ایفای نقش عید و دنیای انیمه ها

[سیما]

(2015/03/23 03:53 PM)'يويي' نوشته شده توسط:  (شوكه شده بودم ديگه اصلا هيچي به زيون نميوردم تو صورتت نگاه كردم اون دختر پرحرف خندون و ديگه نبودم اصلا يك كلمه حرفم نمي زدم)

 

هی یویی حالت خوبه؟
(یه سیلی زد تو صورتت)
حرف بزن دیگ پاشو الان جیوبی احیا میشه.

 

[Manaka]

*مجهز شدن
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بگییییییییییییییر هیووووولا
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[youi]

(هر وقت با من حرف مي زديد اون قدر تو فكر بودم ك هيچي نمي شينيدم اين افكار دايمن برام مرور مي شد:يعني اون هميشه كنارم بوده چرا الان به انسان تبديل شدم چ اتفاقي داره برام ميوفته دارم ديوونه مي شم و همون جوري ساكت و اروم نشستم و به ديوار تكيه دادم)

[youi]

(وقتي بهم سيلي زدي شوكه تو صورتت نگاه كردم قبل از اينكه برم بشينم بودا)

[Manaka]

من گفتم یوووووووووووویی زود باش نمیشه که تو کمک نکنی الان بهت حمله میکنه حواست باشه و بعد بهش شمشیر زدم 
 

[youi]

(فقط يه نفر مي تونست منو از فكر بيرون بياره و اون نفر...)

[زهرا12]

- یوی شمشیرمو بردار بیا دیگههه

[!Miss Elsa]

(رفتم کنار یوی یقه شو گرفتم): ببین دختر! الا وقت این دختر بازیا نیست! عید در خطره ما در خطریم, حالا واسه عید و ما باید مقاوت کنی و بجنگی فهمیدیییییی؟
(من باید گوگو میشدم نه؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)

[زهرا12]

السا، ولش کن، ه موقع بخواد میاد، ما نمیتونیم درکش کنیم.

[youi]

بلاخره به خودم اومدم و اروم گفتم چي؟ببخشيد اصلا حواسم نبود چي مي گيد..