*Ariana*
ارسالها: 1,203
تاریخ عضویت: Feb 2014
اعتبار: 183.0
|
RE: دنیایی نو
قسمت شششم ((ورود کازایا))
بعد از کار به خونه برمیگردم اما میبینم هیچکی خونمن نیست نزیاد مهم نیست منم میرم واسه ی خودم یه گوشه آهنگ گوش میدم هدفونمو میزارم تو گوشم و میرم تو یه دنیای دیگه چشمامو بستم ولی وقی باز کردم خواهرمو جلوی چشمام دیدم انگاری خواهرم و مادرم برگشته بودن چه عجبهدفون رو از گوشم برداشتم تا ببینم چی میگه.
_..............داری
من:جااان سمینه چی گفتی داشتم آهن گوش میکردم.
سمینه:معلومه همش سرت تو اون هدفونه که از دنیای بیرون هیچی نمیفهمی
_خواهر من تو به من چیکار داری برو باربی بازیتو بکن برو برو
_انقدر سرت تو این هدفونه نمیفهمی من دیگه سنم از باربی بازی گذشته.
مادرم:سمـــــــــینه مادر بیا به من یه کمکی بکن دخترم بیا برام این سبزیامو پاک کن یه ذره از کارم کمشه.
سمینه:آههه مامان برگشتین ؟چشم الآن میام بعدا به حساب تو یکی میرسم
من:
_
مادرم:بیا دیگه مادر
_اومدم اومدم.
من پاشدم برم بخوابم که فریاد مادرم منو از خود بیخود کردمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
مادرم:ســــــــــــــــــــــــــــام نکنه فکر کردی وقتی سمینه داره به من کمک میکنه تو میتونی بخوابی ها نخیر آقا پسر تو هم باید بری به پدرت تو ماشین شستن کمک کنی.
من:اما مامان........
مادرم:چیه نکنه می خوای نری خرس گنده خوب شد از هم تو سمینرو جدا کردم وگرنه تا شب با هم کلکل میکردین حالا دیگه برو به بابات کمک کن.
منم به عمر مادرم رفتم تو پارکینگ به پدر گرامیم کمک کردم اااااااااوه تموم شد باز می خواستم برم بخوابم اما ایندفعه فریاد بابا منو در جا خشک کردمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
پدر گرامی:ســـــــــــــــــــــام پسرم بعد از اینکه ماشینو خشک کردیم برو بش بنزین بزن نکنه می خواستی بری بالا منو با این همه کار تنها بزاری
من:به هیج وج میرم براتون بنزین سوپر میزنمو میام پدر گرامی(بابا بزارین بخوابم تا ظهر داشتم جون میکندم)
ناهارمو سرکار خورده بودم پس دیگه ناهار نمی خواستم بنزین زدن کلی از وقتمو گرفت صف طولانی بود نمیدونم چی شده بود انگار همه ی شهر می خواستن بنزین بزنن تا من میام بنزین بزنم همه هم بنزین زدنشون میگیره
بعد برگشتم خونه تا یه ذره بخوابم رفتم رو تخت گرم و نرمم بالشمو گذاشتم زیر سرم چشمامو بستم و............
مادرم:ســــــــــــــــــــــــــــــــام بیا شام.
من:خوابم میاد
_مگه الآن وقت خوابه؟
_نذاشتین ظهر بخوابم که
_الآن ساعت نه
_خوابم میاد
_برات غذای مورد علاقتو درست کردم لازایا اگه نیای دیگه لازانیا درست نمیکنم
_اومدم اومدم(تهدید میکنن دیگه اونم چه تهدید ترسناکی!)
رفتم شام خوردم و بعد از شام یه ذره آهنگ گوش کردم و همه رفتیم خوابیدیم و همینطور هم چراغ ها رو خاموش کردیم(بلاخره یه خواب راحتمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)
تا چشام رفت رو هم...........
ساسکه:خوب آدرس درست بود.
من:جانممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهصداش خیلی به..........
_ااااوه پس آدرس درست بوده ها چرا خوابه پاشو پاشو.
من:بابا بزارین بخوابم تورو خدامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهجانم تو که ساسکه ای یعنی واقعا بلاخره خوابم بردهورااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ساسکه:اورگرین من این کارو فقط به خاطر زندموندن خودم می کنم فهمیدی؟
اورگرین: باشه باشه
من:اورگرین شمایین خانم؟
_بله منم دیگه بهتره انقدر وقت رو تلف نکنیم تا الآنشم خیلی وقت تلف کردیم و بعد هردو دستای منو گرفتن و منو به یه جای دیگه بردن دنیای انیمه ها
|
|
2014/07/26 08:50 PM |
|