ایفای نقش در انیمیشن عروس مرده(corpse bride)

[!Miss Elsa]

Spoiler (Click to View)

بدوئین دیگه ای بابا منم میخوام بیام میفهمینمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه؟
بکشش بره دیگهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[پرنسس کارولین]

(( دلت میاد دختر به این خشگلی رو بکشم ؟^__^ ))
عزیزم یادت نره بالباس عروس وطلا وجواهراتت بیا تا باهم بریم پیش کشیش
(وبعد لبخندی از روی مهربانی ) : مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[!Melody]

((الان میکشه واییستامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه قراره خنجرو بکنی تو قلبم یادته?))
(خوشحال میشم): باشه حتما

(شب شده، همه چیز امادس، لباس عروس مامانم رو میپوشم. وقتی موضوع عشق باشه هیچی برام مهم نیس((اینجاش تو شعره بود)) جواهرات و طلاهارو ور داشتم و به ارومی و بی سر و صدا از خونه خارج شدم. پیش درخت پیر ایستادم و منتظرم تا بیاد ولی اون کجاست?)

[پرنسس کارولین]

((نخیر تو شکمش میزنه نگاه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

محتوای مخفی (Click to View)

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

))
هوهاهاها هامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
((از پشت سر بهت نزدیک میشمو خنجر رو تو شکمت فرو میکنم تا بمیری
وبعد همونجا خاکت میکنم تا کسی نفهمه ))
((مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه من نمیخوام بکشم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه ))
((کشتمش حالا مریم بیادمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه من میرم ولی غروب میام ))

[!Melody]

(همه جا سیاهی میره. و حالا من، مردم. سرد تر یخ..... منتظر برای کسی که بیاید و دوباره مرا بخواند...)

((مریم بیا))

[!Miss Elsa]

((چند سال بعد))
((از کجا باید شروع کنم؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه))
امروز روز عروسیه منه.... روز عروسی با ویکتوریا...توجایی که من زندگی میکنم مهم نیست علاقه برای ازدواج ...فقط پوله که مهمه ...

[Nazi MF]

((سلام منم اومدم))
اونجوری که پدر و مادرم گفتن، امروز من باید با ویکتور، پسر یه دلال ماهی که تا حالا ندیدمش ازدواج کنم...
تو اتاقم به کمک یکی از خدمتکارا داشتم لباسامو میپوشیدم که پدرو مادر اومدن و گفتن که ازوداج به هیچ عنوان به عشق مربوط نیست و ((بر طبق نقشه)) من باید ازدواج کنم...
بعد از پوشیدن لباسمو درست کردن موهام صدای آشنای پیانو شنیدم...از طبقه پایین...
پاشدم و از پله پایین اومدم و حیرت زده به یه پسر جوون برخوردم که داشت پیانو میزد..
جلو تر رفتم که یهو...

[!Miss Elsa]

(در حال پیانو زدن بودم، چشمم به بانوی زیبایی خورد مکث کردم) اوه سلام بانوی من...

[Nazi MF]

(دستامو پشتم نگه داشتم، لبخدی زدم و گفتم)
قشنگ میزنید!!

[youi]

(از پله ها پايين ميام)
ويكتوريا دخترم تو الان نبايد اينجا باشي چي كار مي كردي؟