زمان کنونی: 2024/11/06, 04:56 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 04:56 AM



نظرسنجی: داستان مورد پسند شما بود؟
بله
خیر
[نمایش نتایج]
توضیح: این یک نظرسنجی عمومی‌است. کاربران می‌توانند گزینه‌ی انتخابی شما را مشاهده کنند.
ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 10 رأی - میانگین امتیازات: 4.9
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نگهبانان صلح

نویسنده پیام
Aisan
isun



ارسال‌ها: 5,853
تاریخ عضویت: Jul 2013
ارسال: #13
RE: نگهبانان صلح
قسمت 12 - داستان از زبان هارو

صدای «چریک» دوربینی را شنیدم.فکر می کنم دختر تصویرم را ثبت کرده.هر جور شده باید عکس را از بین ببرم...

اخم هایم را در هم گره می زنم و قدرت چشمانم را به کار می گیرم؛هرچه باشد بالاخره با این نیروی من هیچ گونه مقاومتی نمی تواند داشته باشد!
چیزی در درونم مانع می شود که نابودش کنم پس فقط کنترلش می کنم،با اینکه کنترل کردن افراد و اجسام از طریق چشم هایم برایم زجر آور است اما خب اگر چهره ام را شناسایی کنند کارم دشوار تر خواهد بود!

دختر که در حالت حمله به من بود متوقف می شود و بی حرکت می ماند.جلو می روم و گوشی هوشمندی که با آن از چهره ام عکس گرفته بود را از جیبش خارج می کنم:
-ببخشید،یه چند لحظه این رو غرض می گیرم!
صفحه را لمس می کنم و با سیستم پیچیده ای روبه رو می شوم.فکر نمی کنم فقط یک تلفن همراه ساده باشد.با اینکه از این تکنولوژی ها اصلا خوشم نمی آید اما مدت ها پیش از یک دوست چیزهای زیادی یاد گرفتم که یکی از آن ها هک و دستیابی به اطلاعات بود!

تصویری که از من گرفته بود به سیستم فوق پیشرفته ای فرستاده شده بود.روی آرم سیستم که مانند همان چند ضلعی روی لباس دختر بود کلیک می کنم و تصویر ارسالی ام جلوی چشمانم ظاهر می شود.زیر عکس نوشته شده بود:«سوژه شناخته شده توسط کد سی،عنوان:دشمن،هدف:نابودی ترمینات»

-ترمینات؟چه اسم عجیبی!
برای فکر های اضافه فرصت ندارم،عکس را حذف می کنم و از سیستم مجازی همان«ترمینات»خارج می شوم.فکر میکنم هر کارمند این «ترمینات»برای خود کارتابل شخصی دارد.شانس آوردم که کارتابل دختر باز بود و نیازی به صرف وقت برای هک آن نداشتم!
گوشی را در جیبش می گذارم و می گویم:
-ببخشید یکم طول کشید!راستی یادت باشه بهت عکاسی هم یاد بدم!خیلی بد ازم عکس گرفته بودی!

چشمکی می زنم و به حالت نظامی احترام می گذارم:
-جـــــــــانــــــــــا!(در زبان ژاپنی یعنی به امید دیدار)

با یک پرش روی بالکن یکی از خانه می نشینم و دخترک را از آن حالت خارج می کنم.به سمتم می چرخد و با خشم نگاهم می کند.تا به خود بجنبد و از کرختی بدنش خلاص شود از مکانم دور می شوم و به سمت جلوی خط مقدم مبارزه می روم؛جایی که هدف بعدی این دستگاه مزخرف«تر مینات»نام است!

در دل می گویم:
- می بینمت کد-سی!
2016/09/09 01:50 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
نگهبانان صلح - Aisan - 2016/06/11, 01:37 PM
RE: گاردین - white knight - 2016/06/11, 02:08 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2016/06/14, 01:04 AM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2016/06/20, 07:37 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2016/08/19, 06:27 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2016/08/21, 09:22 AM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2016/09/06, 10:56 AM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2016/09/06, 11:52 AM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2016/09/07, 01:25 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2016/09/08, 12:43 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2016/09/08, 09:22 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2016/09/08, 10:13 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2016/09/09 01:50 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2016/09/17, 12:06 AM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2016/09/19, 12:00 AM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2016/09/22, 11:40 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2017/02/08, 09:24 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2017/02/11, 07:51 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2017/05/22, 12:25 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2017/05/22, 05:40 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2017/05/23, 01:55 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2017/06/14, 12:57 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2017/06/16, 09:05 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2017/06/21, 02:48 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2017/06/21, 07:41 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2017/07/10, 12:14 PM
RE: نگهبانان صلح - Aisan - 2018/03/11, 10:46 PM
RE: نگهبانان صلح - white knight - 2018/07/30, 02:10 PM



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان