زمان کنونی: 2024/11/06, 05:16 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 05:16 AM



نظرسنجی: داستان مورد پسند شما بود؟
بله
خیر
[نمایش نتایج]
توضیح: این یک نظرسنجی عمومی‌است. کاربران می‌توانند گزینه‌ی انتخابی شما را مشاهده کنند.
ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 10 رأی - میانگین امتیازات: 4.9
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نگهبانان صلح

نویسنده پیام
white knight
I.T.N.O.G.savior



ارسال‌ها: 1,236
تاریخ عضویت: Dec 2014
اعتبار: 560.0
ارسال: #16
RE: نگهبانان صلح
قسمت پانزدهم-داستان از زبان سندرین

با بدست آوردن اسم آن دو نفر ویسکر دستور حمله داد:ایدن رو بکش و هارو رو بیار به ترمینات.
من هم اطاعت کردم وسپس وارد آپارتمان پسر شدم برای اطمینان پرسیدم:ایدن؟...ایدن تو هستی؟
پسر جوابی داد که متوجه اش نشدم چون ویسکر از طریق گوشی مستقیما با من صحبت مکرد:"پسر رو بکش کد سی."
چاقوی تیز کوچکی را از غلافش ییرون کشیدم وبا سرعت به سمت پسر حمله کردم اما او چیزی گفت که چاقو را در چند سانتی متری گردنش متوقف کردم، پسر فریاد کشیده بود:نه سندرین!
سندرین؟!
سندرین؟!
سرم را بالا آوردم و به صورتش نگاه کردم موهای روشنش،حالت چهره اش، چیزی را در ذهنم تداعی میکرد؛ بعلاوه او مرا سندرین صدا کرده بود !
دستم را به سمت جیب لباسم بردم که صدای ویسکر‌ خشکم کرد:"بکشش کد-سی نکنه میخوای از دستوراتت سر پیچی کنی؟ بهت میگم بکشش!"
مچ دستم میلرزید هم میخواستم کار پسر را تمام کنم هم نمیتوانستم.
داد وفریاد های ویسکر عصبانیم میکرد.
انگار پسر متوجه حالم شد،به گوش راستم چنگ انداخت و گوشی ارتباطی من و ترمینات را از روی گوشم برداشت و روی زمین انداخت ، با پا لهش کرد، سپس رو به من گفت:سندرین منم ایدن منو یادت نمیاد؟ایدن برایت؟
با حالتی بی احساس به او خیره شدم،ایدن برایت،ایدن برایت، چیزی را بخاطرم می آورد...
ایدن میگفت:اصلا فکر نمیکردم حافظه اش هم دستکاری کرده باشن اونا خیلی بی رحمن.
دختری که اسمش هارو بود در جوابش گفت:صبر کن ببینم مگه تو اینو میشناسی؟...
صداهایشان کم کم برایم مبهم میشد انگار در تونلی از خاطرات فرو میرفتم:
دختر بچه ی شاد و شنگولی به اسم سندرین در حال بازی بود، با پسری هم قد خودش به اسم ایدن دختر با شیطنت به پسر میگفت:"چون خیلی باهوشی بهت میگم ایدن برایت!"
سندرین و ایدن دوست های خوبی بودند وخیل از وقت ها کنارهم بودند و زندگی میکردند، وقتی هم که دختر را دزدیدند پسر آنجا بود و رفتنش را دیده بود.
آن دختر من بودم؟...
کم کم به زمان حال برگشتم هارو و ایدن هنوز مشغول بحث بودند کاغذی را از جیبم درآوردم وآرام به طرف پسر گرفتمش:"سندرین..."
ایدن کاغذ را گرفت و آن را باز کرد لبخند تلخ اما امیدوار کننده ای زد:"آره تو سندرین هستی."
دلم میخواست با آن پسر بیشتر حرف بزنم اما داروها کارشان را خوب بلد بودند ؛ نه توانایی فکر کردن داشتم نه سر پیچی کردن با اکراه دستم را بالا آوردم:"اما...من...باید...تورو...بکشم...واونو...ببرم..."
به هارو بدون اینکه نگاهش بکنم اشاره کردم.
برای انجام دستوراتی که درباره ایدن داده بودند عجله ای نداشتم و دلم نمیخواست آن ها را انجام بدهم پس اول به سمت هارو حمله کردم دستم را به سمت یقه اش بردم تا به زمین بندازمش اما هارو با خشونت دستم را کنار زد و با هم درگیر شدیم مبارزه ای سریع بدون اینکه به چشماشنش نگاه کنم ایدن خودش را درگیر ماجرا کرد به سمت من آمد:"سندرین بس کن اینکارو نکن."
سرم را بالا آوردم تا با خشم اورا کنار بزنم اما هارو را پشت سرش دیدم که با لبخند موذیانه ای به من خیره شده بود،چشمانم درون چشمانش افتاد و خشک شدم درد بدی در تمام بدن و سرم پیچید و حتی نمیتوانستم تکان بخورم اما درد بجای اینکه سر جایم متوقفم کند وحشی ترم میکرد چشمانم را بستم و با تمام وجودم مثل یک شیر خشمگین نعره کشیدم،دیگر نمیتوانستم چیز زیادی بفهمم فقط صدای ایدن را شنیدم که برای متوقف کردن دختر تلاش میکرد:"نه هارو!..."
...
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2016/09/22 11:41 PM، توسط white knight.)
2016/09/22 11:40 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
نگهبانان صلح - Aisan - 2016/06/11, 01:37 PM
RE: گاردین - white knight - 2016/06/11, 02:08 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2016/06/14, 01:04 AM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2016/06/20, 07:37 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2016/08/19, 06:27 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2016/08/21, 09:22 AM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2016/09/06, 10:56 AM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2016/09/06, 11:52 AM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2016/09/07, 01:25 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2016/09/08, 12:43 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2016/09/08, 09:22 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2016/09/08, 10:13 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2016/09/09, 01:50 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2016/09/17, 12:06 AM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2016/09/19, 12:00 AM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2016/09/22 11:40 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2017/02/08, 09:24 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2017/02/11, 07:51 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2017/05/22, 12:25 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2017/05/22, 05:40 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2017/05/23, 01:55 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2017/06/14, 12:57 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2017/06/16, 09:05 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2017/06/21, 02:48 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2017/06/21, 07:41 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2017/07/10, 12:14 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2018/03/11, 10:46 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2018/07/30, 02:10 PM



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 6 مهمان