خاطرات شما از فاینال فانتزی

[سفیروت]

همه ی ما میدونیم دنیای فاینال فانتزی واسه خودش حال و هوایی داره حتی اگر بازی هاشو انجام نداده باشید من که جزء اون دسته و شدیدا هم عاشقشم
اینجا میتونید حساتونو و خاطرات جالبی که مربوط به فاینال فانتزی رو البته اگر قابل تعریف باشه بگید تا بقیه هم مثله شما لذت ببرن
ممنون میشم اگر همکاری کنید مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[suisen]

ممنون سفیروث جان که این فرصت رو به ما
ادیخب من نمیتونم بگم که بازیش نکردم ، فقط شماره یک و دو را دارم و بازی کردم.
مدل بازیش بچه ها رو جذب نمی کرد ،چون وقتی بچه بودم از عکس روی سی دی اصلا خوشم نیومد ولی سال دوم دبیرستان خودم اون بازی رو شروع کردم و خانواده هم بدشون نیومد . ولی خودم خیلی خورد تو ذوقم فیلم اول بازی خیلی باحال بود .(خیلی با اون چیزی که فکر میکردم فرق داشت .اما کسی نیست بگه از ps1 چه انتظاری داری)

[سفیروت]

اون که آره بازیش شاید تنها فرصتی نباشه که به این دنیا پا بذاری من وقتی ماجرای اصلی ف ف 7 فهمیدم همه چیم نابود شد بدم اومد مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ولی سعی میکنم درستش کنم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

 

[suisen]

با هم دوباره برج پیزا درست می کنیم.
من خیلی دوست دارم بازی کنم ، ولی با اون لباساشون یه فیلم بازی هم فکر نکنم بتونم ببینم .
خب یه خاطره از از سال دوم راهنمایی دارم. که بدین شرح است :
روزی که از برادرم یه سی دی کارتون گرفتم که ببینم ، یه مهمون اومد خونمون و من...
یه هندزفری(همونی که شما میگید) گذاشتم توی گوشم و مدام کارتونو جلو عقب کردم .
[برداشتم و چیزی که فهمیدم ]
سکانس اول : کاداج و خواهر ( فکر کردم یازو خواهرشه ) و برادراش دارن دنبال مادرشون می گردن .
سکانس دوم و سوم : مارلین میره پیش تیفا و لوز در مورد مادر سوال میپرسه./ رینو و رود از اتاق کلود و تیفا خارج میشن .
سکانس چهارم : فکر کنم اون قسمت بود که باهاموت میدون رو ترکوند . یادمه اون موقع فقط تیکه ای که رینو بچه رو برداشت دیدم.
سکانس پنجم : رافوس بود ، یه مرد مرموز روی یه صندلی چرخ دار .
سریه زدم جلو ،سکانس شیشم (آخرین سکانس که نمیدونم با چی قاطیش کردم که اینطوری دیدم ):
یادآوری خاطرات کودکی بود ، اما نفهمیدم چی شد ،کلود توسط مادرش توبیخ می شد که چرا از برادر کوچیک ترش مراقبت نکرده
برداشتم از انیمیشن :
تعدادی آدم دنبال مادرشون می گردن و اون مادر تیفا ست ، یازو دختره ، رافوس آدم بده داستانه ، کلود باعث و بانی مرگ کاداجه (برادرشه)
کامپیوتر و خاموش کردم ، سی دیو سر جاش گذاشتم و دیگه سراغش نرفتم تا چند سال پیش که یه کلیپ از کاداج دیدم و حس ترحمی نسبت بهش پیدا کردم و اون کلیپ رو خیلی دوست داشتم که متاسفانه پاک شد.

[سفیروت]

جالب بود خیلی ها برداشت اشتباه داشتن من خودم تو تلفظ اسما یه کم اشتباه میکردم مثلا سفیروت رو سپیروس میگفتم بعد اصلا فکر میکردم اون دو نفر تو آتشفشان که تی سانگ و النا بودن و من به اشتباه برداشتم زک و آیریس بود چون وینسنتم راجع بشون حرف زد تو شهر فراموش شدگان و کلود آیریس رو اونجا میذاره تو آب همش فکر میکردم کاداج کشتتشون مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
خلاصه دیگه...

 

[Anna Bolena]

من یه خاطره تلخ از نجات کودکان دارم.
اون موقع تازه سی دی شو خریده بودم هرکی میومد خونمون براش میزاشتم تا ببینه وقتی سی دی شو برای کسی میزاشتم احساس غرور میکردم انگار فقط خودم سی دی شو داشتم تا اینکه...رفتم خونه دوستم دیدم که داداشش سی دی نجات کودکانو داره انگار دنیا رو سرم خراب شده بود دلم میخواست برم سی دیشو بشکنممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهتازه بدتر از اون این بود که دوستم تمام دیالوگاشو حفظ کرده بود.بعد هی میگفت الان فلانی اینکارو میکنه. و هراتفاقی که میوفتادو میگفت.
این تنها خاطره ایه که داشتم.البته تنها خاطره تلخ من از این سی دیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[2rsa]

خاطره خاصی ندارم فقط نزدیک 20بار دیدمش بفهمم موضوعش چیهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه 

[سفیروت]

(2017/08/04 09:23 AM)2rsa نوشته شده توسط:  خاطره خاصی ندارم فقط نزدیک 20بار دیدمش بفهمم موضوعش چیهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

اونو که منم انجام دادم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه