بازی دلنوشته

[Boruto]

ایوان زندگی تنگ است
چراغ خانه ها خاموش
من و لحظات سخت تنهایی
به دور از هر اغوش
نامه ای می نویسم
نامه ای پر ز اشک و اندوه ها
نامه ای بی تملق و ساده
خداحافظ ای عشق جوانیها

[تزوکا]

آروم آروم اومد بارون، شدیم عاشق زدیم بیرون

[Evil]

نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!
با هم قدم میزنیم
با هم میخوابیم
دلم که میگیرد، آغوشش را باز می کند
و بر گونه هایم بوسه میزند
اما نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!
” تنهاییم را ”…

[Boruto]

ارزو دارم
تا سحر هنگام
وقت سرکشیدن افتاب در کرانی از اتش
به روی تخته سنگی خوابیده در کنار نگاه تو پاشم

[Evil]

من و تو به رویاهایمان تنها یک رسیدن بدهکــاریم …

[Boruto]

مرگ می خواهد تو را ز من گیرد
نمی داند که من دنبالت خواهم امد

[baranaef82]

دلتنگی چه حس بدی است.... تنهایی چه حس بدی است کاش... پاره ای ابر میشدم دلم مهربانی می بارید کاش نگاهم شرار نور میشد اشتی میدادش و که دوست داشتن چه کلام کاملی است و من... چقدر دلم تنگ دوست داشتن است!  

[تزوکا]

تو پیداتر از آن هستی که دنبالت بگردم....

[Evil]

مهم نیست که تو با من چه میکنی ، بیا ببین “برای تو” من با خودم چه میکنم !

[saeideh joon]

من تنهام... ولی تنهایی هم عالمی دارد...!