brayan cryford
ارسالها: 247
تاریخ عضویت: Jul 2013
اعتبار: 122.0
|
RE: انجمن نویسندگان انیم پارک
ادامه ی داستان:
بـــــــــــــــــوم.بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوم.بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوم.
صدای ناقوس تنها کلیسای شهر به گوش میرسید.
کلیسا یک عمارت بزرگ با دو حیاط طویل و یک قبرستان سرد.
بزرگترین عمارت انجا به حساب می امد.
فاوست در بالای برج کلیسا ایستاده بود و صلیب برج را در دست گرفته بود تا صلیب مانع از افتادن او شود.
باد ملایمی میوزید و ابر ها را ارام ارام حرکت میداد.
باشلق فاوست به نرمی به اهتزاز در امده بود.
ابر ها کنار رفتند و فاوست قرص کامل ماه را دید.
چشمان قرمز رنگ فاوست کدر بود و درخششی داشت که انگار از مایل ها دورتر میتابید.
در دستان باریکش دستکشی بود برای پوشاندن قدرتی مهیب.
صدای خرت خرتی امد و دستکش فاوست پاره شد.
کف دستان فاوست دو دهان وجود داشت ،دهان هایی با دندان های ریز و برنده.
دندان ها بی صبرانه روی هم کوبیده میشدند.
فاوست دستش را به نرمی تکان داد.
روح های زیادی بود که میبایست با دهان این دستها اسیر کرد...
----------------
از ادامش بنویسید...
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/07/03 01:37 PM، توسط brayan cryford.)
|
|
2014/07/03 01:31 PM |
|