دنیا به دو قسمت تقسیم میشه: دنیای دور و دنیای نزدیک. دنیای نزدیک جاییه که انسان ها توش زندگی میکنن و دنیای دور محل زندگی ایزدها و آیاکاشی ها -ذرات احساسی که قدرت مسخ کردن انسان ها رو دارن- هست. وظیفه ایزدها اینه که با همکاری سلاح هایی به اسم شینکی که از روح انسان های مرده درست میشن، آیاکاشی هایی که به دنیای نزدیک میان رو از بین ببرن و جلوی مسخ شدن انسان ها رو بگیرن
یاتو، یک ایزده که رتبه پایینی داره. اون تصمیم میگیره برای خودش معبد داشته باشه برای همین یه سرویس اجابت دعای سیار راه میندازه و با 5 ین دعا و درخواست مردم رو اجابت میکنه. اما بعد از استعفای شینکی اش به اسم تومونه به خاک سیاه میشینه و موقتا فقط درخواست هایی رو اجابت میکنه که به آیاکاشی مربوط نباشن.
موقع گشتن دنبال یه بچه گربه، یه اتوبوس نزدیک بوده اونو زیر کنه اما دختری به اسم هیوری نجاتش میده. به خاطر این کار، هیوری یه لحظه میمیره و زنده میشه. این اتفاق باعث بی ثباتی روح هیوری میشه و باعث میشه تا روحش هر چند وقت یه بار از بدنش بیرون بزنه. هیوری با پیشکش کردن 5 ین به یاتو، ازش میخواد بدنش رو درست کنه. اما یاتو بدون شینکی عملا به هیچ دردی نمیخوره. بنابراین هیوری اونو دنبال میکنه تا شاید یه شینکی گیرش بیاد و بدنش به حالت عادی برگرده. اما زیر صورت معصوم و خیرخواه یاتو، گذشته پیچیده ای مخفی شده...