ایفای نقش در هنر شمشیر زنی آنلاین2

["Maryam"]

سلام به همگی مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
اینم نقش ها:
کیریتو:SAO
شینون:

pary!

شینکاوا:بچه خواهشا این نقشو سریعتر بردارید تا کارای بقیه ایفاگران سخت نشه!
دث گان{همون یارو تفنگ مرگ}:
reza#_#

آسونا:

Molly

یوکی:اسونا
لیزابت:سارینا فوجی
سوگوها:Annie
کریس هایت:
یویی:علی شاه کوچولو
سیلیکا:
هر کی نقش خواست بیاد تو پروفایلم بگه.اگه کسی هم غیر اینا هست و ننوشتم بگید.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

["Maryam"]

شروع میکنم من

بالا سر کیرتو که روی تخت ولو شده وایستادمو میگم:
داداش پاشو بریم تو بازی بچه ها منتظرن!

[SAO]

چشمامو میمالم و با یه چشم به سوگو نگا میکنم و میگم:
وای سوگو من دیشب تا دیر وقت آنلاین بودم بزار دودقیقه بخابممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ولی بعد کمی فکر میکنم و میگم:
باشه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه بدو صبونه رو اماده کنیم بخوریم و بریممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

["Maryam"]

در حالی که دارم از اتاقش بیرون میرم میگم:
از قبل آماده اس بدو بیا بریم صبحونه بخوریم

[SAO]

باشهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سرمیز صبحونه، با ریختن کمی نون رو سر سوگو، باهش شوخی میکنم و میگم:
مث پیرزنا شدی ابجی کوچولو مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه و خودمم با خوردن شیر،پشت لبمو سفید میکنممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

["Maryam"]

با اخم بهش نگا میکنم ومیگم:
نه که خودت شبیه پیرمردا نشدی
شوخی بسه زود بخور بریم که آسونا وبقیه
معطل ما هستن

[SAO]

میخندممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
و یه نگا بش میکنم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
و میگم،اوهوم!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
و یه لقمه ی بزرگو ب زور تو دهنم میچپونم و بقیه ی شیرمو سر میکشم و ب سمت اتاقامون راه میوفتیممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

["Maryam"]

در اتاقمو باز میکنم وبه کیریتو که داشت میرفت تو اتاقش گفتم:
داداش؟

[SAO]

[داشتم اموسفیرمو میزاشتم رو سرم که صدای سوگو توجهمو جلب کرد]
-بله؟ مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه و بعد با کمی تعجب میگم:
چی شده ابجی؟!چرا هنوز نرفتی اتاقت!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

["Maryam"]

یه لبخندی بهش زدم با لحن آرومی گفتم:دوست دارم...
و بعدش با خونسردی تمام لیوان آبی پشت سرم قایم کرده بودم
رو روی سرش خالی کردم عین موش اب کشیده شد
زدم زیر خنده و از اتاق در رفتم.
توی اتاق خودم رفتم ودر رو بستم.رو تخت خوابیدم وآموسفر رو روی سرم
گزاشتم و وارد بازی شدم