من:سلام داداشی امروزم میری تمرین؟
کایدو:سلام.نه امروز بیکارم
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:خوبه دوس داری یکمی از غذای محبوبت درس کنم،امروز مامان رفته بیرون ناهارو خودم درس میکنم.
کایدو:خوبه من رفتم بدوم.
من:برو.
................1ساعت بعد.................
کایدو:اومدم.
من:خوشش اومدی^_^ بیا بشین سر سفره، اما قبلش برو داداشتو صدا کن.
کایدو:باش
....در حال غذا خوردن....
داداش(اسم داداش کایدو رو نمیدونم):مرسی خواهر خوش مزه بود.
من:^_^ خوشحالم
کایدو:سسسسسس
من:خب من امروز با دوستام قرار دارم،باید یه نفر از دادشی مراقبت کنه چشام رفت سمت کایدو
کایدو:اصلا.من به هیچ وجه میخوام برم بدوم.
من:اه چقدر میدوی خسته نمیشی.والا منم میخوام خوش باشم.همینی که گفتم.تمام،ببینم کسی مشکلی داره؟
انیکی ها هر دو با هم یه صدا:نخییررر
من:اهان خوبه پس من بعد شستن ظرفا میرم.اهای کایدو مراقب باشیاااا.چیزی نباید از جاش تکون بخوره
کایدو:فهمیدم دیگه اه
من:اوففف.خداحافظ
........نیم ساعت بعد.......
انیکی کوچیکه:خستمه چی کار کنم؟
کایدو:نمی دونم.سسسسسسس
_میگم بریم بیرون تو پارک چطوره؟
_نمیدونم.بریم.
_ایول من میرم اماده شم.
_اماده ای؟
_اره بریم.
من:هی میگم چطوره بعد خرید بریم پارک یه خورده تنیس بازی کنیم.
ریما(دوستمه):اره منم هوس تنیس کردم
بعد خرید رفتیم پارک من راکت ابیمو در اوردم ریما هم راکت قرمزشو و شروع کردیم به بازی
تیم هیوته اومدن(حال میکنی داستانو)بعد وقتی مارو دیدن،اتوبه شروع کرد به اذیت کردنمون.
حالا اون ور دو نفر صدای جنگو دعوا رو شنیدن و اومدن اینجا تا ببین چه خبره.
میزوگی:این جا چه خبره؟
یوتا :نمیدونم برا چی اینا دارن اون دوتا دخترو اذیت میکنن؟
کایدو:بیا برو بازی کن.
انیکی کوچیکم:کایدو صدارو میشنوی انگار چند نفر دعوا دارن؟
کایدو:اره بریم ببینیم چخبره؟
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:هوی شما ها کی هستین که دارین به ما دستور میدین؟
اتوبه:هی هی عصبانی نشو.
من:تا یه دونه مشت نیوردم تو صورتت دست از سرمون ور دار.
اتوبه:اوه اوه اوه تحدید میکنی.کاباجی
کاباجی:بله
من و ریما:اه دستمونو ولی کن،ادم نفهم ولم کنننن
حالا اونور مومو،ایجی،اویشی،اینویی و فوجی داشتن میومدن.ریوما هم بود.
ایجی:صدایه جیغ یه دختر میاد.سوپرk(حرف اولم اسم ایجی)در خدمت مردم یه هو لباسای سوپر منی میپوشه.
اینویی:اهان پس ایجی به این چیزا علاقه داره باید بنویسمش.
مومو:بریم ببینیم چخبره؟
کایدو:هی سایو تو اونجا چی کار میکنی؟
من:ایول دادش افعیم اومد هی ولم کن دستم درد گرفت.
کایدو:ولش کن فهمیدی؟
مومو:به به افعی اقا چخبرا؟ کایدو:الان وقتش نیست خواهرم دست اون غولست. اویشی:اون خواهرته؟ اره سایوهه
انیکی کوچیکم:مگه عیبی داره؟ ایجی:تو دیگه کی هستی؟ انیکیم:من برادر کوچیک کایدو هستم.
اینویی:پس کایدو هم خواهر داره و برادر باید اینو بنویسم.
یوتا:ا ا ا انیکی. فوجی:اوه سلام یوتا. میزوگی:سلام......(تو اون لحظه فوجی میره طرف دیگه) میزوگی
یوتا:ههههه(خنده ی زورکی) من:اوفیش ولم کرد دستام سرخ شدن. هی شما کدوم تیم هستید. اتوبه:هیوته.خوشبختم. من:ولی من بدبختم نگا چه بلایی سرم اوردی؟
کایدو:با خواهرم چی کار داری
؟ اتوبه:هیچی فقط میخوام یه بازیه دوستانه بین خودمون داشته باشیم. کایدو:بازی میکنم. ولی دبل یا انفرادی؟ اتوبه:دبل
منو ریما رفتیم کنار. ریما:اوه سلام ریوما ساما.ریوما:سلام(با بی حالی).فوجی:حالت خوبه؟من :بله ممنون.مومو :هوی افعی میخوای بیام دبل بازی کنیم؟ کایدو:سسسسسس
مومو:باکمال میل.......خلاصه بازی کردن و مومو کایدو داغون شدن(اخه کاباجی و اتوبه داشتن با اون دو نفر بازی میکردن)ایجی:هی شما دوتا مومو کایدو.
مومو:حالم خوبه.ریوما:مادا مادا دانه.اتوبه:شما دو نفر از کدوم تیم هستید؟ مومو:سیگاکو. اتوبه:به امید دیدار در مسابقات.
من:وای کایدو باید بریم خونه. انیکی کوچیکه:من که هنوز بازی نکردم! من:حال داداشتو ببین.ریما فعلا خداحافظ.ریما:بای.ایجی:کمکت کنیم.من:اگه میشه.
فوجی:آه یوتا امروز میای خونه یا نه؟ یوتا:نوچ نمیام. میزوگی:هه هه خوبه بریم
من:کایدو حال خوبه.کایدو:اره خوبم. من:مرسی که کمکم کردین.اویشی:نه این چه حرفیه انجام وظیفه بود.
من:ممنونم
تمام یه خورده تقلبی کردم از انیمه ولی در کل خوب شد