ایفای نقش فوتبالیست ها

[diana king]

باشه برو .....
(میزوگی لبخند میزنه و ببه راهش ادامه میده)مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[ⓜⓡ.TERABYTE]

(عمو انقد من رو دووند كه تا حالا اون قد ندوييده بودم ولي يه دفعه غيبش زد)ه ه ه ه (نفص نفص مي زدم و همينطور از ام عرق مي ريخت ) ( با خودم ) ه ه ه بايد برگردم كم كم تمرين شروع مي شه ( يه كمي م دوم ولي كم مي يارم و تاكسي مي گيرم و مي رم سمت زمين) سلام بچه ها ( و مي دوم سمت زمين ) بچه ها ببخشيد دير اومدم اخه عمو كارم داشت ولي يه دفعه غيبش زد ( بچه ها به تمرين ادامه دادن من به سمت دروازه رفتم و واكي كه متوجه شد مي خوام شوت بزنم آماده شد ) اينم از شوت چرخشي ( شوت اينبار گل. شد و من هم در تعجب بودم كه چچوري من گل زدم چون واكي همون. واكي بود و من همون سوباسا )(با خودم كمي فكر كردم و ) ها شايد به خاطر اينكه اونقدر دوييدم. پام قدرتش رو براي باز كردن دروازه واكي پيدا كرده ( بلند ) عمو شما خيلي باهوشيد
///////////////////////////////////////////////////////////////////////

محتوای مخفی (Click to View)

چرا كسي جواب نميدهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Yūichirō Hyakuya]

(از دور سوباسا رو می بینه و توی ذهنش می گه):سوباسا من تورو قوی کردم اما این همون فنی نبود که می خواستم بهت بگم تو هنوز آمادگی اون شوت رو نداری وقتی که من رو گم کردی من دقیقا بالای سرت روی درخت بودم و اون شوتی که می خواستم بهت نشون بدم خیلی دقت می خواست.