خاطرات شما با انیمه برندگان کوچک

[Sweet Aida]

سلام خوبین؟ از اسم تاپیک معلومه دیگه!
خاطراتتون رو با انیمه برندگان کوچک رو تعریف کنید

[tired]

خوب با اینکه ی زمانی انیمه مورد علاقم بود ولی هرچی خاطره نحس دارم با این انیمسمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
مثلا یک بار سال چهارم من شاگرد زرنگ کلاسمون بودم هیچکدوم از کارام رو انجام نداده بودم و درسم نخونده بودم!بعد این برندگان کوچک هم هی میرفت رو اعصابم تازه توی اون قسمت رتسو ی تو
وشی آب دار به ریکو زد کلا اعصابم دیگه داشت بندریس میرثصیدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سر چه چیزایی ناراحت شدمامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[سهیل 21]

فکر میکردم ریو هستم
هی میگفتم تری داگر حرکت روی دیوار http://animpark.net/richedit/smileys/yahoo_Big/16.gif

[Ryoma]

من بچه بودم خیلی این انیمه رو دوست داشتم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یه ماشین کوچولو مثل ماشین ریکو داشتم ، بعد همش به ماشینه دستور میدادم اینکارو کنه اونکارو کنه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Dazai.B]

هنوزم که هنوزه اساسی عاشق این انیمم (فاکتور ازینکه تو لیست انیمه های مورد علاقم نیستمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه) حتی اگه برای هزارمین بارم پخشش کنن بازم انگار که تازه دارم میبینمش پاش میشینم
همیشه منو خواهرم فکر میکردیم که شبیه این دوتا برادریم من ریکو و خواهرم رتسو موقع مسابقات که اصلا باهم جنگ داشتیم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
قسمتایی که ناراحت کننده بود انگار همه ی غصه هاشون ماله منه باحالت زار نگاه میکردم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یادمه موقع خوابم داستانو برای خودم ادامه میدادم و فرداش میدیدم اصلا موضوعش ضد چیزی بود که فکر میکردم وقتیم که تموم شد بازم برای خودم ادامش دادم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[آتیش پاره]

خاطره خاصی ندارم ولی خیلی انیمیشن حالبی بود
تا همین پارسال داشتم میدیدمشمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[zahra basiri]

خاطرات که خییییلییی زیاده
یادم میاد خودمو میذاشتم جای رتسو میدویدم دور و ور اتاقم فکر میکردم دارم مسابقه میدم
از کارلو و کلا روسو استرادا به شدت متنفر بودم
خیلی ناراحت شدم وقتی تموم شد
خیلی دوست داشتم یه بار با برت مسابقه بدم