ایفای نقش شهر مرگ2

[!Emily]

(رو به جان با نگرانی)جان میشه چند تا از سرباز ها رو بفرستی ببینن شهر در چه حاله؟من حس خوبی ندارم

[Ryoma]

بچه ها پیش برنارد میرن و تو بغلش میرن و میگن : ما جایزه می خوایم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
برنارد دوتا آبنبات از تو جیبش بیرون میاره و به بچه ها میده و بچه ها طبق معمول بغل برنارد آروم میشن برنارد می گن : آفرین همین جوری آبنباتاتونو بخورین بچه های خوب
جان ببین از بچه اینجوری نگه داری میکنن مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
رو به آنا : آره منم حس خوبی ندارم و بهتره این کارو کنیم ولی ممکنه جون سربازا به خطر بیفته بهتره که یکی از ما ها بره من حاضرم برم مخالفتی که ندارین ؟

[مین جی]

جان:من خیلی مخالفم. قهرمان بازی کنار! با حرکت دستم یه خدمتکار میاد. و طبق دستور سربازای نینجا به طور مخفیانه برای گشت زنی در شهر میرن.
جان:خیله خب تو عمو خوبه.

[shizuko yagami]

شیزوکو:بچه ها،کنت الکساندر یک ... شیطانه!قدرت شیاطین با فرشتگان برابری میکنه...البته بعضی مواقع بیشتر هم هست....شیاطین میتونن خواناشم هارو کنترل کنن

[Noctis_P]

الکساندر رو احضار مى کنم موضوع مهمى هست که بايد ازش بپرسم

[مین جی]

جان:منظور؟! صبر کن ببینم خون اشام ها رو کنترل می کنن.... یعنی تو رو...

[!Emily]

(رو به شیزو)پس باید مواظب باشیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه فکر کنم یه راه هایی هست برای جلوگیری از کنترل کردن
اما چطوری ما این شکلی شدیم؟

[shizuko yagami]

با اقات تلخی:اه...یه دوسه روز تحمل کن و انقدر غر نزن:/
(باید تو ایفا طبیعی بازی کرد،ببخشید اگه لحنم محترمانه نیست)

[!Emily]

(رو به شیزو)اولا من غرغر نکردم دوما پرسیدم چرا اینجوری شدیم ؟

[shizuko yagami]

معنیش چیه؟؟
ینی این که از این وضعیت ناراحتی...درسته؟؟
لطفا ناراحتیت رو ابراز نکنمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
برمیگردم رو به آنابل