نامه های جودی آبوت به بابا لنگ دراز

[C.Toshiro]

دستت درد نکنه عالی بودمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[niloufar.alz]

خواهش
ممنون نظر دادی!

[pop star keira]

واااااااای عااااااالی بود ادامه......ادامه رو بزار

[niloufar.alz]

چشم . . .
حتما
ممنون نظر دادی

[Uchiha shady]

خیلی قشنگ بود
ممنون

[niloufar.alz]

خواهش عزیزم

[★Uzumaki Stella Hime★]

بقیشم میزاری؟؟!؟!؟

[niloufar.alz]

هروقت وقت داشتم میذارم!!!

[niloufar.alz]

خوب الان دارم نامه ی چهارم رو تایپ می کنم!!!!
لطفا تبلیغ کنین!!!!

[niloufar.alz]

نامه ی چهارم جودی به بابا لنگ دراز: (10 اکتبر)
بابا لنگ دراز عزیز ؛
تا حالا چیزی راجب « مایکل آنجلو » شنیدی؟
اون یه هنرمند مشهوری بود که دوران میانسالیش رو تو ایتالیا زندگی می کرد. همه تو کلاس ادبیات انگلیسی به نظر میاد می شناسنش ، چون وقتی من فکر کردم که اون از فرشته های عظمه ، همه بهم خندیدند. به اسمش میاد که فرشته باشه ، نه؟
مشکل من با کالج اینه که توقع دارم چیزهایی رو بدونم که تا حالا یاد نگرفتم. بعضی وقتا خیلی خجالت می کشم. اما حالا دیگه وقتی دخترا راجب چیزی حرف می زنن که من نشنیدم ، تو ذهنم نگه می دارم و توی دایرۀ المعارف دنبالش می گردم. روز اول یه اشتباه وحشتناکی کردم. یه نفر اسم " ماریک مترلینک" رو آورد و من پرسیدم سال اولیه؟!این جوک همه جای کالج پخش شده. ولی در هر صورت من هم به اندازه ی بقیه تو کلاس می درخشم ، حتی بیشتر از بعضی هاشون!
می خوای بدونی که وسایل اتاقمو چطور چیدم؟ یه سمفونی از قهوه ای و زرده! دیوار سایه روشنی از رنگ زرد نخودیه و من هم پرده زرد کتانی خریدم و همین طور بالشتک و یه میز کار قهوه ای با چوب ماهون ( دست دوم به قیمت 3 دلار ) ، یه صندلی از جنس چوب خیزران و یه قالی با یه لکه جوهر وسطش و من صندلی رو روی لکه گذاشتم.
پنجره ها بالا ترن ؛ جوری که نمی تونی تو نشتن معمولی بیرون رو ببینی. من آیینه رو از پشت کمد چالباسی شل می کنم و می کشم نزدیک تر تا جلوی پنجره ، این تنها ارتفاع مناسب برا اینه که بیرون رو نشسته ببینی ، تمام کشو هارو مثل پلکان می کشی بیرون و میری بالا. به همین راحتی!
"سالی" تو انتخاب وسایل از حراج اصلی کمک کرد. اون تمام عمرشو تو خونه زندگی کرده و مبله کردن سرش میشه. نمی تونی تصور کنی که چقدر جالبه خرید کنی و یه پنج دلاری واقعی بدی و پول خرد بگیری ؛ در حالی که تا حالا که تاحالا بیشتر از چند سنت تو عمرت نداشتی. بابا جونم! من بهت قول می دم که بابت این کمک هزینه ای که در اختیارم گذاشتی ، قدردانی کنم. "سالی" سگرم کننده ترین آدم روی زمینه و "جولیا" برعکس. عجیبه که مسئول ثبت نام تونسته یه همچین مخلوطی از هم کلاسی ها درست کنه. سالی فکر میکنه هم چیز جالبه ، حتی خراب کردن امتحانها و اما "جولیــا " از همه چیز زود حوصله اش سر میره. اون هیچ وقت تلاش نکرده که کمی دوست داشتنی باشه. فکر میکنه که چون "پندلتون"ــه ، پس تنها وجود مسلم اینه که شایسته ی بهشت باشی بدون هیچ امتحان و آزمایشی. من و جولیا ذاتا دشمن به دنیا اومدیم.

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

من الان فکر می کنم تو بی صبرانه منتظری که بشنوی من چه چیز هایی یاد می گیرم؟

1) لاتین : جنگ جهانی دوم . هانیبل و نیروش دیشب کنار دریاچه " تارسیمنوس" اردو زدن. اون ها علیه رومی ها کمین زدن و امروز صبح یه جنگ توی پاسبانی چهارم روی داده و رومی ها عقب نشینی کردند.

2) فرانسوی : 24 صفحه از داستان سه تفنگدار، صرف سوم شخص و فعل های بی قاعده.

3) استوانه هارو تموم کردیم و حالا تو مخروط ها هستیم.

4) انگیلیسی : بیان رو می خونیم. بیان من روز به روز داره توی وضوح و ایجاز بهتر میشه.

5) زیست شناسی : به سیستم گوارشی رسیدیم. صفرا و لوزالمعده موند برای دفعه بعد.
 

داره میره که تحصیل کرده بشه ، قربانت : جــروشــــا آبوت

پانوشت: امیدوارم تو هیچ وقت لب به الکل نزنی ، بابا! شدیدا برای جگرت ضرر داره!

از بازدیدکندگان محترم تقاضا دارم حتما حتما حتما «نظر» بذارن!!!!
اگه خوشتون اومد لطفا اعتبار و تشکر بدین!!!!
و اگر هم پسندیدید بگین نامه ی بعدی رو بذارم!!!