حادثه - نسخهی قابل چاپ +- پارک انیمه (https://animpark.icu) +-- انجمن: فعالیت های گروهی (/forum-30.html) +--- انجمن: نویسندگی (/forum-34.html) +---- انجمن: نویسندگان جوان (/forum-265.html) +---- موضوع: حادثه (/thread-19374.html) |
حادثه - اسپرینگ ولد - 2015/06/04 08:53 PM داستان بازگشت حادثه ادامه ی این داستانه . مارگارین موقع به دنیا اوردن حادثه ناگهان وبه طرز عجیبی مرد . قاضی اور گلوت که پدر مارگارین ومرد خوب وباخدایی بود ،ترجیح داد دخترک را خودش بزرگ کند . اما قابله موقع به دنیا امدن بچه چیز عجیبی را مشاهده کرده بود .بچه هیچ جفتی نداشت. قابله فهمید که که مادر کبد ش را از دست داده وکودکش اصلا گریه نمی کرد. پس این قضیه را به قاضی گفت . ۱۲ سال بعد اتفاقات عجیب در دهکده شدت گرفت. کلود رمانیم کشیش قابل اعتماد ومهربان .روزی به قاضی گفت : که حدود دواز ده سال است گرمای بدی را حس میکند. اما روز بعد جسدش که تکه تکه شده بود ،زیر سخره ی کنار مقبره ی مادر حادثه پیدا شد در حالی که کبدش از بدنش جداشده بود . حادثه ناگهان ناپدید میشد واتفاقاتی بد می افتاد وبعد از ان جلوی پدر بزرگش سبزمیشد . بیشتر افراد دهکده به طرز عجیبی مردند. دلیلی هم یافت نشد . روزی قابله فهمید که مارگارین به پشت کوهستان رفته وبا موجود خاصی دیدار کرده . حادثه از اول مرده به دنیا امده . به همین علت پوست بدنش همیشه سرد وسفید بود . مارگارین اصلا زمان به دنیا امدن دخترش زنده نبوده است . این روح شیطان بود که به دنبال طعمه اش بود . حادثه کالبدی برای روح شیطان بود . ... ادامه دارد ... RE: حادثه - اسپرینگ ولد - 2015/06/05 06:03 PM حادثه حدود دوازده ظهر پنج شنبه از جلوی چشم همه ناپدید شد . ساعت یک بعد از ظهر پدر بزرگش زمانی که میخواست از کنارخانه ی قابله عبور کند متوجه خون ریخته شده روی دیوار کنارخانه شد . وارد خانه شد وجسد زن را دید که کبد وقلب ان خورده شده بود . این بار دیگر مردم اعتراز کردند . وقوع همچین حوادث وحشت ناکی خشم انان را بر انگیخته بود .انان به خانه پیرمرد رفتند وحادثه را با تناب سفتی محکم بستند وله خانه ی مخروبه ی پشت کوهستان بردند . گودالی در زیر زمین خانه حفر کردند .از سفق زیر زمین طنابی اویزان کردند . دختر به دار مجازات اویخته شد . وبعد طناب را با طبر قطع کردند ودخترک به ته گودال عمیق در تاریکی مطلق فرو رفت . اما پدر بزرگ هنگام برگشتن از انجا گور عجیبی را دید ،گورا کند ،جسد اصلی دخترک همان جا بود . هنگامی میخواست به عقب برگردد ،حادثه گلویش را چنگ زد وشاه رگش رابرید واورا کشت وبا به ته چال برد . جادوگر اورا طلسم کرد که در انجا زندانی بماند . اما طلسم کارایی زیادی نداشت چون به محض ورود کسی به انجا ( انسان ) حادثه دوباره به پا میخواست . حالا پنجاه حدود هزار سال از ان قضیه گذشته ومادر سال 2015قرار داریم واین شیطان دوباره از خواب برمیخیزد . RE: حادثه - اسپرینگ ولد - 2015/06/10 10:08 AM عموما شیاطین به دنبال تسخیر روح انسان ها هستند . اما حادثه علاوه بر روح موجودی بیگانه است . بیگانه ای که هرگز ردی از اصلیت او را حتی در گور هم نمی توانید پیدا کنید. |