ایفای نقش شهر مرگ2

[مین جی]

جان:چطوری برگردیم....از همه مهم تر چطوری کریستال رو بگیریم....درسته تا حالا هیچ کس پیداش نکرده. ولی حالا اگه امیدی هم بود نابود شد!

[Ryoma]

نباید نا امید بشیم جان

[مین جی]

جان:اونجا دیگه کجاس...اون نور چیه... هان...اینجا که راهی به بیرون نداره.
صبر کن ببینم کجاییم.
و نقشه رو نگاه می کنه. در کمال تعجب...چیزی رو نقشه نبود.یعنی ما الان....کجاییم!!

[Ryoma]

برنارد : یعنی معلوم نیست ما کجاییم . ؟؟؟الان چیکار کنیم ؟

[مین جی]

جان:بیاین بریم جلوتر...و بعد سالن سنگی رو می بینن که وسطش شئ روشنی دیده میشه و اطراف سالن پرو از ستونه! و اما حدس بزنین چه چیزی دیده شده!
اژدها!
این قسمت:اژدها سواریمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Ryoma]

برنارد : ا اون یه اژدهاست جان به نظرت خطرناکه ؟

[مین جی]

جان:معلومه خطرناکه!باکا!(احمق)
اژدا متوجه حضور ما می شود و بو می کشد.
من و بچه ها با اخرین سرعت ممکن و بدون هیچ صدایی پشت ستون ها میچسبیم.
جان:لعنتی. تکون نخورین.

[Ryoma]

برنارد خیلی آروم میگه : چرا همه می گن بهم احمق ؟ فکر کنم بتونیم رامش کنیم بزار من سعیمو بکنم جان باشه؟

[مین جی]

جان:باشه. هوی تکون نخور!و جان که میره این حرف رو بزنه پاش می خوره به یه قوری اهنی زنگ زده.
و جان و اژدها چشم تو چشم میشن
(اب دهنم رو قورت می دم.) جان:مرده شور.یعععع.
( فرارررر!)
جان:طبق نقشه شماره دو عمل کنین جون عمتون. و هنینطوری می دوه و به اتیشاش جا خالی میده.

[Ryoma]

برنارد : نقشه شما 2 دیگه چی بود ؟ وایسا الان رامش می کنم و برنارد هم دنبال اژدها میدوئه