زمان کنونی: 2024/03/29, 09:33 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/03/29, 09:33 AM



ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 27 رأی - میانگین امتیازات: 4.89
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

طنزفینال فانتزی از قلم شما

نویسنده پیام
Noctis
Noctis



ارسال‌ها: 847
تاریخ عضویت: Jul 2012
ارسال: #1
zجدید طنزفینال فانتزی از قلم شما
خب اینجا داستان های طنزی رو که بچه های با ذوق animworld نوشتن رو براتون میزارممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه بالای هر
داستان هم مینویسم که مال کدوم کاربره خیلی داستاناشون طنزه من که پوکیدم از خندهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه البته
هرکسی از یه چیزی خوشش میاد امیدوارم شماهم خوشتون بیاد وهمینطورم امیدوارم شماهم دست به
قلم شید ومثل اونا بنویسیدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2012/08/29 12:46 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
farshad
キャプテン翼の生成



ارسال‌ها: 10,334
تاریخ عضویت: Jul 2010
اعتبار: 1019.0
ارسال: #2
RE: طنزفینال فانتزی از قلم شما
سلام دوستاني كه مايل هستند ، نوشتن داستان براي فينال فانتزي براي بخش فن فيكشن سايت هست . از كاربراي اينجا هر كي در مورد فينال فانتزي ميخواد داستان بنويسه لطفا در بخش فن فيكشن سايت تاپيك بزنه . ممنون مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه نكته :‌نيازي نيست حتما اسم كاربرنويسنده باشه ميتونيد فقط ذكر منبع كنيد كه اين داستان از اون سايت قرار گرفته . همچنين اسم سايت رو هم همين دنياي انيمه بزن . لينك نده ممنون .
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/08/29 12:54 PM، توسط farshad.)
2012/08/29 12:53 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Noctis
Noctis



ارسال‌ها: 847
تاریخ عضویت: Jul 2012
ارسال: #3
zجدید RE: طنزفینال فانتزی از قلم شما
نویسنده:wcloud

رویای انتقام

سفیروث:این کشتن کلود شده یک بغض توی گلوم،یعنی هیچ راهی برای کشتن این جوجه فشن نیست؟
کاداج:تا وقتی که اون همه شمشیر توی دست و پاشه هیچ جور نمیشه شکستش بدیم
لوز:ولی اخه شمشیراشو چطوری از چنگش دربیاریم؟ ،شمشیرهاش 7 تیکست و همشونم بهم وصله تازه شنیدم کلود بدون شمشیراش جایی نمیره و وقتی هم که میخواد بخوابه اونارو کنار خودش زیر پتو میزاره...!
سفیروث دستش را مشت کرد و محکم روی میز کوبیدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه و با صدای نسبتا بلندی گفت:برای چی واسه درست کردن یک ساندویچ اینقد لفت و لوفت میدن؟!ها!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کاداج که در حال ریختن عرق شرم بود با صدای ارومی گفت:سفی ترو خدا اروم باش مردم دارن زل زل به ما نگاه می کنن!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سفیروث: بهم نگو سفی،یاد سوفی توی قلعه هاول میوفتم که یک پیرزن زشت بود،ویییی تنم مور مور میشه وقتی بهش فکر میکنم....
یازو سرش رو روی میز گذاشته بود و از شدت خستگی خوابش برده بودمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سفیروث: این چرا اینقد میخوابه؟
کاداج: یادت رفته دیشب توی بزرگراه میدگار قالش گذاشتیم؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سه نفری زدند زیر خنده....مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
صدای گوشی لوز به صدا در اود(مشترک مورد نظر شما یک اس دریافت کردید)
سفیروث روشو برگردوند طرف لوز و گفت: صدای همشهریتو گذاشتی روی گوشیت مگنه؟
سفیروث و کاداج باهم زدند زیر خنده...مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
لوز گوشیش رو در اورد،سفیروث دوباره گفت: ا گوشیتم که از این گوشت کوباست؟!
سفیروث و کاداج دوباره زدند زیر خنده....مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سفیروث روشو برگردوند طرف کاداج و گفت: پاشو برو ببین ساندویچ ها چی شدن؟
کاداج زد زیر خنده و مشتش رو چندبار زد به روی میز و درحالی که میخندید گفت ساندویچ...هرهرهر....مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهسفیروث یک چشم غره به کاداج رفتمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه،کاداج: اهان ساندیچ!میرم الا میپرسم، و از جایش بلند شد و رفت جای میز پذیرش...

لوز به صفحه نمایش گوشیش خیره شده بود و عرق روی پیشانیش جاری شده بود،سفیروث: هی پسر چه مرگت شده؟؟
لوز صفحه نمایش گوشیش رو برگردون طرف سفیروث و گفت ببین،فکر میکنی منظورش چیه؟
سفیروث: یعنی چی جنگ داره شروع می شود و دیگر متنی موجود نیست؟ ......نکنه تیم بارسا وارد لیگ قهرمانی شده؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یک دفعه یازو از خواب بیدار شد و گفت: کی میرسیم خونه؟ سفیروث گفت: بگیر بخواب هنوز نرسیدیم...قیافه یازو:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ناگهان صدای گوشی سفیروث هم به صدا در اومد،در همون لحظه کاداج در حالی که در دستانش یک سینی پلاستیکی با چند تا ساندویچ بود اومد سر میز و سرجایش نشست...
سفیروث گوشی لمسیش را در اورد و عینکش را بر روی چشمانش گذاشت و با مداد مخصوص صفحه لمسیش پیامکش را باز کرد و باصدای ارامی زمزمه کرد:جنگ داره شروع می شود....جنگ فلان با جوایز ارزنده فلان و فلان برای شرکت شماره فلان را وارد کنید،کاداج در حال نوشیدن نوشابه بود که،سفیروث دستش را برد بالا و محکم زد پس گردن کاداج و رویش را به طرف لوز کرد و گفت:خب مرتیکه با اون موهای جوجه تیغی مانندت،یعنی نفهمیدی که این نامه از طرف ایرانسله؟!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کاداج در حالی که سلفه میکرد پرید وسط حرف سفیروث و گفت:چرا منو میزنی؟؟
سفیروث:.........خب راستش رو بخوای بگردن تو بیشتر می چسبید ، گفتم حیفه این ضربه بخوره به گردن لوز!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
لوز گفت: خیل خب بابا چیزی نیست مشقی بوده....
سفیروث: مشقی بوده؟
لوز:اره مشقی
سفیروث: مشقی چیه؟
لوز:یعنی تو نمیدونی مشقی چیه؟
سفیروث:خب نه
لوز:توی قله شما به تیری که فشنگ نداره چی میگن؟
سفیروث:میگن این تیر فشنگ نداره!
لوز:ببینم پسر تو از پشت کدوم کوه اومدی که اینقد بامزه ای؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
لوز زد زیر خنده و کاداج هم زنبونشو در اوردمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سفیروث دوباره یکی محکم تر از قبل زد پس گردن کاداج مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهو روبه لوز کرد و گفت: مگه من با تو شوخی دارم بچه کاکتوس؟!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کاداج با عصبانیت تمام از جاش بلند شد و گفت:سفید اگه یکدفعه دیگه بزنی پس گردن من....مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سفیروث: خــــــــــــــــــــب؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کاداج:سعی میکنم متقاعدت کنم که دیگه نزنیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه،سفیروث: افرین پسر در تاریکی بسی امید است....بعدشم بهم نگو سفید،مگه من پیرم که میگی سفید
کاداج:خب پس چی بگم؟ بگم فراورده جنوایی؟
سفیروث: اسم من سه بخشه....س...فی...روث
کاداج:اخه این سفیلفولث توی زبون من نمیچرخه...گیرمیکنه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهسفیرپوست،سفیر لبنان،سفی خاک رسی،....اه نمیشه
سفیروث:خب سعیتو بکنمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کاداج اهی کشید و از ترس پس گردنی بعدی، یکم از سفیروث فاصله گرفت و نشست..هر سه نفر شروع به خوردن ساندویچ کردن،یازو که اصلا توی باغ نبود همش خواب بود و ساندویچش رو سفیروث با لذت تمام خورد...
بعد از کمی گفت و گو و ساندویچ خوردن بچه ها بلند شدن و از ساندویچی اومدن بیرون.....قیافه کاداجمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سفیروث دست هایش رو از هم فاصله دادو خمیازه ای کشید و گفت:خیلی مزخرف بود ، دفعه بعدی بریم پیتزایی ساندویچ بخوریم.....مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بچه ها هم به عنوان تایید سر تکون دادن...در همین حال یک پسر عینکی که سوار دوچرخه بود از کنار سفیروث با سرعت رد شد، سفیروث: هوی چهار چشم نری توی جوب!!
پسرک درحالی که اروم پا میزد سرش رو برگردوند و با صدای بلندی گفت: بابات چهارچشمه، با اون لباس مردشور مانندت!
سفیروث جوش اورده بود و میخواست به طرف پسرک خیز بردارد که ناگهان یک پسر دیگری پرید جلوی دوچرخه سوار، دوچرخه سوار تعادل خودش رو از دست داد و افتاد داخل جوی اب،و اون پسر دیگر رو به طرفی پرت کرد...
سفیروث،کاداج،لوز و یازو باهم زدند زیر خندهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه،سفیروث در حالی که از شدت خنده از چشماش اشک میومدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه یکی محکم زد پس گردن کاداج،کاداج افتاد روی زمین و گردنش رو گرفته بود نمیدونست بخنده یا گریه کنهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه،دوچرخه سوار دوچرخه اش را از جوی اب بیرون اورد و درحالی که سر و رویش گلی شده بود با صدای بلند گفت:هی،ببینم پدر بزرگم وقتی مرد تو مرده شورش بودی؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه و سوار دوچرخه شد و به سرعت از انجا دور شد،سفیروث به دنبال دوچرخه سوار دوید ولی بهش نرسی و ازش دست کشید،سفیروث دستانش را دور کمرش گذاشته بود و به دوچرخه سوار که هر لحظه دور میشد نگاه میکرد،ناگهان یک صاعقه به سر دوچرخه سوار برخورد کرد!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بچه ها دوباره زدند زیر خنده!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

سفیروث روی شانه اش احساس سنگی کرد و صدایی از پشت سرش گفت: سفیروث!.....سفیروث برگشت و در حالی که دهنش باز مونده بود گفت: کلود...مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کاداج گفت: کلود!.....کلود: کاداج!......لوز: کلود! .... کلود: یازو!...یازو: لوز!....لوز: یازو!...
قیافه بچه ها مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ادامه داره...
2012/08/29 01:46 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 اعتبار داده شده توسط : Uchiha shady(+2.0)
Noctis
Noctis



ارسال‌ها: 847
تاریخ عضویت: Jul 2012
ارسال: #4
RE: طنزفینال فانتزی از قلم شما
اگه بدونید برای این تاپیک چقدر زحمت کشیدم
از اونجایی که مزه داستان به این شکلهای خندونکه واین شکلهارو نمیشه کپی کرد و توخندونک های اینجا هم نبودن دونه دونه
آپلودشون کردم .مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کدوم کاربری این کارو میکنه حالا هی قدرمو ندونیدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2012/08/29 05:09 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 اعتبار داده شده توسط : ALI-TSUBASA(+2.0) ، Deunan(+2.0)
farshad
キャプテン翼の生成



ارسال‌ها: 10,334
تاریخ عضویت: Jul 2010
اعتبار: 1019.0
ارسال: #5
RE: طنزفینال فانتزی از قلم شما
آفرين آفرين ! ام يه طرفند هست اينكه مياي همونو پاسخ به نقل قول ميكني ولي ارسال رو نميزني كه تو اون سايته ثبت شه عوضش اينجا كپي پيست ميكني . خودم نظرات داستان كمد جادويي رو همينكارو كردم . برو شكلك گل رو نگاه كن اون اينجا نداريم .
2012/08/29 05:27 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Noctis
Noctis



ارسال‌ها: 847
تاریخ عضویت: Jul 2012
ارسال: #6
zجدید RE: طنزفینال فانتزی از قلم شما
رویای انتقام (قسمت 2)

سفیروث از دیدن کلود که یک جعبه کوچک در دستش بود شوکه شد مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهو خیلی سریع خودش را عقب کشید و شمشیرش را احضار کرد و گفت : بهم بگو کلود توی این دنیا چی برات با ارزش تره؟میخوام....
کلود حرف سفیروث رو قطع کرد و گفت: سفیروث جان تو هنوز نفهمیدی که توی دنیای ما همه چی با ارزشه....
کاداج: اره راست میگی مخصوصا ساندویچ کالباسمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
لوز: اینجا چیکار میکنی کلود؟ چطوری مخفیگاهمون رو پیدا کردی؟
یازو: داداش دیالوگ رو اشتباه گفتی!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
لوز: ببخشید، ها....اومدی مادر رو پس بدی؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کلود: مامان کیه؟....امروز روز سالگرد فوت زک بزرگواره،منم اومدم خرما پخش کنممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه..... و بعد کلود جعبه خرمارو جلوی لوز گرفت
یازو: گریه نکن لوز.....
لوز: من گریه نمیکنم!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کاداج سریعا خودش رو به سفیروث رسوند و گفت: میگم الا بهترین موقعیت واسه کشتن کلود نیست؟ شمشیراش همراهش نیست!
سفیروث: کاداج تو مطمئنی؟ پس اون برامدگی زیر لباس کلود چیه؟.....در همین موقع کلود با جعبه خرما به سفیروث و کاداج رسید...
کاداج: کلود پشتت یک برامدگی داره...قوز در اوردی؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کلود: نه نه این چیزه....امــــــــــم بالیشته....واسه..این گذاشتم...که...کمرم موقع...خم شدن برای وسایل درد ...نگیره!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کلود خودشم از چیزی که پرونده بود متعجب بود...مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سفیروث: کلود دیسک کمر گرفتی؟
کلود: نه نگرفتم،چیه؟ اهنگ جدیده؟ یا فیلمه؟...اه ولش کنین هرچی هست من نگرفتم اگه گرفتین به من هم بدین..راستی مجلس سالگرد فوت زک همین کلیسای سر کوچست حتما بیاین همه بچه ها اومدن.
کلود این رو گفت و سریعا از اونجا دور شد.
سفیروث: بچه ها نقشه عوض شد.......مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

داخل کلیسا همه بچه ها از اسگوال بگیر تا ناکتیز در مجلس حضور داشتند دم در کلیسا کلود و تیفا ایستاده بودند و منتظر مهمون ها بودند تا به اون ها خوش امد بگنمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سفیروث و بچه ها همینطور که داشتند به سمت کلیسا میرفتند سر و کله جنسیس پیدا شد،جنسیس: هی سفی اینجا....
سفیروث برگشت به کاداج نگاه کرد و گفت: مگه بهت نگفتم بهم نگو سفی؟!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کاداج : ای بابا...من نبودم جنسیس بود...سفیروث همینکه برگشت تا جلویش را نگاه کند،با چهره شاد جنسیس برخورد کرد.
جنسیس: چطورین بچه ها؟ کلود ازم دعوت کرده بیام براشون از توی کتابم یک چندتا ایه و حدیث بگم....مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمیدونی اگه همه خوششون بیاد این کتاب من چاپ میشه و من میلیونر میشم؟!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سفیروث از روی بی تفاوتی سری تکان داد و درحالی که به سمت کلیسا قدم بر میداشتن گفت: جنسیس کی میخوای بفهمی،شعر رو شاعری واسه یک جنگجو عزت و غرور نمیاره!
لوز: گریه نکن سفیروث..
جنسیس:....حالا میبینی،راستی میخوای بری بالای سن چی بگی؟
سفیروث: مگه قراره چیزی بگم؟
جنسیس: ای بابا مگه میشه چیزی نگی؟....همه میخوان یک دکلمه ای چیزی بگن توهم برو بگو..میخوای یک صفحه از کتابمو بهت بدم چون رفیقیم باهات نصف قیمت حساب میکنم.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
در همین لحظه بچه ها به کلود رسیدن...کلود در حالی که پشتش را میخارید با بی تفاوتی گفت: خوش اومدین،با حضورتون روح بزرگوار رو شاد کردین...بفرمایین داخلمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
تیفا با کنایه در گوش کلود گفت: کلود حالا نمیشد شمشیرتو واسه یک روز بزاریش توی خونه یک نفسی تازه کنه!؟!
کاداج: مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهاینشالله غم اخرت باشه کلود،اینشالله که اینشالله که اینشالله الهی که خدا ایشالله....
سفیروث در همین لحظه زد پس گردن کاداج و گفت:سی دیت خش افتاده؟
وقتی داخل کلیسا شدند یک جمعیتی از بچه های فاینال فانتزی یک کنار جمع شده بودند...لوز و یازو باهم رفتند بطرف جمعیت..دیدند ناکتیز داره به بروبکس فانتزی امضا میده....و لایتینگ هم یک کنار نشسته بود و بلند بلند حرف میزد مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه: اره میدونم قسمت جدیدش تو راه تا چند هفته دیگه میاد،تریلرش رو دیدی؟ کفت برید مگنه؟ اون موقع من تازه واسه دانشگاه میخوندم.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
اسگوال پرید وسط حرف لایتینگ و گفت: میشه ایمیلتون رو بدین؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
پرید وسط حرف اسگوال و با لحن تهدید امیزی گفت: ایمیلشو واسه چی میخوای؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ناکتیز: نچ ..چقدر حرف میزنین!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
تیداس برگشت و رو به زیدان کرد و گفت: توهم امضا گرفتی؟
زیدان: امضا؟..توی عصر ما همه چی با کریستال و مهره!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بارتز اومد سمت تیداس و زیدان و گفت: هی بچه ها چه خبر؟
زیدان: از چی بگم برات؟ انتظار داری چه چیزی از جیب من دراد؟
لونث و تررا که در گوش هم پچ پچ میکردن و میخندیدن الکی خوش بودند و بقیه بچه ها هم که همینطور
لوز برگشت جای سفیروث و گفت: هی بچه ها،بچه ها اونجا جمعا...بریم پرس و جو کنیم که مادر کجاست؟ یا بریم بکشیمشون؟
سفیروث خیره خیره یک طرف رو نگا میکرد...جنسیس رد چشماشو گرفت گفت: چرا به شوالیه خیره شدی؟
سفیروث درحالی که چشم ازش بر نمیداشت گفت: اون قهرمان منه. مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه....بهترین و عالی ترین شمشیر بازی که من میشناسمش باید ازش یک امضا بگیرم،نه امکان داره نقشمون خراب بشه...
در همین لحظه بارت اومد بالای سن و با میکروفون یکم بازی کرد و گفت: خانوم ها و اقایون لطفا به احترام پدر بزرگوار سر جاهاتون بنشینید....
یازو برگشت جای سفیروث و گفت: ببینین بچه ها از ناکتیز امضا گرفتم،میزارمش لای دفتر خاطراتم که کفیث نشه..مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کاداج:رئیس کلود توی ردیف جلو نشسته،کنارشم تیفاست
سفیروث گفت خوبه و همگی رفتند پشت سر کلود در ردیف دوم نشستند...مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
صدای پیانو در فضای کلیسا به صدا در اومد و اهنگ غم انگیزی رو به اجرا گذاشت...رافوس در یک لباس سفید از پشت صحنه وارد سن شد و میکروفون رو گرفت و شروع کرد به صحبت کردن: اقایون و خانومها از اینکه به این مجلس سوگواری اومدین بسیار خوشحالم و ....
جنسیس کتابشو در اورد و گفت حالا کدوم یکی از شعرامو بخونم؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه باز باران با ترانه؟ نه قدیمیه، یک توپ دارم قلقلیه؟ نه کلاسیکه، صد دانه یاقوت هم نه، اهان یافتم.....
همه بچه ها بلند شدند و به پاس احترام به عیسی مسیح شروع کردن به خوندن ایه ای...
یازو: گریه نکن لوز...
لوز: کاش مادر اینجا بود،میدید که بچش کلیسا میره....مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
نوبت به سخنرانی رسید...اول از همه شوالیه به روی سن رفت و با تشویق فراوان همراهی شد....شوالیه با تعجب به میکروفن نگاه کرد و چند بار داخلش پوف کرد و گفت: مرد خوبی بود...تموم
وقتی از سن پایین رفت،سفیروث درحالی که ذوق کرده بود بلند شد و در حالی که کف میزد گفت: افرین مرد،افرین این بهترین سخنرانیت بود،هورا ایول!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
نفر بعد اسکوال بود،اسکوال یک برگه از جیبش در اورد و گفت: شاید این جمعه .... ببخشید این مال یکی دیگست..اهان...خداوند به من فرزندی از خاک داد من این فرزند رو بزرگ کردم و او را دوباره به خاک برگردوندم به همان جایی که تعلق داشت! چی گفتم!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
اسگوال هم با تشویق راهی سرجاش شد و همینطور نفرات بعد و بعد تر....و نوبت به جنسیس رسید....
جنسیس:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه بنام پروردگارم عالم، زک در بین ما مانند توپی بود...همینکه پر باد بود اورا دوست داشتیم و باهاش بازی میکردیم ولی همینکه سوراخ شد او را دفن کردیم و برایش افسوس خوردیم،کاش در ان موقع کنارت بودم تا تورا اپارات میکردیم که شاید اینگونه به حالت افسوس نخوریم و شاید تورا جلدت میکردیم تا از جسمت مانند پرنده ای بی قرار به فراز اسمان ها پر نکشی و یا حداقل میماندی که دوباره بادت میکردیم! ممنونمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
جنسیس هم با تشویق راهی جایش شد و باخوشحالی تموم رو به سفیروث کرد و گفت: پسر ترکوندم!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سفیروث: پسر این بدترین سخن رانی بود که تاحالا شنیده بودم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه،رافوس بر روی سن اومد و دوباره شروع کرد به سخنرانی و تشکر کرد از خانواده استریف و دیگر خانواده ها
سفیروث که هواسش جای دیگه بود رو به کاداج کرد و گفت برو کنار تیفا بشین و حواسشو پرت کن تا من کلک کلود رو بکنم...سفیروث این را گفت و خودش رفت زیر صندلی و شمشیرش رو احضار کرد و گفتمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهگه کارت تموم کلود عزیزمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه ،در همین موقع رافوس از کلود خواست که بیاد روی سن و چند کلام حرف بزنه،کلود از جایش برخواست و بر روی سن رفت.....
کاداج اومد سر جای کلود نشست و گفت:ببخشید تیفا خانوم تولد شما چه سالیه؟
تیفا:تولد من هرساله!
کاداج: ا چه باحال من یک سال از شما بزرگترم...شما قصد ازدواج ندارین؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
که در همین لحظه شمشیر در شکم کاداج فرو رفت، مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهکاداج در حالی که خون پس میداد گفت: بابا امر خیر بود!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
تیفا شروع کرد به جیغ زدن،بچه های فانتزی دور کاداج جمع شدن،سفیروث از زیر صندلی پرید بیرون و گفت: اره!!!!!به این میگن ضربه حالا میتونم شبا بخوابم! و وقتی که ساندویچ میخورم بهت فکر نکنم که کوفتم بشهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
همه بچه ها رو برگردوندن طرف سفیروث و خیره بهش نگاه میکردن....لوز:تقصیر سفیروث و یازو بود،هدف من از این لو دادن فقط جهت همکاری بود نه چیز دیگه...یازو:منوهم فروختی نامرد؟!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
جنسیس در حالی که گریه میکرد گفت: سفیروث!!!! نه ..بگو که این کارتو نبوده! چرا بهم دروغ گفتی!! من هنوز جونم!!
سفیروث عرق بر روی پیشانیش جمع بسته بود و یازو رو جلوی خودش گرفته بود و یک صدا میگفت: توضیح میدم...توضیح میدم
زیدان: حالا چی شده واسه من چراغت سبزه؟ واسه نجات رسیده همین یک راه به مغزت؟
کلود شمشیرش رو در اورد و طرف سفیروث و یازو گرفت و گفت: دیگه دیره....مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سفیروث و یازو فرینر کلود رو برداشتن و پا به فرار گذاشتن...یازو سرش رو گذاشته بود بین دوتا دستاش تا از شلیک های اسگوال در امان بمونه....
سفیروث درحالی که نفس نفس میزد گفت: باید از اینجا فرار کنیم بریم اونور مرز من اونجا یک خونه ویلایی داریم اسمشم گذاشتم خونه و یک زندگی جدید با یک خانواده جدید راه میندازیم...فقط باید از مرز رد بشیم...مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سفیروث با سرعت 240 تا در دقیقه میرفت....و چیزی نمونده بود که از مرز رد کنه....
................
یازو از خواب پرید و درحالی که بر روی صندلی ساندویچ فروشی نشسته بود و ناباورانه یازو و کاداج رو جلوی خودش میدید گفت: رسیدیم خونه؟!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سفیروث: بگیر بخواب هنوز نرسیدیم!!
پایان
2012/08/30 07:37 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Noctis
Noctis



ارسال‌ها: 847
تاریخ عضویت: Jul 2012
ارسال: #7
RE: طنزفینال فانتزی از قلم شما
نویسنده:marisa
مامانم وفتی بچه بودم عمرشو دودستی تقدیم من کرد.و از این طرف حسابی تنها شدم.باباییم که مشغول کارای کشور بود و نمیذاشت با خوانواده ی مامانم در تماس باشم.مخصوصا با دختر خالم که دلم واسش غیری ویری میرفت!وقتیم که مامانم زنده بود رابطمون با خوانواده ی بابام بهم خورد!مثل همیشه زیر سر این عمه هام بود!خلاصه من تو این خونه ی درن دشت تنهای تنها بودم!شب که خواستم برم بخوابم،یه شماره ی ناشناس به همراه اولم زنگ زدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه.منم با تعجب موبایلو گذاشتم کنار گوشم و هیچی نگفتم تا ببینم طرف کیه و چیکارس؟!من هیچی نگفتم و اونم هیچی نگفتمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه.خلاصه تا نیم ساعت هر دوتامون هیچی نگفتیمو منم حوسلم سر رفت و گوشیو قطع کردم.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه!با خودم گفتم شماره ی همراه اول منو فقط فامیلا با دوستای صمیمیم دارن.پس این کیه؟؟؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
خلاصه داشتم تو ذهنم با خودم حرف میزدم که دیدم همون شماره به ایرانسلم زنگ زد.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه!همینجوری موندم !با خودم فکر کردم اگه جوابشو ندم ،دوباره نیم ساعت علاف میشم.پس گوشیو برداشتم و گفتم:
_بله؟
_با اقای کالیوم کار داشتم.
_با کدومشون؟
_با نوکتیس کالیم.
با تعجب صداشو توی ذهنم اسکن میکردم.صداش خیلی اشنا بود.!گفتم:
_بفرمایید.خودم هستم
_سلام پسر خاله!چطوری؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
رفتم تو شوکمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه!یه دقیقه ای هنگ کرده بودم که دوباره گفت:
_پسر خاله؟حالت خوبه؟چی شده؟چرا هیچی نمیگی؟
ری استارت شدمو برگشتم به زندگی!
_خوبم.مرسی!ام...چیزه...!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_منم ماریسا!چطوری؟دلم واست اندازه ی ناف مورچه شده پسر خاله!
اینو که گفت،قند تو دلم اب شد:
_مرسی...!منم دلم براتون تنگ شده.خاله و خانواده خوبن؟
_اره همه خوبن.زنگ زدم دعوتت کنم.
_دعوت؟برای چی؟
_راستش یه گالری هنری باز کردم.میخوام برای افتتاحش دعوتت کنم.میای دیگه نه؟
_مبارکتون باشه!راستش کار دارم.نمیدونم.
_بیا دیگه!اذیت نکن.روز شنبه،ساعت 6 تا 10-11 شب!
_شنبه؟
_اره.شنبه تعطیله دیگه.توام که 24 ساعته بیکاری!من رو اومدنت حساب میکنم.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_بسیار خوب.کجا باید بیام؟
_ادرسو با کارت برات میفرستم.میبینمت بابای!
خداحافظی کردیم و دقیقا دو دقیقه بعد از قطع کردن،یکی از خدمتکارا در زد و اومد تو و یه کارت بهم داد.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یه کارت با یه عالمه قلب و حرفای عاشقانه ی انگلیسی روشمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه.درشو باز کردم دیدم دعوت به گالری هنری عنوان اصلیشه.نخونده گذاشتمش کنار.روی یه کاغذ رنگیه چسبی با ماژیک مشکی کلفت زمان و ادرس مهمونی رو نوشتم و چسبوندمش به اینه ی اتاقم.
روز شنبه
خواب خواب بودم که ساعت بالا سرم شروع کرد به واغ واغ کردن.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_ساعت 8:45 دقیقه است.روز شنبه.تاریخه 8/12/...
_کوفتمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_ساعت 8:46 دقیقه است.روز شنبه. تاریخه ...
_زهر مار بگیری.خفهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_ساعت 8:47 دقیقه است.روز ...
دستمو با عصبانیت تمام و گیجی همراه خواب کبوندم روش!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
افتاد پایین و شکست.من معمولا ساعت 10 از خواب پا میشم ولی این نفرین شده منو الان بیدار کرد.بابا تازه ساعت داره میشه نه 9!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
با کوفتگی از جام پاشدم رفتم دوش بگیرم.که متاسفانه(مایه ی ننگه واسه ی یه شاهزادهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)زیر دوش خوابم برد و تا ساعت یازده زیر دوش قش کرده بودممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه.که دیدم صدای محکم کوبوندن به در میاد.دقت که کردم متوجه شدم صدای خدمتکار شخصیمه با کلی صدای دیگه.لباس تنم نبود.درو یه کوچولو باز کردمو گفتم:
_چه مرگتونه؟چتونه؟چرا اینقد محکم میکوبید به این در؟ها؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_قرربان شما حالتون خوبه؟کسی که مزاحمتون نشد!
_بجز شما نه.کسی نیومد .اون حوله رو بده بیام بیرون.اه!تو حمومم ادمو راحت نمیذارید.!
خلاصه اومدم بیرون و لباسمو پوشییدم که برم سر میز که صبحانه بخورم.نشستم در واز بود.متوجه دخترای خدمتکاری شدم که یه پلاستیک پر از خامه شکلاتیای جور وا جور بود.منم بدجور حوس کردم.اما وقتی میزو نگاه کردم دیدم هیچ خامه ای رو میز نیست.با عصبانیت به خدمکار شخصیم گفتم:
_این چه وضعشه؟!کره ی گاو!پنیر گوسفند!شیر بز!اخه اینا چیه هر روز بهم میدی؟میخواب منو مسموم کنی؟
_نه قربان!من غلط بکنم.چرا؟مگه ایرادی داره؟اینارو شما هر روز میل میکنید.
_بله که ایراد داره!خدمتکارا شکلات بخورن اما من شیر بز!؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_الان براتون میارم
رفت و یدونه ظرف کوچولو اورد که روش نوشته بود دامداران!من که دیدم عصبانی شدمو یکی دیگه خواستم.روی این یکی نوشته بود کاله.ولی معلوم نبود کاله س یا گاله؟بیخیال!اونو خوردم و حسابی کیف کردم.و رفتم تو اتاقم.ساعت 1 ظهرصبحانم تموم شده بود.اصلا اشتهای ناهارو نداشتم.از 1 تا 3 با خودم فک میکردم که امروز قرار بود چی بشهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه؟اما یادم نیومد.انقد که به مغزم فشار اوردم گشنه ام شد و تا ساعت 4ونیم ناهارخوردم.4 ونیم اومدم تو اتاق خواستم نیم ساعت بچرتمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهم.ساعت 5 بیدار شدم ورفتم جلوی اینه که موهای بهم ریختمو مرتب کنم که متوجه یادداشت روی اینه شدم.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهانگار یه سطل اب یخ ریختن رو سرم.مخم پوکید و هنگ کردمو عین ادمای جن زده به یادداشت نگاه میکردم حتی نفس نمیکشیدممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه.پرومپتو (اون جوجه تیغیه موزرد و بی ادب)اومد تو گفت:
_وا...!خاک به سرم!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهاین چرا اینجوریه؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهنوکی چرا عین روح زده ها شدی؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
دید جواب نمیدم اومد وایساد کنارم و به یادداشت نگاه کرد و بعد به ساعت نگاه کرد.اونم مثل من خون به مغزش نرسید و هنگ کرد.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهگلادیوس(مرد قوی هیکل و معتقد به مسیح)اومد تو و برا اونم همین اتفاق افتاد.ایگنیس(مرد عینکی و راننده ی من)اومد تو.بدون اینکه چیزی بگه به ترتیب محکم کوبوند تو صورت همه ی مامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه وگفت:عوض اینکه عین جن زده ها به اون یادداشت نگاه کنی،پاشو برو حموم سریع یه دوش بگیر و بیا لباساتو بپوش.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
منم عین ماهی پریدم تو حموم و در فاصله
ای که من تو حموم بودم ،اونا برام لباس انتخاب میکردن.از اون جایی که پرومپتو هم هیکل منه،لباسایی که برام انتخاب میکردن میدادن اون پورو کنه.وقتی من اومدم بیرون سریع موهامو خشک کردن با سشوار و بعد من لباسارو پوشیدم واونا هم مثل ارایشگرای حرفه ای با ژل و شونه ی ریز افتادن به جون موهای من.
خلاصه اماده شدم برم.ایگنیس مثل همیشه هم با سرعت هم با دقت رانندگی میکرد و منو سریع رسوند اونجا و خودش رفت.
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/09/22 04:59 PM، توسط Noctis.)
2012/09/22 04:58 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Kurama
The YelLoW FlaSh



ارسال‌ها: 1,673
تاریخ عضویت: Apr 2011
ارسال: #8
RE: طنزفینال فانتزی از قلم شما
خیلییییییییییییییییییییییییی باحال بود...
این طنز هارو میتونیم تو پی دی اف بذاریم؟
2012/09/22 07:46 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Noctis
Noctis



ارسال‌ها: 847
تاریخ عضویت: Jul 2012
ارسال: #9
RE: طنزفینال فانتزی از قلم شما
پی دی اف چی بید؟
2012/09/22 07:49 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Kurama
The YelLoW FlaSh



ارسال‌ها: 1,673
تاریخ عضویت: Apr 2011
ارسال: #10
RE: طنزفینال فانتزی از قلم شما
پی دی اف رو توضیح کاملشو نمیتونم بگم استادش فرشاد هست از اوشون بپرسین
2012/09/22 08:26 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  قالب های فاینال فانتزی برای وبلاگ Death 12 6,231 2021/05/03 10:53 AM
آخرین ارسال: NoboraHaru
  تست:کدوم دختر از فینال فانتزی هستید؟ Emma Hunter 33 7,362 2021/03/03 10:49 AM
آخرین ارسال: آتیش پاره
  یه شخصیت از فینال فانتزی بگو بعدی نظرشو بگه:دی 2rsa 83 10,324 2020/08/12 12:16 PM
آخرین ارسال: Aisan
  تست:کدوم شخصیت پسر فاینال فانتزی هستید؟ Emma Hunter 26 6,047 2020/08/12 12:15 PM
آخرین ارسال: Aisan
  تست :چقدر شخصیت های فاینال فانتزی رو میشناسید؟ Emma Hunter 19 4,155 2020/06/20 09:13 PM
آخرین ارسال: Noctis_P



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان