تمرين داستان نويسي - نسخهی قابل چاپ +- پارک انیمه (https://animpark.icu) +-- انجمن: فعالیت های گروهی (/forum-30.html) +--- انجمن: نویسندگی (/forum-34.html) +---- انجمن: نویسندگان جوان (/forum-265.html) +---- موضوع: تمرين داستان نويسي (/thread-2223.html) |
RE: تمرين داستان نويسي - farshad - 2012/03/11 07:27 PM محتوي بد نيست . ادامه بده ... RE: تمرين داستان نويسي - shein - 2012/05/04 02:12 PM خب منم یه داستان نوشتم امیدوارم خوشتون بیاد: سلنا دریمز در دره ی خون اشام ها فصل اول: راز خانه ی درختی ان روز یکی از خنک ترین و لذتبخش ترین روزهای پاییزی تا ان زمان بود که با صدای قهقهه های شادمانه ی بچه ها و گاه فریاد های خضمانه ی انان در میان محوطه ی مدرسه ی گریفرد دوباره اغاز میشد. خورشید در پهنه ی ابی رنگ اسمان میدرخشید و انوار طلایی و زیبایش را با سخاوتمندی به اطراف میپاشید در انسوی محوطه بید مجنون بزرگی قرار داشت که سایه ی شاخ و برگ های متعددش تا شعاع سه متری ان را فرا گرفته بود. سایه ی خنک این درخت باشکوه پاتوق همیشگی سلنا دریمز و جیمز فیلیپ بود که در ان لحظه زیرش جا خوش کرده بودند و از فراسوی افتاب به چشم انداز دهکده ی لیتل اورانگ نگاه میکردند. که از ان زاویه به خوبی دیده میشد از ان جایی که فاصله ی شهر تا دهکده بسیار کم بود مدرسه را روی تپه ای در میان دهکده و شهر گریت اورانگ بنا کرده بودند تا بچه ها بتواند از هر دو سو به مدرسه بیایند با این وجود تعداد کسانی که از مدرسه به دهکده می امدند بسیار انگشت شمار بود. تعداد ان ها انقدر کم بود که حتی به تعداد خانواده هایی که در دهکده زندگی میکردند هم نمی رسید در حقیقت دهکده اسرار زیادی داشت که همه از کشف کردنشان ناامید بودند و تقریبا هیچ کس در مدرسه به ان ها اهمیت نمیداد تقریبا همه چراکه سلنا هیچ گاه نمیتوانست از فکر کردن به این موضوع خودداری کند زیرا با جیمز دوست بود . جیمز یکی از افراد نادری بود که از دهکده به مدرسه میامد او با پدربزرگ پیر و غرغویش زندگی میکرد چرا که پدر و مادرش به دلیلی که هیچ کس نمیداند به قتل رسیده بودند جیمز بار ها و بار ها این را از پدر بزرگش پرسیده بود اما او فقط غر غر کنان به او گفته بود که اگر سوالات بیشتری در این زمینه بکند با عصایش محکم توی سرش میکوبد......ادامه دارد خب تا این جا چطور بود؟ بقیه شو بعدا مینویسم RE: تمرين داستان نويسي - شینیگامی - 2012/05/04 02:48 PM خب من خوندم.از لحاظ ادبی و ارایه ها خوب بود.افرین.ولی فعلا فقط فضاسازی کردی(یه درخت بود و دهکده و....)هنوز اصل موضوع داستان.شخصیت ها و...رو نگفتی.برای همین نمیشه نظر داد. RE: تمرين داستان نويسي - farshad - 2012/05/05 12:16 PM منم نظر فرشيد رو دارم اما من از طرح داستانت خوشم اومد Shein ! RE: تمرين داستان نويسي - shein - 2012/07/31 03:58 PM خب...من اولین بارم نیست ولی خیلی دلم میخواد نظر شمارو درباره ی سوژه ی جدیدم بدونم. RE: تمرين داستان نويسي - shein - 2012/07/31 04:27 PM شهر نفرین شده: (از اونجایی که این داستان طولانی تر از اونیه که بشه این جا تایپش کرد من به صورت خلاصه مینویسمش.) داستانه دختری به نام کیت دیویسه که خونشون اتیش میگیره و مجبوره مدتی همراه پدرو مادرش در ساختمان عمو و پسر عموش زندگی کنه. اسم عموش کارلوس و اسم پسر عموش جیمز هست. اون خیلی زود با جیمز دوست میشه و از اون جایی که توی این شهر جدید (اخه عموش در یه شهر دیگه زندگی میکرده که اسمش بلک تاون بوده) هیچ دوستی نداشته همه ی اوقاتشو با جیمز میگذرونه و بهش نزدیک میشه. جیمز بهش میکه که بلک تاون نفرین شده و هر سال یه نفر به طور کل گم میشه و حتی جسدش هم پیدا نمیشه. میگه که مردم فکر میکنن این موضوع نفرین نیست و کار یه قاتل زنجیره ایه ولی از اونجایی که جیمز و پدرش درباره ی افسانه های تاریخی مطالعه میکنن حدس دیگه ای میزنن. اونا فکر میکنن این موضوع مربوط به افسانه ی (( تردست خون اشام )) هست. که ریشه اش به همین شهر برمیگرده. تردست خون اشام افسانه ی دختر جوانیه که به تازگی جادوگری رو از تردستی یاد گرفته و هر روز قابلیتاشو توی یه خونه ی خرابه در بلک تاون ازمایش میکرده. ولی یه روز یکی از جادو هارو به طرز وحشتناکی اشتباه انجام میده. این اتفاق باعث میشه اون تبدیل به یه خون اشام بشه. اون هر سال برای زنده موندن به خون احتیاج داره و برای تامینش یه نفرو به عنوان قربانی از اهالیه شهر انتخاب میکنه. ولی هیچ کس نمیدونه قربانی بیچاره چه طور به اون خونه ی خرابه کشیده میشه.جیمز و پدرش فکر میکنن این موضوع هزارن ساله که داره تکرار میشه. اما این بار قربانی کسیه که وجودش برای کیت خیلی مهمه و اون نمیخواد که از دستش بده. بنابراین ماجای خدیدی اغاز میشه که در اون کیت سعی میکه بهترین و تنهاترین دوستشو نجات بده.... RE: تمرين داستان نويسي - farshad - 2012/07/31 04:55 PM ام خيلي خوبه . هر وقت مياي اگه حست بود لطفا چند خط تو قسمت داستان يه تاپيك بزن و بزار تا بخونيم ... RE: تمرين داستان نويسي - پاییز - 2012/07/31 05:12 PM داستان هیجان انگیزیه حتما کاملش کن مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه RE: تمرين داستان نويسي - Shina Uzumaki - 2013/09/01 12:52 AM منم خیلی نویسندگی رو دوست دارم ولی 3 ا مشکل دارم: 1-موضوع هام تکراریه.یه داستان میخونم و ازش یه چیز جدید و نصفه نیمه میسازم 2-نمیدونم چه جوری داستانو تموم کنم!؟همیشه خیلی طولانی میشه 3-اعتماد به نفس ندارم میتونید کمکم کنید؟؟؟؟؟؟؟!!!!!! فک نکنم من نویسنده باشم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه RE: تمرين داستان نويسي - brayan cryford - 2013/09/01 10:12 AM نقل قول: منم خیلی نویسندگی رو دوست دارم ولی 3 ا مشکل دارم: سلام دوست عزیز. شما چه کتابهایی خوندی؟تو چه سبکی؟سبک نویسندگیت چیه؟ 1-شما حسابی ایده هات رو جمع و جور کن یه داستان کوتاه ولی قشنگ بنویس اعتماد به نفست هم بالا میاد. 2- سعی کن تحت تاثیر کتاب هایی که میخونی قرار نگیری که بخای داستانت رو هم شبیه اون بنویسی. 3-اعتماد به نفس داری عزیز نوشتن که اعتماد به نفس نمیخواد که میخواد؟نه! شما که نمیخوای بری روبرو 3میلیون نفر بزنی زیر اواز که میگی اعتماد به نفسمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه |