ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من

[ღ♪ℓ¡αŋα♪ღ]

در جواب حرف هایش هیچ کاری نمیتوانستم بکنم ! فقط سکوت کرده بودم .
به غیر از صدای گریه های پری یک صدای دیگر هم می آمد ، صدای شکستن قلبم ... با ناراحتی به کیت فکر کردم . من نمیخواستم انتقام بگیرم اما او باید حتما جواب این گریه های خواهرم را پس میداد ...
من ساکت نمینشستم  ...

[white knight]

کمی بعد سرم را بلندکرد واشکامو پاک میکنم به وویلا میخندم من برای اون باید محکم باشم :زیاد احساساتی شدم نه؟
وویلا با مهربانی اشکاهیم را پاک میکند دستش را میگیرم :درستش میکنم مطمئنم کیتی دلیلی برای اینکارش داره.
به سمت ارورا میریم.

[Death]

(2016/06/20 10:03 PM)'Miikasa Ackerman' نوشته شده توسط:  گرده های طلایی را زیر پایم چیزی مانند ابر تشکیل میدهد به سمت مایکل فرود می ایم
:میخوای ثابت کنی چیزی رو؟برو باهاش بجنگ
و انگشت اشاره ام را به سمت کیتارا میگیرم
:اینکه مارها پیش تو نمیان یکم عجیبه،پس اگه حتی یه شیطان هم هستی
ترســــــــــــــو نباش و نقشتو عالی اجرا کن
و از او دور میشوم کنار وویلا قرار میگیرم و با او با مارها مبارزه میکنم
ارورا:پرو پیش خواهرت یه دوست اونجا منتظره

 

من واسه این کارا وقتی ندارم ...[img=20x22]richedit/smileys/yahoo_Big/11.gif
به سمت کیتارا میروم ... 
الان حال ندارم باهات بجنگم .... ولی خب نمایشو خراب نکن .....
فقط با تیر های معمولی به اون حمله می کنم .... کیتارا هم وانمود میکنه که داره به سختی از اونا جاخالی میده .... 
به اون نزدیک میشم و میگم بهتره الان از اینجا بری ... بعدا همدیگرو میبینیم ..... تیر تقلبی رو به سمتش میزنم تا همه فکر کنن بهش برخورد کرده ....

 

[Aisan]

پوزخندی میزنم:
_مثل همیشه وسط هیجان کار مزاحم میشی،بذار همین الان شرشونو بکنم..

[Noctis_P]

با نهایت بی خیالی طوری که همه متعجب می شوند می گویم:خب...(خمیازه ای میکشم)میشه بپرسم از کی کارمونو به طور رسمی شروع می کنیم؟و تو...(سرم را به سمت مایکل می چرخانم)کی می خوای به دوستات بپیوندی؟همون شیاطین رو میگم

[Death]

(2016/06/20 10:35 PM)'*NarcisS*' نوشته شده توسط:  پوزخندی میزنم:
_مثل همیشه وسط هیجان کار مزاحم میشی،بذار همین الان شرشونو بکنم..

 

من منتظر بقیم .... الان موقع مناسبی نیست .... بعدا که همدیگرو دیدیم نقشرو انجام میدیم ....

 

[Miikasa Ackerman]

محکم دست میزنم
ارورا:عجب اجرای عالی بود بازیگر هم که هستید،یلا یلا به جنگتون ادامه بدید
 

[Death]

(2016/06/20 10:47 PM)'Noctis_P' نوشته شده توسط:  با نهایت بی خیالی طوری که همه متعجب می شوند می گویم:خب...(خمیازه ای میکشم)میشه بپرسم از کی کارمونو به طور رسمی شروع می کنیم؟و تو...(سرم را به سمت مایکل می چرخانم)کی می خوای به دوستات بپیوندی؟همون شیاطین رو میگم

 

رو به اعضای گروه صلح (این دیگه چجور اسمیه ) بعدا میبینمتون ...... ! 
و به کیتارو ملحق میشم .... مثل اینکه فعلا با تو همراهم ... م ها ها ها ...


 

[Death]

رو به کیتارو ..... اگه میخوای میتونی سرشون رو گرم کنی ... ولی الان همه ی شهر فهمیدن که اینجاییم پس دنبالم بیا ....

[Noctis_P]

با خونسردی از روی صندلی ام بلند میشوم و لبه پنجره می نشینم آبنباتی در می آورم و در دهانم می گذارم(آب نبات چوبی با طمع پرتقال)
_از اول هم می دونستم با اوناس