*Ariana*
ارسالها: 1,203
تاریخ عضویت: Feb 2014
اعتبار: 183.0
|
RE: دنیایی نو
قسمت چهارم((ورود ناتسوکو))
(به معنای فرزند تابستان)
ساعت 3 ظهر بود داشتم برنامه ی مورد علاقمو میدیدم که یهو دیدم تلویزیون رفت رو اخبارمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهدیدم کنترل دست بابامهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:بابــــــــــــا داشتم میدیدمامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بابام:دخترم اخبار مهم تره برو یه کار دیگه بکن من می خوام اینو ببینممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
منم رفتم یه کار دیگه کردم رفتم سر پارک یه چند دقیقه ای سرمو گرم کرد اما حوصلم سر رفت مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهرفتم بیرون یه دوری زدم یه چیز خوشمزه خریدم خوردم ولی وقتی برگشتم خونه من:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
مامانم:برگشتی چه قدر دیر کردی داشتم به موبایلت زنگ میزدما کجا بودی؟
من:جایی میخوایم بریممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_ای بابا مگه یادت رفت افطاری دعوتمون کرده بودند مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_اوه اوه راست میگینمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_خوب حالا که بادت اومد برو اون لباس نویتو بپوش الآن دیرمون میشه هامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_باشه باشه رفتم.
بعد از اینکه حاضر شدم و موهامو درست کردم کلی وقت رو صندلی نیشستم تا مامانم حاضر بشهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهتیک تاک تیک تاک تیک تاک تیک تاک..........
من:مامان بدو دیگهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
مامانم:اومدم اومدممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بعد هم سوار ماشینمون شدیم و رفتیم افطاری بعد از مدتی من خوابم برد خیلی خوابم میومدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهبعد از اینکه بیدار شدم دمدر خونه ی خالم بودیم آخه اون مارودعوت کرده بود وقتی رفتیم تو خونه پر پر بود کلی شلوغ بود انگار ما آخرین نفر بودیممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهرفتم واسه خودم یه جا برای نشستن پیدا کردم ،بلـــــــــــــــه چه نخودچی خورونی بودمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یکی اون یکی این یکی اون یکی این حالا طرف یه متر اونورتر نشسته بودامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهانگار آدما رو میدیدن بعد حافظشون به کار میفتادو د برو لاب لاب لاب لاب لاب لاب لاب لاب وای مگه تموم میشدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه هرجا میرفتم همون بود پس رفتم پیش خالمو یه ذره کمکش کردممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهفهمیدم شام فسنجون بود شام خوبی بود چایی هارو که دم کردیم سفررو پهن کردیم و افطار کردیم بعد از اینکه مهمونا جای دلشوون خالی شد فسنجون خوشمزرو کشیدیم یه جوری میخوردن انگار فسنجون ندیده بودنمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهحق داشتن یه روز کامل هیچی نخورده بودن منم همین بودم اگه یه روز هیچی نمیخوردم همین بود وضعم بعد از اینکه دلی از عذا در آووردم رفتم تو حیاطشونو اون دور و ور یه نگاهی انداختم حیاط پرباری داشتن پر بود از میوه منم که دلم داشت ضعف میرفت یه میوه بود یکی اینقد ( )پس کندم شستم خوردممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهآب دار بود حسابی غرق در مزش شدم که دیگه از دنیای ارافم خبر نداشتم هوا کم کم داشت تاریک میشد به آسمون نگا کردم نیمه روشن بودمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_چه گلای قشنگی بعدا حتما از روش یه نقاشی میکشممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:تــــــ......سای؟
سای:ایهیممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یکی از تو سیهای:خوب پس خودتی گری_ساما حتما منو تشویق میکنهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:تو کی هستی؟
_من جوویا لوکسار هستم عضوفیری تیلمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:خوب من فیری تیل .........
اما قبل از اینکه حرفم تموم بشه دستامو گرفتن و من دیگه تو دنیای خودم نبودم بلکه پیش ناروتو جونم بودممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/07/15 07:45 PM، توسط *Ariana*.)
|
|
2014/07/15 12:16 AM |
|