نگاهی به تاریخ

[natso]

باهوش اونو MANOTO گفته

[daidara]

به من ربطی نداره manotoچی میگه ببخشیدا داری میگی که پیامبران اولیه مون هم همینطور بودن؟ تازه اسپم نکن درباره تاپیک بحرف

[natso]

باشه بابا ببخشید اه لومون داد

[daidara]

درباره تاپیک!بابا!

[natso]

گفتم که ببخشید ببخشید ببخشیدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[daidara]

اگه درحین خوندن سوالی براتون پیش امد بپرسین،هستم

[daidara]

حالا ژوگی لیانگ که یک متخصص جنگی بسیار باهوشی بود با ملحق شدن او به اروچی شو را تحت فشار بیشتری میکرد در طی جنگهای مختلف ژاو یو مقدار کمی اطلاعات در باره ی جای مخفی لیو بای بدست اورد.
اروچی در کنار خود یک متخصص جنگی به نام "دا جی" داشت که همه او را به اسم مکارت و حیله گری میشناختند....
ان سر زمینهای که لیو بای در انها مخفی شده بود را فردی به نام "ویی یان " تصرف میکرد که لیو بای را از قبل میشناخت برای همین با انها به جنگ پرداخت نکرد اما توسط در ان هنگام ارتش "یوان شاو"که از سرزمینهای مجاور ویی یان بود به انها حمله میکنند. سربازان دا جی مجهز به فنهای تبدیل قیافه بودند. انها از قبل با پاپتهایی که به شکل سربازان شو درست کرده بودند به یوان شو حمله کرده میکردند به همین دلیل یوان برای انتقام جویی به سربازان شو هم حمله کرد در میان افراد یوان شو فردی بود به نام "یوگیمورا سانادا"که خیلی از اروچی متنفر بود .قرار داشت یوگیمورا تمام سعیش را کرد که ژاو یو را بکشد ولی ژاو یو موفق شد که او را از حیله ی داجی اگاه کند ولی یوان شاو سر عقل نیامد دستور مرگ یوگیمورا را داد. ولی در اخرین لحظه ارتش شوموفق به پیروزی شد. و اینبار یوگیمورا و ویی یان نیز به انها ملحق شد...
ویی یان به انها گفت که لیو بای در سرزمینهای جنگلی "نان هان"مخفی شده....و برای نجات او باید به انجا رفت.
اروچی در کنار خود فردی به نام "لو بو" داشت که با یک ضربه ی نیزه اش میتوانست تمام ارتش شو را منحل کند.
اما در مقابل یک قهرمان دیگر بود بنام "تاداکاتسو هوندا"
که فقط او و خود اروچی یارای مقابله با لو بو را داشتند تنها فرزند تاداکاتسو دختری به نام "اینا" بود که به ارتش وو به همراه شنگ ژنگ میجنگید.
لو بو حریف اول و اخر خود تاداکاتسو میدید تاداکاتسو با هیچ ارتشی نبود همیشه بی طرف،ولی هر وقت لو بو به جایی حمله میکرد به دنبالش میرفت و ان افراد را از قدرت لا متناهی لو بو نجات میداد...

اینم عکساشون.....اینا دختر تاداکاتسو میشه زن یکی از فامیلای یوگیموراست،بعضی جاها گفته شده که اینا میشه ناخواهری یوگیمورا من زیاد در این باره مطمئن نیستم....اگه سوال دارین بپرسین....

http://animpark.net/images/attachtypes/jpeg.png
http://animpark.net/images/attachtypes/jpeg.png
http://animpark.net/images/attachtypes/jpeg.png

[daidara]

حالا به نظر شما ژوگی لیانگ واقعا به ارتش اروچی ملحق شده یانه؟
چون دیدین اروچی چجور همه ی قبیله هارو به خاک سیاه کشوند...... مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[HERMAN]

سال 1941... ایتالیا ... موسولینی رهبر فاشیست ایتالیا خواستار بوجود آوردن امپراطوری روم باستان بود
... او رویایی در سر میپروراند ... اما رویایش بسیار بزرگتر از آنچیزی بود که او و نیروهای ایتالیایی توان اجرا کردن آن را داشته باشند ... او فکر میکرد برای پیروزی فقط باید موتورهای جنگ افزارها را روشن کرده , سربازان را به خط و دستور حمله داد ... حملات او بدون برنامه ریزی صحیح و نتیجه مناسب بود ... ارتشش تنها قابلیت جنگ با ارتش های کوچک و ضعیف را داشت ... آرزو هایش جلوی عمل صحیحش را گرفته بود ... و به جای اینکه کمکی برای متحدانش باشد , دیگر او خود بود که طلب کمک می کرد ... و سبب باز شدن جبهه های بی مورد در مواقع نامناسب میشد ... و در اینجا این آلمانی ها بودند که باید خسارتها و اشتباهات را جبران میکردند ...
این مقاله در گذری ساده به بررسی اشتباه موسلینی در حمله به یونان و سپس درمورد نحوه حمایت و جنگ آلمان در بالکان را شرح می دهد ...

"قدرت اراده المان در نبرد بالکان"

دوچه (موسولینی) بدون مشورت با متحدان خود در محور دست به جنگی بدون تفکر زد و سربازان درجه دو خود را به یونان گسیل داشت که قابل مقابله با ارتش یونان نبود . دوچه از ابتدا تعداد زیادی از فرزندانش را از دست داد. موقعیت ارزی یونان باتلاقی و تپه تپه ای بود که از هر لحظه از توان ارتش دوچه میکاهید همانطور که باعث شکست ایران در نبرد ماراتن شد .
در این هنگام شکست ایتالیا میتوانست مشکلات زیادی را برای پیشوا و دوچه بوجود آورد ...پس روباه پیر به سرعت و فورا هزاران هزار نفر از مزدوران خود را به یونان فرستاد ...موسولینی متحمل تلفات شدیدی شد ... جنگ در حال شکست خوردن بود گودال های خون ایتالیایی ها بالکان را در بر گرفته بود که آلمان وارد جنگ شد ...
پیشوای همیشه پیروز آلمان این عمل موسولینی را اشتباه تاسف بار خواند و سریعا با استراژیست هایش مشورت نمود و نتیجه عملیاتی بانام رمز ماریتا بود که توسط هیتلر طرح شده بود . به کمک آن طرح یونان به اصطلاح پاکسازی میشد ... اما یک مشکل وجود داشت هیتلر ناچار شد که به سمت یوگوسلاوی که هم پیمانش بود حرکت کند (یوگوسلاوی چند روز بعد از پیمان با آلمان درگیر نبردی با شورشی هایی شد که خود از مزدوران انگلیس بودند ... سرانجام این کشور بدست شورشیان افتاد و آلمان مجبور به نبردی ناخواسته شدند )
سرانجام نبردی برای حمایت ازایتالیا آغاز شد آلمان نیرو های خود را به سرعت از فرانسه خارج و به سوی رومانی حرکت داد لیبشتاندارت اس اس هیتلر که تقویب شده بود به بلغارستان حجوم برد در طول راه نیروهای کمکی به آنان پیوستند و جاده ها از سربازان تشنه افتخار پر بود و رقابت برای سریع تر رسیدن به میدان جنگ شدید بود ...حتی در یک مورد افسری تهدید کرد که اگر یکی از دسته های ورماخت زودتر از لیبشتاندارت به میدان برسد آتش را بر روی آنان میگشاید و در مورد دیگری آنها راه رقبا را با مین بستند تا زود تر بگذرند ...

واحد ليبشتاندارت در بالكان
جنگ واقعی در 6 آپریل هنگامی که نیرو های زرهی وارد خاک یونان شدند آغاز شد لیبشتاندارت با فرماندهی سپ دیتریش که روزی از محافظ هیتلر بود همراه با لشگر زرهی پانزر به فرماندهی ژنرال گئروگ اشتام از مرز بلغارستان گذشت سپس به جنوب چرخید و از طریق جاده کوهسانی به یونان حرکت کرد 9 آپریل سربازان دیتریش که مقاومت ها را در هم کوبانده بودند به یونان رسیدند در سمت شمال اس اس رایش به همراه لشگر زرهی پانزر با فرماندهی هانس راینهارد به بلگراد رسید و در همین حین لوفت وافه آنان را در هم شکسته بود و در 12 آپریل یوگسلاوی تسلیم شد در حالی که دیتریش شهر وی را فتح کرده بود ...سپس حرکت دیتریش بمدت 48 ساعت کند شد ... اما تصرف تپه 997 که نبرد تن به تنی بوده انگلیس را از ترس فلج کرد که هیتلر در این باره گفت که این پیروزی صفحه جدیدی را برای رایش رقم زده و ان را روحیه ی مردان تزلزل ناپذیر نامید
در یک نقطه از جنوب دیتریش مجبور به نبردی خون بار شد یونانی ها که او را زیرآتش شدید فلج کرده بودند امید به تسلیم او داشتند كه او دست به عملی عجیب زد نارنجکی را در دست گرفت و فریاد زد ضامن نارنجک را میکشم و درست پشت آخرین نفر می اندازم سربازان همه فرياد زنان به سوي دشمن حرکت کردند و در نتیجه نیروهای آلمان با کمترین تلفات در مقابل یونان با تلفاتی در حدود 12000 اسیر و 9000 کشته به پیروزی رسیدند و پرچم نازی ها بر بام یونان که روزی خود پرچم دار اروپا بود , در آکروپولیس نصب شد.

[HERMAN]

عملیات مشت اهنین"PANZER FAUST"

در قدم اول به نقش مجارستان به عنوان یکی از نیروهای متحدین میپردازیم


مجارستان به رهبری میکلوش هورتی شخصی که پس از پیمان تریانو بر مصدر قدرت نشست هدایت میشد .



در جریان جنگ جهانی دوم مجارستان تقریبا تمام قوای خود برای تلافی تجاوزات شوروی و زور گویی به بالکان در اختیار المان قرارداد و در عملیات بارباروسا جدا از یگان های داوطلبی اس اس و لژیون های ازاد مجاری چندین لشکر از ارتش خود مجارستان به کمک المان ها رفتند و در چند نبرد نظیر "نبرد استالینگراد" یا "نبرد لنینگراد" دوش به دوش المان جنگیدند


اما پس از شکست های پی در پی المان در جبهه شرقی و همچنین نابودی شیرازه ارتش المان در نبرد کورسک هورتی مطمئن بود که کار المان در جبهه شرقی یکسره است او از 1943 تا اکتبر 1944 بصورت مداوم با کمیسر های ارتش سرخ دیدار میکرد و قرار بود با تسلیم شدن هورتی و واگذاری مجارستان به ارتش سرخ این کشور از قتل و غارت در امان بماند.

و در همان اکتبر 1944 دوستی مجارستان و هیتلر پایان یافت و پس از عملیات اسکورزینی مجارستان توسط اس اس و ورماخت کنترل میشد .

و اکنون به شرح عملیات میپردازیم .


شرح عملیات


در اکتبر 1944 سیستم اطلاعاتی المان به هیتلر گزارش رفت امد های مشکوک هورتی و پسرش و قرار های نا متعارف انها با تعدادی از افسران ناشناس شد .
چندی بعد خبر رسید که او در حال مذارکره با سران ارتش سرخ است و با تسلیم مجارستان المان تمام شانس خود را در بالکان و حوزه های نفتی دریاچه بالاتون از دست میدهد .
به همین جهت هیتلر به نیروهای مستقر در بالکان دستور داد تا عملیاتی را برای سرکوب هورتی مطرح کنند .
اتو اسکورزینی شخصی که در فراری دادن موسولینی موفق عمل کرده بود بهترین گزینه هیتلر برای سرکوب هورتی محسوب میشد.

اسکورزینی پس از چند روز تصمیم نهایی خود را گرفت و از طریق واسطه های سیستم امنیتی المان برای پسر هورتی دام بزرگی پهن کرد .
سرویس های جاسوسی المان از طریق واسطه هایشان به هورتی گفتند که سران کمونیست یوگسلاوی نظیر مارشال تیتو خواهان ملاقات با وی هستند .

این قرار ملاقات تقلبی با پسر هورتی در 15 اکتبر 1944 در دفتر رئیس بنادر دانوب مجارستان برگزار شد اما بجای نمایندگان یوگسلاو و کمونیست تکاوران اس اس به همراه اسکورزینی وارد محل شدند و پسر هورتی را گرگان گرفته و با هواپیما به وین در اتریش میفرستند .

تصرف مجارستان

در ادامه عملیات اسکورزینی و سربازانش به همراه چند تانک تایگر کاخ هورتی را محاصره کرده و با کمترین تلفات توانست مجارستان را به کنترل المان در اورد هورتی هم با علم بر اینکه پسرش گروگان المان هاست دولت خود را تسلیم هیتلر میکند .

در این عملیات تنها چند سرباز مجار کشته شدند و بالغ بر 26 نفر هم زخمی داشتند.
با پایان این عملیات هیتلر اسکورزینی را به درجه سرهنگ دوم مرتفع کرد .

اطلاعات بیشتر

هورتی چند روز قبل از شروع عملیات اسکورزینی و در دژی که به خیال خود برای المان ها ساخته بود در مرکز بوداپست علت خیانتش به المان را اینگونه بیان میکند:



Today it is obvious to any sober-minded person that the German Reich has lost the war. All governments responsible for the destiny of their countries must draw the appropriate conclusions from this fact, for as a great German statesman, Bismarck, once said, "No nation ought to sacrifice itself on the altar of an alliance." … I decided to safeguard Hungary’s honour even against her former ally, although this ally, instead of supplying the promised military help, meant finally to rob the Hungarian nation of its greatest treasure, its freedom and independence. I informed a representative of the German Reich that we were about to conclude a military armistice with our former enemies and to cease all hostilities against them


ترجمه: امروز برای همه حتی برای افراد نادان هم روشن است که رایش المان جنگ را باخته است.تمام دولت ها که مسئول سرنوشت کشورشان هستند باید از این واقعیت نتیجه مناسبی بگیرند.همانطور که بیسمارک دولت مرد المانی گفته بود:"هیچ ملتی نباید خود را در محراب یک اتحاد قربانی کند" من تصمیم گرفتم از افتخار مجارستان در برابر متحد قدیمیش محافظت کنم هرچند که این متحد بجای عمل کردن به وعده های کمک نظامی خود در نهایت باعث دزدیدن بزرگترین گنج مجارستان شد که ان ازادی و خودکفایی بود.من به تمام نمایندگان المان میگویم که ما در حال امضای یک معاهده نظامی با دشمنان سابقمان هستیم و میخواهیم هرگونه خصومت را با انها متوقف کنیم.


هورتی در ساعت 2 صبح 15 اکتبر 1944 در رادیوی مجارستان اعلام کرد که معاهده نظامی را با شوروی امضا کرده است هرچند که المان ها در پشت صحنه عملیاتی را برای تعویض دولت هورتی طرح کرده بودند و با کمک حزب نازیسم مجارستان موسوم به "arrow cross" رادیو را اشغال کردند و حرف هورتی نیمه تمام باقی ماند و بلافاصله اسکورزین نقشه خود را عملی کرد . او با چهار تانک تایگر به قلعه هیل در مرکز بوداپست رفت و هورتی را دستگیر کرد هرچند هورتی قصد داشت نشان دهد خواهان جنگ با المان ها نیست نبرد تنها 30 دقیقه طول کشید و دولت خود را تسلیم نیروهای المان کرد

و تا چندی بعد که مجارستان توسط شوروی تسخیر شد نیروهای اس اس در مجارستان حکمرانی کردند