زمان کنونی: 2024/06/26, 01:16 PM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/06/26, 01:16 PM



ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 13 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شاعران گم شده

نویسنده پیام
انلیا
خدا دوست دارم



ارسال‌ها: 143
تاریخ عضویت: Apr 2012
اعتبار: 62.0
ارسال: #1
Sad شاعران گم شده
خب بچه ها منظور من از این تایپیک این بود که هر نفری که میدونست از شاعرانی که مثل سعدی و حافظ مشهور نشدنو نام ببره خودم اول شروع میکنم مثل اقبال لاهوری....مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2012/08/10 12:50 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 اعتبار داده شده توسط : mohammad-h(+2.0) ، farshad(+2.0) ، nig(+2.0)
انلیا
خدا دوست دارم



ارسال‌ها: 143
تاریخ عضویت: Apr 2012
اعتبار: 62.0
ارسال: #2
RE: شاعران گم شده
خب اقبال تو دیوانش اولش یه شعری گفته گفتم بزارمش شاید قشنگ باشه....

پیام اقبال

چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما ای جوانان عجم جان منو جان شما
غوطه ها زد در ضمیر زندگی اندیشه ام تا بدست اورده ام افکار پنهان شما
مهر و مه دم نگاهم برتر از پروین گذشت ریختم طرح حرم در کافرستان شما
تا سنانش تیز گردد فرو پیچیدمش شعله آشفته بود اندر بیابان شما
فکر رنگینم کند نذر تهی دستان شرق پاره لعلی که دارم از بدخشان شما
میرسد مردی که زنجیر غلامان بشگند دیده ام از روزن دیوار زندان شما
حلقه گرد من ز نیدای پیکران آب و گل آتشی در سینه دارم از نیاکان شما

دوستان شروع کنید منتظرممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/08/10 01:10 AM، توسط انلیا.)
2012/08/10 01:04 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
LARTEN CREPSLEY
Mahshad



ارسال‌ها: 254
تاریخ عضویت: Feb 2012
اعتبار: 69.0
ارسال: #3
RE: شاعران گم شده
ببخشید اقبال لاهوری انقدر ها هم گم شده نیست همه میشناسنش یه کم بیش تر توضیح بده درباره تایپیکتمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2012/08/10 04:37 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
انلیا
خدا دوست دارم



ارسال‌ها: 143
تاریخ عضویت: Apr 2012
اعتبار: 62.0
ارسال: #4
RE: شاعران گم شده
نه مهشاد جان به اندازه ی حافظ و سعدی میشناسنش؟؟؟؟؟

بیایین شاعران رو معرفی کنیین یا اگه از بیوگرافی شون چیزی نمیدونین شعرشون رو بنویسین.....همین مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

بچه های باحال انیمه پارک شروع کنید..............مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2012/08/13 01:38 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
mohammad-h
H H H



ارسال‌ها: 1,335
تاریخ عضویت: Jun 2012
اعتبار: 278.0
ارسال: #5
RE: شاعران گم شده
با اجازه مهسا خانوم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
منم میخوام یکم در مورد شاعر ایرانی ایرج میزا توضیحاتی به شما دوستان تقدیم کنم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه


ایرج میرزا
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ایرج میرزا در خانواده ای شاعر پیشه در شهر تبریز به دنیا آمد. هنگامی که به سن
نوجوانی رسید تحت تعلیم و تربیت استاد قرار گرفت تا پارسی را بیاموزد سپس به
مدرسه دارالفنون تبریز جهت یادگیری زبان فرانسه رفته و در خارج نیز در
حوزه ای که آشتیانی ها ترتیب داده بودند منطق، معانی و بیان را آموخت و در اوایل
سن 14 سالگی، برای تحصیل علم او را نزد مرحوم میرزای عارف و نزد، مسیو
لامپر فرانسوی، فرستادند. همچنین او در این سنین شعر نیکو می سرود و امیرنظام
در زمینه شعر او را بسیار ترغیب و تشویق می کرد و خط تحریر و نستعلیق را
به خوبی فرا گرفت هنگام افتتاح مدرسه مظفری در تبریز توسط امیرنظام، سمت
معاونت آنجا را بعهده گرفت و در اواخر ولیعهدی مظفرالدین شاه در معارف و
دارالفنون به سمت جانشینی منصوب شد و مظفرالدین شاه لقب امیرالشعرایی به
وی اعطا کرد . ایرج میراز خدماتی شامل تاسیس کابینه ایالتی ، اداره موزه
و ... انجام داد و یکی از مسائل مهمی که در زندگی ایرج به پیشرفت او کمک
شایانی کرد. آشنایی او با امیرنظام گروسی بود. امیرنظام مانند پدری دلسوز و
مهربان برای ایرج بود و از هیچ گونه کمک و همراهی دریغ نداشت به او
نامه های دلگرم کننده می نوشت هدایای مختلف برای او می فرستاد و از همه
مهمتر او را با فرزند خود هم درس کرد و در محافل اهل فضل و کمال او را
معرفی کرده و خلاصه تا آخر عمر یاری غمخار و رفیقی شفیق برای ایرج بود.
اشعار ایرج در ابتدا جز تعدادی قصید مدیحه ساریی نبود و خود این چنین
نمی پسندیده و اشعار خوب و کامل او در نیمه دوم عمر او سرود شده، آن موقع
که در دستگاه دولتی مشغول کار بود، بیشتر اشعار انتقادی و اجتماعی می سرود.
ایرج در سفرهایی که همراه امین الدوله به اروپا داشت و آشنایی او با زبان فرانسه
به او کمک فراوانی کرد تا وی را مردی آزاد فکر و متجدد و ترقی خواه بار آورد
، در نتیجه او در ابزار عقاید خود بسیار شجاعانه و بی باکانه سخن می گفت
اشعارش دارای روانی و سادگی خاصی بود تا همگان گفته هایش را دریابند. به
رسم و رسومات خرافی و نقص های اجتماعی. تعارفات بیهوده خرده می گرفت
و از آنها به دور بود . آموزگاری دلسوز ، توانا و اندیشمند بود نه برای پاداش
گرفتن و نه برای مقام گرفتن و ستایش شدن شعر می سرود و از طریق زحمت و
تلاش مجدانه به جایی رسیده بود. به تعلیم و تربیت کودکان بسیار اهمیت می داد و
در این حین علاقه وافری به زنده کردن ادبیان غنی فارسی داشت از جمله کارهای
او که برای کودکان و نوجوانان سروده است می توان به: شوق درس خواندن، مهر
مادر، کلاغ و روباه، پسر بی هنر و ... اشاره کرد . یکی از پسران ایرج به نام
جعفر قلی میرزا در زمان حیات پدر به دلیل نامعلومی خودکشی کرد و پدر حساس
خود را داغدار و ماتم زده ساخت . ایرج یک پسر دیگر به نام خسرو و یک دختر
دیگر به نام ربابه نیز از خود به جای گذاشت . وفات ایرج ناگهانی و بسیار تاثر
انگیز در روز دوشنبه 27 شعبان سال 1344 هجری قمری که مطابق با یکی از
آخرین روزهای ماه اسفند سال 1304 هجری شمسی بود اتفاق افتاد و علت آن
را سکته قلبی نگاشته اند .

دیوان اشعار



بر سر در کاروان سرایی
تصویر زنی به گچ کشیدند
ارباب عمایم این خبر را
از مخبر صادقی شنیدند
گفتند که واشریعتا ، خــلق
روی زن بی نقاب دیدند
آسیمه سر از درون مسجد
تا سر در آن سرا دویدند
ایمان و امان به سرعت برق
می رفت که مؤمنین رسیدند
این آب آورد ، آن یکی خاک
یک پیچه ز گل بر او بریدند
ناموس به باد رفته ای را
با یک دو سه مشت گل خریدند
چون شرع نبی از این خطر جست
رفتند و به خانه آرمیدند
غفلت شده ای بود ، خلق وحشی
چون شیر درنده می جهیدند
بی پیچه زن گشاده رو را
پاچین عفاف می دریدند
لب های قشنگ خوشگلش را
مانند نبات می مکیدند
بالجمله تمام مردم شهر
در بحر گناه می تپیدند
درهای بهشت بسته می شد
مردم همه می جهنمیدند
می گشت قیامت آشکارا
یک باره به صور می دمیدند
طیر از و کرات ووحش از جحر
انجم ز سپهر می رمیدند

اینم یکی از اشعار وی به نام مادر





مادر



مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهان گرفتن آموخت


شبها بر گاهواره ی من
بیدار نشست و خفتن آموخت


دستم بگرفت و پا به پا برد
تا شیوه ی راه رفتن آموخت


یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت


لبخند نهاد بر لب من
بر غنچه ی گل شکفتن آموخت


پس هستی من ز هستی اوست
تا هستم و هست دارمش دوست

دانلود دکلمه مادر با صدای محمد تابناک








2012/08/13 02:19 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 اعتبار داده شده توسط : انلیا(+1.0)
انلیا
خدا دوست دارم



ارسال‌ها: 143
تاریخ عضویت: Apr 2012
اعتبار: 62.0
ارسال: #6
RE: شاعران گم شده
اونایی که هم سن وسال من هستن با این شعر اشنایی دارن شاید بزرگتر ها هم اشنا باشنمن نیدونممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

گلچین گیلانی(دکتر مجد الدین میر فخرایی)(1278-1351)

آثار:پنج مجموعه ی شعر باران-مهر و کین-نهفته-گلی برای تو و بازگشت.

گلچین به صورت بارزی تحت تاثیر اقلیم و محیط زندگی خویش است و این ویژگی به

شعر او طراوت و حالت خاصی بخشیده است .از جمله شعر های "جنگل" "باران" و "مرگ".

شعر باران از معروف ترین آثار اوست که به عنوان نمونه ای خوب از شعر نو شهرت پیدا کرده

باران

باز باران با ترانه
با گهر های فراوان میخورد بر بام خانه
من به پشت شیشه تنها
ایستاده:

در گذر ها
رود ها راه افتاده
شاد و خرم
یک دو سه گنجشک پر گو
باز هر دم
می پرند این سو و ان سو

میخورد بر شیشه و در
مشت و سیلی
آسمان امروز دیگر
نیست نیلی

یادم ارد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان:

کودکی ده ساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک
چست و چابک


برکه ها آرام و آبی
برگ و گل هر جا نمایان
چتر نیلوفر درخشان
آفتابی.


سنگ از آب جسته
از خزه پوشیدخ تن را
بس وزغ انجا نشسته
دم به دم در شور و غوغا


رودخانه
با دو صد زیبا ترانه
زیر پاهای درختان
چرخ میزد...چرخ میزد همچو مستان


با دوپای کودکانه
می دویدم همچو آهو
می پریدم از سر جو
دور میگشتم ز خانه.


می کشانیدم به پایین
شاخه های بید مشکی
دست من میگشت رنگین
از تمشک سرخ مشکی.


میشنیدم از پرنده
داستان های نهانی
از لب باد وزنده
راز های زندگی


هر چه میدیدم در انجا
بود دلکش بود زیبا
شاد بودم
می سرودم


اندک اندک رفته رفته ابر ها گشتند چیره
آسمان گردیده تیره
بسته شد رخساره ی خورشید رخشان
ریخت باران ریخت باران


جنگل از باد گریزان
چرخ ها میزد چو دریا
دانه های گرد باران
پهن میگشت هر جا.


برق چون شمشیر بران
پاره میکرد ابر ها را
تندر دیوانه غران
مشت میزد ابر ها را



روی برکه مرغ آبی
از میانه از کناره
با شتابی
چرخ میزد بی شماره
گیسوی سیمین مه را
شانه میزد دست باران
باد ها با فوت خوانا
می نمودنش پریشان


سبزه در زیر درختان
رفته رفته گشت دریا
توی این دریای جوشان
جنگل وارونه پیدا


بس دلارا بود جنگل
به چه زیبا بود جنگل
بس ترانه بس فسانه
بس فسانه بس ترانه


بس گوارا بود باران
به چه زیبا بود باران
می شنیدم اندر این گوهر فشانی
راز های جاودانی پند های آسمانی


بشنو از من کودک من
پیش چشم مرد فردا
زندگانی خواه تیره خواه روشن
هست زیبا هست زیبا هست زیبا!
2012/08/13 08:35 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
LARTEN CREPSLEY
Mahshad



ارسال‌ها: 254
تاریخ عضویت: Feb 2012
اعتبار: 69.0
ارسال: #7
RE: شاعران گم شده
منم یه شاعری میشناسم اسمشو یادم نیست اسم کتابش بود بیا باهم بگرییم که خیلی چرند بود همون بهتر گم شده بمونه.
2012/08/14 01:13 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
mohammad-h
H H H



ارسال‌ها: 1,335
تاریخ عضویت: Jun 2012
اعتبار: 278.0
ارسال: #8
RE: شاعران گم شده
شاعری که مهشاد خانوم میگن فکر کنم منظورشون با مهدی سهیلی باشه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

مهدی سهیلی شاعر و نویسنده ایرانی درهفتم تیر ماه سال ۱۳۰۳ در تهران متولد شد.نام خانوادگی خود را از حاجی علی اکبری سمنانی به سهیلی در سال 1322 تغییر داد . در ۱۹۵۷ چند اثر از وی را در مسکو به چاپ رساندند. او سال ها در رادیو ایران برنامه اجرا کرد. سهیلی در زمینه نمایش نامه نویسی نیز فعالیت داشته است.وی در ۱۸ مرداد ۱۳۶۶ در سن ۶۳ سالگی در گذشت .
پس از پایان تحصیلات ابتدایی به فراگرفتن علوم قدیمیه و صرف و نحو عربی و منطق و معانی نزد استادان فن پرداخت و دوره متوسطه را در دبیرستان نظام آباد به پایان آورد . سپس وارد خدمات مطبوعاتی و روزنامه نگاری شد . اشک مهتاب اولین مجموعه شعر اوست که در فروردین ۱۳۴۷ به چاپ رسید. آتش خشم وی زود زبانه می کشید و زود هم سرد می گشت. در برابر ناملایمات صبور و همچنان شکرگذار بود.یکی از خصوصیات بارز او صراحت در گفتار بود.
وی معتقد است:« حق گفتن و دشمن تراشیدن بسی بهتر است از ناحق شنیدن و دوست یافتن.» وی معتقد به خضوعِ بدون قید و شرط را نمی پذیرفت. او می گوید: مرا بسیار دوست صمیمی و دشمن قدیمی است. که دوستان در پی تهییج من اند و دشمنان در پی ترویج من اند. که خداوند بر عمر یکایکشان بیفزاید.
آثار مهدی سهیلی:
بیا با هم بگرییم ، بوی بهار می‌دهد ،طلوع محمد ، پرواز در آسمان شعر ، مشاعره ، شعر و زندگی ،یک آسمان ستاره ،گنج غزل ، چشمان تو و آیینهٔ اشک ، هزار خوشهٔ عقیق ، کاروانی از شعر ،باغ های نور ، لحظه‌ها و صحنه ها ، گنجوارهٔ سهیلی ،اولین غم و آخرین نگاه ، نگاهی در سکوت ، ضرب المثل های معروف ایران ، مرا صدا کن ، سرود قرن و عقاب ، چه کنم دلم از سنگ نیست و...
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بیا با هم بگرییم
بیا با هم بنالیم
بیا بر سروهای رفته در خاک
بیا بر غنچه های خفته در گور
بموییم
بیا با همت اشک
غبار از چهرۀ گلهای پرپر
بشوئیم.
بیا همراه مادرهای تنها
به گورستان خاموش
نشان نوجوانان را بجوییم.
چه سختست
به دست خود جوانی دلربا را
به گورستان سپردن.
چه تلخست
ندیده کام دل، ناکام مردن.
چه جانفرساست ای یار
عزیزان را درون خاک دیدن.
جگرسوزست یارب!
زداغ نازنینی خفته در گور
به بیتابی لب از حسرت گزیدن.
و در آن غربت تلخ
صدای ضجۀ مادر شنیدن.
بیا با هم بگرییم
بیا با هم بگرییم
برگرفته از کتاب بیا با هم بگرییم اثر مهدی سهیلی
2012/08/15 04:07 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 اعتبار داده شده توسط : انلیا(+1.0)
انلیا
خدا دوست دارم



ارسال‌ها: 143
تاریخ عضویت: Apr 2012
اعتبار: 62.0
ارسال: #9
RE: شاعران گم شده
بچه ها این شعری که من من نویسم یه شاعری به اسم سیامک ظریفی شعر آقای مشیری رو به صورت طنز در اورده همون شعر معروفشون

به
اسم کوچه (بی تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم.....)رودیگه همین جالبه بخونیدش حتما.....

بیو گرافی:

سیامک ظریفی(ولادت 1343)

از سال1368 کار خود را با مجله ی خورجین آغاز کرد.پراکنده نویسی های ظریفی در مجله ی گل آقا منتشر شد.

آنچه ظریفی را در کار طنز شاخص میکند شعر های نو اوست.

طرح عدالت اجتماعی نگاهی منتقدانهبه مهمل گویی های رایج و روشنفکرانه اشاره به فقر با بینشی تحلیلی

به جای مسخره کردن آدم ها موقعیت آن ها را نشان میدهد.

نام مستعار او در مجله ی گل آقا "ن.شلغم" بود.

دمپایی!

بی تو ای برق شبی باز از ان کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
بند رخسار تو در رفت ز تنبان نگا هم
چاله امد سر راهم
پای بی صاحب من "زرت" در ان چاله فرو شد
هیکل گنده ی مخلص دمرو شد


در تهی خانه ی جیبم غم قبض تو درخشید
بر سماور کده نفتی ذهنم
قوری یاد تو ای برق خروشید
چایی خاطره جوشید!"
یادم امد که شبی با تو از ان کوچه گذشتم"
پی دیوار نگشتم
توی ان چاله ی لوله کشی آبکی گاز فزرتی
نیفتادم نیفتادم
با تو گفتم که تو گه گاه کجایی؟
وصل نا گشتن از ان به که بیایی و نپایی
لامروت تو مگر دشمن مایی؟
من ندانستم از اول که تو بی مهرو وفایی!


بغض در سیم تو پیچید
نور در چشم تو ماسید
افت ولتاژ تو افزود بر اندوه نگاهت
یادم آید که تو به من گفتی:
برق آیینه ی آب گذران است
همه تقصیر از ان آب روان است
تو که امروز چو مجنون ز پی لیلی برقی
باش فردا که تو را خشک دهان است...!
سیل بر ریش تو خندید
اشک از مشک تو غلتید
موش شب جیغ بنفشی زد و نالید.


باز گفتی که مکن عیب تو بر ما
پنج سال دگری صبر بفرما!
آش تولید شود پخته ز کشک و نخود و لپه ی صنعت!
نصب کن آینه در هر طرف خود
همه چیز شود آن روز فراوان!
فقط از "برق"کمابیش خبر نیست!


نور زرد سخنت خورد به آیینه ی گوشم
بست یخ نقطه ی جوشم
پای غم رفت به دمپایی جانم...!
پی سنگی همه جا گشتم و گشتم
پرت کردم به تو آن سنگ و تو را لامپ شکستم
با تو گفتم:دگر از خیر تو ای برق گشتم
"یادم اید که دگر از تو جوابی نشنیدم
رفت در ظلمت غم ان شب و شب های دگر هم
نگرفتی تو دگر از من عاشق ازرده خبر هم
نکنی دیگر از ان کوچه گذر هم...
بی تو اما به چه حالی من از ان کوچه گذشتم!
2012/08/15 06:31 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 اعتبار داده شده توسط : mohammad-h(+1.0)
mohammad-h
H H H



ارسال‌ها: 1,335
تاریخ عضویت: Jun 2012
اعتبار: 278.0
ارسال: #10
RE: شاعران گم شده
خیلی ممنون از اطلاعاتی که میزاری مهسا جان مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
چه بیوگرافی داشت ها مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2012/08/15 08:57 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
Movie-01 معرفی کتاب:الای افسون شده diana king 3 1,104 2018/09/30 06:25 PM
آخرین ارسال: Mi Hi
  معرفی کتاب الیزابت گم شده است Anna Bolena 0 450 2017/02/16 07:13 PM
آخرین ارسال: Anna Bolena
smile شعرهای انجمن شاعران مرده reyhaneh... 3 1,068 2016/01/11 12:16 PM
آخرین ارسال: reyhaneh...
زمستان دگرگون شده vampire.girl.alice 0 524 2015/05/22 07:38 PM
آخرین ارسال: vampire.girl.alice
zتوجه داستان دگرگون شده vampire.girl.alice 2 786 2015/05/22 01:16 PM
آخرین ارسال: Princess Kimia



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان