fatemeh88
ارسالها: 685
تاریخ عضویت: Apr 2014
اعتبار: 300.0
|
RE: انجمن نویسندگان انیم پارک
ادامه :
روح های زیادی بود که میبایست با دهان این دستها اسیر کرد...
می دانست هنوز مردمان زیادی زنده اند و تفریهش هنوز پایان نیافته ، آری مرگ انسان ها تفریح او بود
با یادآوریه آنکه هنوز باید جان انسان های بیشتری را بگیرد چشمانش برق عجیبی داد
برق نارنجی رنگی که با چشمانش سرخش تضاد جالبی به وجود آورده بود
باد همچون شلاقی بی رحمانه بر صورتش میزد انگار که میخواست او را از این کار منع کند از مرگ انسان ها
ولی نمی دانست فاوست همان مرد خوش رو و مهربان همیشگی نبود
مردی که همیشه در کوچه های تنگ و سرد شهر با کودکان فقیر و معصوم بازی میکرد مرد ثروتمندی که نفرت و خشم
جای تمام آن مهرو محبت را گرفته بود ولی ........................
با انگشتان کشیده و باریکش دستی لا به لای موهای مشکی رنگش کشید
موهایش مشکیه مشکی بود همچون سیاهی شب
لبخندی شیطانی پشت پارچه ی کهنه ای که دور دهانش بسته بود نشست و با صدای بمش گفت :« حالا وقتشه !!!! »
قهقه اش صدای کلاغان را خاموش کرد ولی بعد از چند دقیقه کلاغ ها شروع به خواندن موسیقی زیبای زمستان شدند
صدای غار غار کلاغ ها ، ناقوس شهر و هو هوی باد فضای شهر را همچون فاوست شیطانی کرده بود
با پاهای کشیده و بلندش از بالای ناقوس به پایین پرید و دستکش های چرمی زاپاسی که در جیب پاره اش قرار داشت را بر روی دهان هایی که بر روی کف دستش برای طعمه ای
بی تابانه دهان باز و بسته میکردند کشید
و به سوی طعمه های دیگرش رفت .........
ببخشید الان روزه ام بنابراین نتونستم خوب بنویسم ( پوزش ) مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/07/03 02:25 PM، توسط fatemeh88.)
|
|
2014/07/03 02:02 PM |
|