زمان کنونی: 2024/11/06, 08:59 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 08:59 AM



نظرسنجی: به نظرتون جالبه؟
این نظرسنجی بسته شده است.
آره خیلی 100.00% 2 100.00%
تقریبا معمولی 0% 0 0%
نه افتضاحه 0% 0 0%
در کل 2 رأی 100%
*شما به این گزینه‌ی رأی داده‌اید. [نمایش نتایج]

موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 11 رأی - میانگین امتیازات: 4.91
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دنیایی نو

نویسنده پیام
*Ariana*
اژدهای سفید



ارسال‌ها: 1,203
تاریخ عضویت: Feb 2014
اعتبار: 183.0
ارسال: #1
دنیایی نو
سلام من می خوام اینجا درباره ی یه دختری بنویسم که به دنیای انیمه ها میره که خودمم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
منظور از دنیای انیمه ها یعنی انیمه ی فیری تیل و ناروتو اگه کسی هیچکدوم رو ندیده لطفانگه منم می خوام بیام چون نمیشه نمیتونم چون چیزی از داستان نمیفهمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
می خوام ببینم کس دیگه هم می خواد بیاد تا 3 یا 4 نفر جا دارممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

خودم
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
قدرت:جادوگر،آب و یخ






هایری(اوچیها ماناکا)
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
قدرت:جادوگر،باد
ساچیکو(فاطمه 88)
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
قدرت:چاکرا یوزر،خاک










ناتسوکو(پرنسس اوزوماکی)
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
قدرت:چاکرا یوزر،آتیش








تاکارا(کیمیا 18)
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
قدرت:چاکرا یوزر،گیاهان






کازویا
(سم سام)
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
قدرت:جادوگر،برق و سرعت
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/07/24 12:47 AM، توسط *Ariana*.)
2014/07/11 02:50 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
*Ariana*
اژدهای سفید



ارسال‌ها: 1,203
تاریخ عضویت: Feb 2014
اعتبار: 183.0
ارسال: #2
RE: دنیایی نو
اینم تایپیک نظرات لطفا نظراتتون رو اونجا بگید و بگید که می خواین تو داستانم بیاید؟
2014/07/11 03:00 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
*Ariana*
اژدهای سفید



ارسال‌ها: 1,203
تاریخ عضویت: Feb 2014
اعتبار: 183.0
ارسال: #3
RE: دنیایی نو
فصل اول((ورود میزوکو))
تو مدرسه نشته بودم و برای زنگ سرویسیا لحظه شماری میکردم که بپرم بیرون....تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
اما بعدش یادم ومد که خانممون چون شیطونی کردیم می خواد نگهمون داره بعد بریمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/24.gifکلی از وقت رو تو کلاس موندیم تا خانم بلاخره اجازه ی رفتن به ما داد اوووووف امروز اصلا اونجوری که می خواستم پیش نرفت تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gifالآن باید دعوای رانندرو هم میشنیدم دلم می خواست نصفه شبی خانممون رو بکشمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gifسوار سرویس شدم سه ردیف صندلی داشت و من چون آخرین نفر بودم باید ردیف سوم ته ته میشستم تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/24.gifالبته جای خوبی بود چون کنار هم کلاسیام میشستمتصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gif
چند دقیقه بعد از اینکه راه افتادیم احساس کردم یکی داره دنبال ماشین میاد ولی وقتی سرم رو برگردوندم پشت سرم فقط انبوهی از ماشین ها بودتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/18.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gif
از بغلیم پرسیدم:تو احساس نمیکنی یکی دنبال ماشینهتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gif؟
_باز تو خل خلیت زد بالاتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/24.gif
_دارم جدی صحبت می کنم احساس میکنم یکی داره دنبال ماشین با سرعت جت میادتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gif
_اگه میگفتی احساس میکنم روح تو ماشینه بیشتر از این حرفت باورم میشدتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/24.gif
_مگه من چی گفتم فقط گفتم یکی دنبال ماشینه اونم با سرعت جتتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gif
_آخه آدم که نمیتونه با سرعت جت بیاد مگه موشکه تازشم اگه بخواد بیاد دنبال ماشین جا میمونه آخر این انیمه ها مغز تورو پوک میکننتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/18.gif
دیگه بحث رو ادامه ندادم چون راننده سرویس با دادی شدید مارو ساکت کرد زهرمون ترکید بابا آروم ریلکس ریلکس ریلکس ترتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
من هنوز اون حس مبهم رو داشتم ولی خوب یه جورایی هم خوشحال بودم تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gifچون تا دم خونمون ول نکرد پس هدش من بودمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gifاما از این میترسیدم که دزی چیزی با موتور اومده می خواد منو بگیره فکر کنم پدرش در اومده کل تهران رو دنبال یه ون اومدهتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gifخوب آخه من آخرین نفر بودم وارد راهرو که شدماز پله های روبرویی بالا رفتم و رسیدم به آس**نس*ر همش چشمم به در بود که نکنه باز بشه مثل همیشه آس**نس*ر طبقه ی سوم بود منم داشتم از ترس ممسمردم که نکنه یکی بیاد تو تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gif
بلاخره آس**نس*ر رسید(خداروشکر داشت زهرم میترکید)سوار شدم و سریعتر با زور در آس**نس*ر رو بستم و طبقه ی چهارم رو فشار دادم آس**نس*ر هم آرم آروم اومد بالا بعد از آس**نس*ر اومدم بدون معطلی از در رفتم تو و بدون اینکه حتی کیفم رو پایین بزارم به در دو تا قفل زدم بعد رفتم تو اتقم در رو هم رو خودم قفل کردم بعد از اینکه لباسام رو در آووردم مامانم اومد با هم رفتیم ناهار خوردیم و بعد رفتیم چرت زدیم و بعد...
دیگه اصلا موضوع ظهر یادم رفتفردای اون روز 5شنبه بود منم از پنجشنبه ها خوشم میمد چون تو خونه تنها بودم و هر گند کاری می خواستم میتونستمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gif بکنم شب بیخوابیم گرفته بودم هرچی قلت میزدم انگار نه انگار آخر سر رفتم تو آشپزخونه بعد این که یه چیزی خوردم منظره بیرون رو نگاه خیلی قشنگ بود روبرومون پر درخت بود...
_مظره قشنگیه
من:آره خیلی قشنگهتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/33.gif(صبر کن ببینم این که نه صدای مامانم بود نه بابام پس کی بودهتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/18.gif)
_چیه مگه تا حالا آدم ندیدیتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/18.gif
_ت...ت...تو کی هستی من که درو چهارصد تا قفل زدمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/18.gif
اولش فکر کرد من تو آشپزخونه خوابم برده و دارم خواب میبینم اما وقتی یه وشگون از خودم گرفتم دیدم واقعیه واقعیه شک نکنتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gifاون کسی کهبا من حرف زده بود
 ناروتو اوزوماکی بود بعد هم یکی دیگه اومد فکر کردم این یکی دیگه مامانمه ولی این یکی هم ارزا اسکارلت بود خودمونیما چه خوب اسماشونو حفظ کردم ماشالاتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
ولی آخه مگه الآن وقت فکر کردن بهاین جور چیزا بودتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gif
ارزا:من ارزا اسکارلت هستم ایشون هم ناروتو اوزوماکی. 
من:خودم میدونمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/24.gif
_چطورتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/34.gif
_ شما هارو دیدمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/24.gif
_کجا
_هم تو کامپیوتر هم تو تلویزیون هم تو خواب تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
بی چاره ها با این حرفام گیج شده بودندتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/5.gifدست منو گرفتن به دستمو ناروتو یه دستمو ارزا یکی داشت یه چیزی وارد میکرد یکی یه چیز دیگه با دقت که نگاه کردم دیدم ارزا داره جادو وارد میکنه ناروتو داره چاکرا وارد میکنه بعد که چشامو واز کردم دیدم که دیگه تو خونه نیستم حتی لباسم هم عوض شده بود و حالا من رسما تو دنیایی که آرزو شو داشتم بودم دنیای انیمه ها و در همین حال دنیایی نو
2014/07/12 03:47 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
*Ariana*
اژدهای سفید



ارسال‌ها: 1,203
تاریخ عضویت: Feb 2014
اعتبار: 183.0
ارسال: #4
RE: دنیایی نو
این داستان از زبون عقیق((اوچیها ماناکا)) میباشدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فصل دوم((ورود هایری))



بازم یه روز خسته کننده یئ دیگه چی میشد منم جادوگر بودم و هر روز میرفتم ماموریتمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهچه خیالات خوشیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهساعت 1 ظهر بود که بیدار شدم(چیه خو ساعت چهار خوابیدم خوابم میومد)امروز پنج شنبه بود ما هم باید میرفتم خونه ی مامان بزرگم پدریم خوبه حالا من اونجا حوصلم سر نمیرفت پسر عمم بود ولی کاشکی دختر عمم بود که با همایفا ی نقش فیری تیل رو میکردیممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه(دختر عمه=میزوکومطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)ولی خوب باز خوبه هی داداشم با این عقیق یه چیزی می خوام بگم هاش رو موخم راه نمیره مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهچه حلال زادهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
داداشم:عقیق بلاخره بلند شدی ببین من ساعت 7 بیدار بودم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:آفرین به تومطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه(چاخانمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)
مامانم:عقیق پاشو دیگه لنگ ظهره منو بابات حاضر شدیم پاشو دیگهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:باشه بابا الآن حاضر میشممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
داشتم رو هوا راه میرفتم حاضر که شدم رفتم رو تخت دوباره تلپ شدم خیلی خوابم میومدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
مامانم:عقــــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــــق باز خوابیدی مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهبهراد حاضر شده(ای بابا بازم با این پاچه خوار مقایسه شدم)
_باشه مامان الآن میام.
سوار ماشین که شدم یه دفعه کلم افتاد رو پاهای داداشممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
داداشم:عقیییییییییییییییییییییییق سرتو از رو پای من بردار اهههههههههههه
_باشه بابا میمیره اگه من سرم بزارم رو پاش
_خوب دوست ندارم سرتو بذاری
_پس تو چی که همش سرتو میذاشتیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
مامانم:وای که چه با هم میزوکین شما دوتا سرم رفت منو داداشم انقدر با هم خوب بودیممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه(میزوکین یعنی کل کل میکنین به اصطلاح اصفهانیه)
منم ساکت شدم حال دعوا با مامانمو دیگه نداشتم خیلی خوابم میومدوقتی رسیدیم خونه ی مامان بزرگم رفتم یه دو ساعت رو تختشون خوابیدم وقتی پاشدم ساعت سه بود رفتم تو حال و رو مبل نشستم .
_عقیق خوابالو دوباره رفتی خوابیدیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه(ای بابامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)این صدای داداشم بود که داشت منو مسخره میکرد
اصلا حال نداشتم رفتم تو حیاتشو تو حیاط پر درخت و گل گیاه بود و وسط حیاط هم یه حوض باحال که منو دختر داییم تو بازی میکردیم ساعت نزدیک5 بود که پسر عمم اومد داشتم ذوق مرگ میشدم به زور کشیدمش طبقه ی دوم اونم مثل همیشه مثل ماست بودمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهبا هم کلی بازی کردیم بعد هم رفتیم تو حیاط بازی ترسناک کردیم ولی ایندفعه واقعا ترسیدم چون احساس کردم یکی داره میپام این حسمو به پسر عمم گفتم اونم با خوشحالی گفت:
می خوای بریم تو مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:عمرامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
تا تو خونه این احساس رو داستمش رفتم تو حال تا یه ذره تلویزیون ببینم تنهایی بعد یه صدای جداگونه اومد مثل همیشه فکر کردم خیالاتی شدم ولی اینطور نبود .
هههههههههههههههم کارتون قشنگیه ااا... این که زوباسای خودمونه (خودتون فهمیدید که داشتم فوتبالیست ها میدیدم)
من:میشناسیش ...صبر کن بینم مامان بابام که خوابن پس....اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا(صدای جیغ)
_سیییییییییییییییییییییییییییی بابا بقیرو بیدار میکنی (راست میگفت ها اگه بیدار میشدن باید چی میگفتم که واقعا گیه اونا هم به حرفم میخندیدن)
راتس یادم رفت بگم که کی بود نا...تـ...سو کنار هم بزاریم ناتسو دراگنیل بعد هم از اونپشت سایه ی یه نفر رو دیدم.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ساکورا هارونو مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمن داشتم شاخ در میووردم.
ساکورا:منـ...
من:نمی خواد معرفی کنی تو ساکورا هستی ایشون هم دستش رو دهن منه ناتسو(باد تا الآن فهمیده باشین ناتسو دستشه کرده بود تو حلق من تا جیغ نزنممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)
ناتسومطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهبه سرعت دستشو برمیداره)گمناسایمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
اون دوتا سریع دستمنو گرفتن و یکی چاکرا وارد کرد اونیکی جادو و تا چشم باز کردم هم چی تغییر کرده بود حتی لباساممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهو من در
دنیای انیمه ها
و در همین حال
دنیایی نو
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/07/13 09:17 PM، توسط *Ariana*.)
2014/07/12 10:19 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
*Ariana*
اژدهای سفید



ارسال‌ها: 1,203
تاریخ عضویت: Feb 2014
اعتبار: 183.0
ارسال: #5
RE: دنیایی نو
ایندفعه نوبت فاطمس (بابا بصبرین نوبت شماها هم میرسهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)
چون اسمی انتخاب نکرده بود اسمش میشهههههههههههههه ساچیکو امیدوارم خوشت اوومده باشه فاطیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمعنی اسمت میشه فرزند شادیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قسمت سوم((ورود ساچیکو))





ساعت دو ظر بود منم داشتم به وبلاگم سر میزدم و به پارک انیمه همینطور داشتم میگشتم و ملب می ذاشتم برقا رفت داشتم دیوونه میشدم قرار بود ساعت 6 بریم عروسی می خواستم از این ساعات برای دیدن انیمه استفاده کنم به خشکی شانسمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_خوب حالا که برقا رفته بیاین بریم پارک یه هوایی تازه کنیم.این صدای مادرم بود
من:نه نه نه نه خواهش میکنم ممکنه چند دقیقه دیگه برقا بیاد مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_شایدم نیادمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_خواهش میکنم نریم.........
ولی به حرفم گش نکردن ما هم به سوی یه پارکی حرکت کردیم پارک فلان توی رای گیری برنده سد ما هم رفتیم اونجا.من که یه لحظه هم نرفتم تو آلاچیق بشینم و همش داشتم راه میرفتم و هر چند دقیقه یکبار اسرار میکردم بریم و هرچند دقیقه یکبار این پاسخ رو میگرفتم:بیا یکم بشین.
آخر هم تا ساعت 5 موندیم و بعد رفتیم حتی وقت نکردم لپتابم رو روشن کنم لباس پوشیدیم و به سوی عروسی را رفتیم...
تمام زمانی که توی عروسی بودیم مناینطوری بودممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهاما وقتی عروس به سمتم اومد مجبور شدم اینطوری بشممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
عروس:خوش میگذره؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:بله بله خیییییییییلیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه(تا حالا به عمرم انقدر ضایه چاخان نگفته بودم)
_پس چرا نمیای برقصی؟
منم به اجبار به درخواست عروس خانوم(چه افتخاری بالاتر از اینمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)رقصیدم ولی بعد از چند دقیقه رقص به بیرون و به حیاط سالن رفتم اونجا چند نفر رو پیدا کردم و با هم شروع به صحبت درباره ی انیمه کردیم(خدارو شکر یکی بلاخره انیمرو شناخت چه نعمت بزرگی) از صحبت کرددن با اونا خیلی لذت بردم بعد هم با هم درباره ی جام جهانی 2014 صحبت کردیم به نظر اونا آلمان برنده بود از حرف زدن خسته شدم (خو چیه فکم درد گرفت از بس حرفیدم)رفتم حیاط رو بررسی کنم بهبینم چه جوریه دیدم بعععععععععععععععععله یه حیا به این گندگی( )مگه تموم میشد بلاخره به یه جایی رسیدم که دیوارش بود (الهی شکر)اونجا لب سکو نشستم چشامو بستم و یه ذره به صدا های اطراف گوش کردممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_آخی بلاخره رسیدم به تهش مگه این حیاط تموم میشهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:میبینی منم همینو میگم بهتر نبود یه ذره متراژشو کم کنن و .....صبر کن بینم من این صدا رو میشناسم؟
چشامو که باز کردم حدس بزنین کیو دیدم؟
من:من شما رو میشناسم؟
اون:فکر نکنم.
یکی دیگه که تز تو سیاهی میومد:ااااام....گری کون بلاخره پیداش کردی.
​این یکی رو دیگه فکر کنم میشناختم هیناتا هیوگا بود ولی هنوز اونیکی رو به جانمیووردم در واقع اصلا نمیشناختم.
من:هیناتا تورو میشناسم ولی این آقاهرو نمیشناسم.
اون آقاهه :اوهوی اون آقاهه اسم دارم هااااااا اسمم هم هست
گری فولباستر

من:چی اسمت خاکستریه ها ها ها ها ها ها ها ها (صدای قهقهه زدن منمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)صب کن بینم ...اگه هیناتا مال انیمس تو هم باید واسه انیمه باشیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه پس........شما ها اینجا چیکار میکنینمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه؟ نکنه من تو حیاط خوابم بردهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
گری:خدا تمام مریضان رو شفا بدهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
هیناتا:آمینمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:مریض منظورت منممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمریض اون بدبختیه که اسمتو گذاشته خاکسترمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
و قبل از اینکه حرفام تموم شه هیناتا و ذغال خاکستر آتیش دست منو گرفتن و یه چیزایی به من وارد کردن و وقتی من چشمامو بازم کردن دیگه تو عروسی نبودم عروسی که سهله تودنیای خودمم نبودممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهدرواقع من در
دنیای انیمه ها
و در همین حال
دنیایی نو بودم
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/07/14 10:24 PM، توسط *Ariana*.)
2014/07/13 10:27 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
*Ariana*
اژدهای سفید



ارسال‌ها: 1,203
تاریخ عضویت: Feb 2014
اعتبار: 183.0
ارسال: #6
RE: دنیایی نو
امروز نوبت یوسی فودو میباشد نوبت بعدی هم مال پرینسس اوزوماکی یا فرزانه جونه و بعد تازه داستان اصلی شروع میشه
و اسمت به معنی اژدها میباشدتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ـــــــــــــــــــــــــ
قسمت چهارم((ورود ریوو))

روز پنج شنبه ساعت 10 و 11 از خوب بیدار شدم خیلی خسته بودم اماکلی کار داشتم مسعول این بودم که برم یه ذره دوچرخه سواری بعد هم خررید نون خوب راستش زیاد حوصله ی این کارا رو نداشتمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/24.gifولی خوب مسعولیت داشتم تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/11.gifوقتی برگشتم مامان بابام هم بیدار شده بودن پس با هم صبحونه خوردیم اون روز روزی بود که مرد ها پسرای خانواده میرفتن تو پارک فوتبال بازی میکردن زن ها و دخترا هم با هم یه کارایی میکردن (خوب چیه منگه من دخترم که بدونم من میرفتم فوتبالتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/11.gif)بازی زیاد هیجانی مثل همیشه نبود ولی خوب بازی خوب بود چون تیم ما بردتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gifبعد از اینکه فوتبال تموم شد رفتیم یه ذره نشستیم اما چون هنوز ناهار آماده نبود رفتم یه ذره دور بر پارک گشت زدم درختا و پرنده هارو دیدم یه سری هم به زمین بازی زدم ولی دیگه سنم از بازی با اسباب بازی ها گذشته بود من اگه میرفتم اونجا مسخرم میکردن ه ه ه  (اگه براتون عجیبه باید بگم من 17 سالمه پس چی اگه 17 سالم نبود مگه میزاشتن باهاشون فوتبال بازی کنم؟تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/18.gif)خلاصه بعد از اینکه یه گشتی زدم رفتم دیدم سفره پهنه خداروشکر کردم شروع نکرده بودندناهار اولویه بود تو پارک معمولا چیزای ساندویچی میخورن دیگهتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gifبعد از اینکه ناهار خوردیم یه ذره تو پارک چرت زدیم البته من حیفم میومد میخواستم بیشتر تو پارک بگردم آخه پارکش بزرگ بود رفتم ببینم دیگه چه جاهایی داره اما قبل از اینکه جفت کفشامو بپوشم مامانم اومد گفت:محمد قرار شده ما تا ساعت 6 و 7اینجا باشیم از نظر تو مشگلی نداره؟
_نه اگه همه موافقن منم با بیشتر موندن موافق موافقم پس تصویب شدتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
بعد هم بدو بدو رفتم تا بقیه ی پارک رو ببینم راستش ما هر پنجشنبه میومدیم اینجا ولی تا به حال به فکر گشت زدن نیفتاده بودم یه کوچولو که رفتم جلو تر یه چیزی مثل یه رودخونه ی مسنوعی دیدم دستم رو که بردم داخلش آبش یخ یخ بود جون میداد که پامونو بزاریم توش عالی بود برای وقت کشی پس بعدا به سراغش میومدمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/5.gifهمینطور که رفتم جلوتر مثل این رودخونه یه جای جدید دیگه دیدم یه باغ ژاپنی اونطرفاس منم که عاشق چیزای ژاپنی بدو بدو رفتم اونجا یه آلاچیق بزرگ اون وسط بود که از دورو برش شاخه های درختا آویزون بودن خوشم اومد اما متاسفانه توی آلاچیق پر بود پس با نامیدی به سمت خانواده حرکت کردم ساعت تقریبا 4 بود تا دوساعت دیگه میرفتیم پس مسیرم رو به طرف رودخونه ی مسنوعی تغییر دادم بعد رفتمو یه ذره کنارش نشستم یه آبی به سروصورتم زدم کلی از اونجا خوشم اومده بعد با خودم گفتم :شاید یه بار تنهایی اومد یه دوری اینجا زدمو با خودم تمرین فوتبال کردم​ تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/3.gifبعد که دیگه حوصلم سر رفت به ساعت نگاه کردم دیدم اوه اوه ساع داره میشه 6 ، 5 و نیمه
بعد هم به سوی بقیه حرکت کردم دیدم خوش خرم راحت نیشستنتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/24.gifمثلا باید وسایلو جمع میکردن ولی انگار نه انگار منم زدم به بیخیالی چون نمیتونستم خودم سرخود پاشم برم که پس بلاخره قرار گرفتم و رفتم پیش بقیه نشستم بعضیا داشتن نخودچی خورون میکردن(یعنی غیبت)بعضیا هم داشتن درباره ی جام جهانی صحبت میکردن و گروهی دیگه داشتن پاسور بازی میکردن منم که پسر بودم پس رفتم به سراغ کسایی که درباره ی جام جهانی میحرفیدن یه ذره اضحار نذر کردم بعد هم رفتم سرغ پاسور بازان خوشم نیومد از بازی زیاد بازی هیجانی نمیکردن پس یه ذره دراز کشیدمو به درختانگاه کردم ولی وقتی خورشید چشامو زد چشامو بستم ساعت 6 شده بود ولی انگار تصمیم گرفتن بودن بیشتر بمونن اونا هم مثل من خوششون اومده بود امروز عجیب شده بودنا مثل خودم کلا امروز روز عجیبی بودمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه​ پاشدم رفتم طرف باغ ژاپنیتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gifایو!بلاخره پاشده بودن بدو بدو رفتم نشستم تا کسی جاها رو نگرفته بود به ساعت نگاه کردم اونجوری که اونا نشسته بودن حالا حالا ها وقت بود پس چشمامو بستمو به صدای پرنده ها گوش کردم بعد............
_خوب جایی پیدا کردیـــــــــــــــــا
_میدونمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
باشنیدن صدا چشامو باز کردم یه خانم بغلم نشسته بود نمیشناخمش اما اونطوری که اون حرف میزد انگارمنو میشناخت.
_میشناسمتون.
_نه ولی من چرا میشناسمت.
_خودم اینو فهمیدمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/24.gif
بعد از توی سیاهی یکی اومد بیرون
_ای بابا بلاخره پیداش کردیم از بس راه رفتم خسته شدمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/32.gif
_تو دیگه اینو نگو تو که بیشتر نشسته بودی!تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/18.gif
من:میتونم بپرسم شماــــــچی تو که شیکامارو نارایی گفتم صدات آشناسا
خانمه:اااااااااا اونو میشناسی منو نه؟تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/9.gif
_چیکار کنم آشنا نیستیتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/24.gif
خانمه: من کانا هستم حالا شناختی دیگه منو عضو انجیمن فیری تیلتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/3.gif
من:آره ولی فیری تیل رو نمیشناسمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/34.gif
شیکامارو:حرف بسه بهتره بریمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/53.gif
من :کجا بـــــ
اما قبل از اینکه حرفم تموم بشه من دیگه تو پارک نبودم حتی تو دنیای خودمم نبودم من توی دنیای انیمه ها بودم و در همین حال دنیایی نو
2014/07/14 10:49 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
*Ariana*
اژدهای سفید



ارسال‌ها: 1,203
تاریخ عضویت: Feb 2014
اعتبار: 183.0
ارسال: #7
RE: دنیایی نو
قسمت چهارم((ورود ناتسوکو))
(به معنای فرزند تابستان)


ساعت 3 ظهر بود داشتم برنامه ی مورد علاقمو میدیدم که یهو دیدم تلویزیون رفت رو اخبارمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهدیدم کنترل دست بابامهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:بابــــــــــــا داشتم میدیدمامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بابام:دخترم اخبار مهم تره برو یه کار دیگه بکن من می خوام اینو ببینممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
منم رفتم یه کار دیگه کردم رفتم سر پارک یه چند دقیقه ای سرمو گرم کرد اما حوصلم سر رفت مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهرفتم بیرون یه دوری زدم یه چیز خوشمزه خریدم خوردم ولی وقتی برگشتم خونه من:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
مامانم:برگشتی چه قدر دیر کردی داشتم به موبایلت زنگ میزدما کجا بودی؟
من:جایی میخوایم بریممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_ای بابا مگه یادت رفت افطاری دعوتمون کرده بودند مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_اوه اوه راست میگینمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_خوب حالا که بادت اومد برو اون لباس نویتو بپوش الآن دیرمون میشه هامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_باشه باشه رفتم.
بعد از اینکه حاضر شدم و موهامو درست کردم کلی وقت رو صندلی نیشستم تا مامانم حاضر بشهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهتیک تاک تیک تاک تیک تاک تیک تاک..........
من:مامان بدو دیگهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
مامانم:اومدم اومدممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بعد هم سوار ماشینمون شدیم و رفتیم افطاری بعد از مدتی من خوابم برد خیلی خوابم میومدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهبعد از اینکه بیدار شدم دمدر خونه ی خالم بودیم آخه اون مارودعوت کرده بود وقتی رفتیم تو خونه پر پر بود کلی شلوغ بود انگار ما آخرین نفر بودیممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهرفتم واسه خودم یه جا برای نشستن پیدا کردم ،بلـــــــــــــــه چه نخودچی خورونی بودمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یکی اون یکی این یکی اون یکی این حالا طرف یه متر اونورتر نشسته بودامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهانگار آدما رو میدیدن بعد حافظشون به کار میفتادو د برو لاب لاب لاب لاب لاب لاب لاب لاب وای مگه تموم میشدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه هرجا میرفتم همون بود پس رفتم پیش خالمو یه ذره کمکش کردممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهفهمیدم شام فسنجون بود شام خوبی بود چایی هارو که دم کردیم سفررو پهن کردیم و افطار کردیم بعد از اینکه مهمونا جای دلشوون خالی شد فسنجون خوشمزرو کشیدیم یه جوری میخوردن انگار فسنجون ندیده بودنمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهحق داشتن یه روز کامل هیچی نخورده بودن منم همین بودم اگه یه روز هیچی نمیخوردم همین بود وضعم بعد از اینکه دلی از عذا در آووردم رفتم تو حیاطشونو اون دور و ور یه نگاهی انداختم حیاط پرباری داشتن پر بود از میوه منم که دلم داشت ضعف میرفت یه میوه بود یکی اینقد ( )پس کندم شستم خوردممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهآب دار بود حسابی غرق در مزش شدم که دیگه از دنیای ارافم خبر نداشتم هوا کم کم داشت تاریک میشد به آسمون نگا کردم نیمه روشن بودمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_چه گلای قشنگی بعدا حتما از روش یه نقاشی میکشممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:تــــــ......سای؟
سای:ایهیممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یکی از تو سیهای:خوب پس خودتی گری_ساما حتما منو تشویق میکنه
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:تو کی هستی؟
_من جوویا لوکسار هستم عضوفیری تیلمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:خوب من فیری تیل .........
اما قبل از اینکه حرفم تموم بشه دستامو گرفتن و من دیگه تو دنیای خودم نبودم بلکه پیش ناروتو جونم بودممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/07/15 07:45 PM، توسط *Ariana*.)
2014/07/15 12:16 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
*Ariana*
اژدهای سفید



ارسال‌ها: 1,203
تاریخ عضویت: Feb 2014
اعتبار: 183.0
ارسال: #8
RE: دنیایی نو
خوب حالا دیگه وقتشه بریم سراغ داستان اصلـــــــــــــــی
و همینطور داستان یوسی فودو هم حذفه چون نمیخواد بیاد تصمیمش عوض شدهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قسمت چهارم((آغاز داستان اصلی))







همه کسایی که از دنیای خودشون به دنیای انیمه ها اومدن در یک زمان اونجا بودن تمام کسایی که اومده بودن دختر بودن و وقتی همه دیدن که فقط چندتا دختر اومده بودن تعجب کردن.اما یه چیز دیگه هم بود که اون دخترا نمیدونستن همشون همرو میشناختن ولی نه از روی قیافه بلکه از روی شخصیت بعد استاد ماکاروف،استاد فیری تیلی ها اومد جلو بعد روی اون دخترا جادویی وارد کرد و اسم درینیشون رو گفت کیانا=میزوکو،عقیق=هایری،فاطمه=ساچیکو و فرزانه=ناتسوکو.
کیانا(معذرت از این به بعد باید از اسم میزوکو استفاده کنممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه):این اسمایی که گفتین به چه دردمون میخوره؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
استاد:این اسمای درینیتونه اسمایی که میتونید ازش استفاده کنید برای شخصیته دومتونمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ساچیکو:جانم یعنی ما دروییم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
استاد:یه جورایی آره ولی نه از اون لحاظ بد شما یه روی قدرت دارید چطوری بگممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ناتسوکو:اوه اوه من میتونم بگممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهیعنی منظورتون استفاده از چاکرا و ایناس دیگهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
استاد:دقیقامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
هایری:واییییییی چه عالی من هیشه دلم می خواست ازـــــ
استاد:وایسا اینطوری نیست که تو تصمیم بگیری از چاکرا استفاده کنی یا از جادو اونا تورو انتخاب میکننمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
همه:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_خوب معلوم شد خیلی خرین مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهصبر کنین الآن نشونتون میدم.
بعد دستش رو به سمت هایری دراز کرد و بعد اونو جلو روند بعد کسانی که اونو به این دنیا آوورده بودن یعنی ساکورا و ناتسو قسمتی از جادوشون رو رها کردن استاد به هایری اشره کرد تا دستشو جلو ببره و جادوی ناتسو به سمتش اومد.
استاد:خوب دیدین اون در استاده از جادو مهارت داره حالا نوبت بقیتونه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
نفر بعدی میزوکو بود که به این حالت رفت جلو:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
اما بعد اینطوری بود:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
توانایی اون هم استفاده از جادو بود بعد هم نوبت ساچیکو و ناتسوکو بود که هر دو در استفاده از چاکرا مهارت داشتند اما بعد از اینکه تمام این قضایا تمام شد یه سوال مهم تو ذهنشون جا گرفت((چرا ما اینجاییم))
اما قبل از اینکه شروع به حرف زدن بکنند تسوناده_ساما اومد جلو و گفت:زرفــــ........
هایری و میزوکو:من زرف رو میشناسم.
تسوناده:صبر کنین قبل از اینکه حرفمو بزنم کیا بعضی از کسایی که هستن رو میشناسن؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
هر چهار نفرشون دستشون رو بالا بردن.
میزوکو:من یه نظریه دارم ممکنه کسایی که نویسنده انیمه ها بودن این دنیا و اتفاقات توش بهشون الهام شده و رونمایی کردن ما شما ها رو تو انیمه ها دیدیممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
استاد:انیمه چیه؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ساچیکو:کارتون ژاپنی رو میگن انیمه
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_کارتون چیه؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ناتسوکو:ای بابا غلت کردیم به خدا هیچی هیچی فقط بدونین که دنیای شما به بعضی از نفرات دنیای ما الهام شده و چیزی که بهشون الهام شدرو رونمایی کردن و ما شما هارو میشناسیم.
ناتسو:الهام چیه رونمایی چیه حالا بگین اینایی که گفتین یعنی چیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه؟(چاخان خودش تموم این چیزا رو میدونستامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)
قبل از اینکه ما حسابشو برسیم ساکورا با مشت آهنین خود به حسابش رسید.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه(حقش بود خیلی رو عصاب بودمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)
ناروتو:نمیدونین چندتا از این مشت های آهنین به سراغ من اومده.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
میزوکو و هایری و ناتسوکو و ساچیکو:من میدونممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
هایری:از بس کرم میریزیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ناروتو:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ناتسوکو:اینطوری نگو ناروتو جونم خیلی خوبهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ناروتو: بلاخره یکی قدر منو دونستمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
تسوناده:بســـــــــــــــــه
همه کسایی که اوندورو ور بودن:یســــــــــــــــــــرمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
تسوناده:ماموریت شما از همین الآن آغاز میشهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ساچیکو و میزوکو و هایری و ناتسوکو:ماموریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه








ادامه داردمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
................
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/07/17 12:21 AM، توسط *Ariana*.)
2014/07/15 08:16 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
*Ariana*
اژدهای سفید



ارسال‌ها: 1,203
تاریخ عضویت: Feb 2014
اعتبار: 183.0
ارسال: #9
RE: دنیایی نو
تسوناده:بعلهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
میزوکو:اما من فقط کاراته بلدم اونقدر قدرت ندارم که بتونم جلوی زرف درامتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gif
استاد:اینم به مدت چند هفته یا ماه یا سال حلهتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
ساچیکو:ماه یا سال یا هفته؟تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/18.gif
استاد:نمیدونمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gif
تسوناده:این شهر مگنوها نام داره و................
هایری:ترکیبی از کونوها و مگنولیا وایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
تسوناده میزاری حرفمو تموم کنمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/9.gif
اینجا اینوریه که کسی که متولد میشه مشخص نیست که از چاکرا استفاده میکنه یا جادو وقتی که به یه سن مشخصی میرسه همون کاری رو باهاش میکنیم که الآن برای شما انجام دادیمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/20.gif
ناتسوکو:یعنی اونو ازدنیاش میدزدین؟تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gif
_نهتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/9.gif اگه وجودش از جادو باشه جادو میاد به طرفش اگه وجودش از چاکرا باشه اون میاد به طرفشتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gifو یه چسز دیگه عنصرش عنصریه که پدرش داره توی مگر اینکه پدرش خلاف باشه یعنی خلاف قدرت فرزند باشه اونوقت از یکی دیگه از اقوام که نزدیک تر بود و نیروش شبیه بود مثل اون قدرتش میشه این شهر اینوریه دیگه.
هایری:یعنی دو خسلت با هم مخلوط شدن؟
ولی وقتی هایری این حرفرو زد همه یه طوری شدن که انگار یه چیز بد و گفته باشهتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/18.gif
هایری:ام..........حرف بدیزدم؟تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/49.gif(ناتسوکو یه دونه کوبون رو پای هایری)اوهوی چته؟
ناتسوکو با زمزمه:بعضی وقتا می خوام بکشمتتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/9.gif
_تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gif
استاد:کسایی که در ستفاده از جادو مهارت دارن با من بیان و کسایی که در استفاده از چاکرا مهارت دارند با تسوناده برن
بقیه هم همینکار رو کردن و رفتن تا برای ماموریت خود آمادگی پیدا کننتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
2014/07/17 12:21 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
*Ariana*
اژدهای سفید



ارسال‌ها: 1,203
تاریخ عضویت: Feb 2014
اعتبار: 183.0
ارسال: #10
RE: دنیایی نو
خوب من هنوز ماموریت رو نگفتم ماموریتمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
تسوناده:قبل از اینکه این دو گروه از هم جدا شن من می خوام ماموریت رو بهتون بگم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
دخترا:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
تسوناده:زرف رو که میشناسین شیطان جادوگر و مویوری شیطانی که از چاکرا استفاده میکنه ولی فقط یه روحه ولی این دوتا دارن با هم تلفیق میشن و اگه این اتفاق بیفته نه فقط مگنوها بلکه کل کشور و یا شاید جهان نابود بشه شما نباید بزارین این اتفاق بیفته شما ها یه توانایی خاصی دارین که شما رو نصبت به دیگران متمایز میکنه شما انتخاب شده این خودتون رو نشون بدیدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
میزوکو:خوب من از این جور چیزا زیاد دیدم ولی تاحالا ندیدم قهرمانای داستان انقدر ناتوان باشن که نتونن از هیچ قدرتی استفاده کنن چه برسه به قدرت مخصوصمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_نگران نباشین برای همینه که دارین به دو گروه تقسیم میشین دیگهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
و اینجا بود که دخترا رفتن تا راه خودشون رو پیدا کنن هایری و میزوکو به شمت فیری تیل حرکت کردن و ساچیکو و ناتسوکو به سمت مقر سونادهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
********
نینجا ها:
ناتسوکو:خوب من اینطور فکر میکنم که شما رهبر کسایی باشین که از چاکرا استقاده میکنن و مارکاروف رهبر کسایی که از جادو استفاده میکنن درسته؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
تسوناده:درسته خیلی باهوشی نرسیده اینو فهمیدیا
_مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ساچیکو:خوب حالا چی؟
تسوناده:منظورت چیه؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_ما باید براساس چه عنصری کار کنیم یا ما اصلا باید چیکار کنیم؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_بزارین براتون نقشه ها دارم بزارین اول عنصرتون رو پیدا کنینمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
تسوناده روی هردوشون یه جوتسو زد

ساچیکو:رعد
ناتسوکو:آتیش
*************
جادوگر:
استاد:حال که رسیدیم بیاین عنصرتون رو پیدا کنیدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
هایری:چطوری؟
_به درونت نگاه کن دنیای اطرافت رو فراموش کن و روی خودت تمرکز کن.
میزوکو:وای چه قدر کار باید بکنین من وسطش دستشوییم بگیره چیکار کنممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_همین وسط باید کارتو بکنیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
هایری و میزوکو هردوشون شروع کردن بعد از مدتی دیگه محیط اطراف رو حس نمیکردن تمرکزشون فقط رو خودشون بود چند دقیقه که تمرکز کردن بلاخره به نتیجه رسیدنمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
هایری:باد
میزوکو:آب و یخ
هردوشون با هم:که اینطور حالا باید چیکار کنیممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
*********
اما پیش ساچیکو و ناتسوکو اوضاع اینطوری پیش نمیرفت اونا با راه سخت تری عنصر خودشون رو باید پیدا میکردنمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
تسوناده:باید با من مبارزه کنینمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
هردوشون:چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
توسناده:ناتسوکو تو اول بیامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ناتسوکو:چرا منه بدبختمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهاول ساچیکو بره بهتر نیستمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_درسته مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
و دست ساچیکو رو گرفت و کشید پیش خودش ساچیکو در مقابل تسوناده چند دقیقه بیش تر دووم نیوورد(بدبختمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)بعد هم نوبت ناتسوکو بود(همیشه که ساچیکو نیستمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)بعد تسوناده از روی مبارزه ی اونا عنصرشون رو تشخیص دادمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ناتسوکو:آتش
ساچیکو:خاک
هردوشون:حالا چــــــــــــــــــــــــــــــــــیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/07/24 12:02 AM، توسط *Ariana*.)
2014/07/17 11:18 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان