زمان کنونی: 2024/06/17, 10:16 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/06/17, 10:16 AM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 12 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دفتر خاطرات یک......

نویسنده پیام
zari.f
anishtain`s adopted daughter



ارسال‌ها: 725
تاریخ عضویت: Sep 2013
اعتبار: 218.0
ارسال: #1
دفتر خاطرات یک......
دفتر خاطرات یک تازه عروس




الان رسیدیم خونه بعد از مسافرت ماه عسل و تو خونه جدید مستقر شدیم ..خیلی سرگرم کننده هست این که واسه ریچارد آشپزی میکنم ..
امروز میخوام یه جور کیک درست کنم که تو دستوراتش ذکر کرده که 12 تا تخم مرغ رو جدا کنین و بزنین ..ولی من کاسه به اندازه کافی نداشتم واسه همین مجبور شدم 12 تا کاسه قرض بگیرم تا بنونم تخم مرغ ها رو توش بزنم


سه شنبه
ما تصمیم گرفتیم واسه شام سالاد میوه بخوریم ..در روش تهیه اون نوشته بود..بدون پوشش سرو شود ..خوب منم این دستور رو انجام دادم ..ولی ریچارد یکی از دوستاشو واسه شام آورده بود خونه مون ..نمیدونم چرا هر دو تاشون وقتی که داشتم واسشون سالاد رو سرو میکردم.. اون جور عجیب و شگفت زده به من نگاه میکردن


چهار شنبه

من امروز تصمیم گرفتم برنج درست کنم و یه دستور غذایی هم پیدا کردم واسه این کار که میگفت قبل از دم کردن برنج کاملا شستشو کنین .پس من آبگرمکن رو راه انداخنم و یه حموم و شستشوی حسابی کردم قبل از این که برنج رو دم کنم..ولی من آخرش نفهمیدم این کار چه تاثیری تو دم کردن بهتر برنج داشت


پنجشنبه

بازم امروز ریچارد ازم خواست که واسش سالاد درست کنم ..خوب منم یه دستور جدید رو امتحان کردم ... تو دستورش گفته بود مواد لازم رو آماده کنین و بعد اونو روی یه ردیف کاهو پخش کنین و بزارین یه ساعت بمونه قبل از این که اونو بخورین ...خوب منم کلی گشتم تا یه باغچه پیدا کردم و سالادمو روی یه ردیف از کاهوهایی که اون جا بود پخش و پلا کردم و فقط مجبور شدم یه ساعت بلای سرش بایستم که یه دفعه یه سگی نیاد اونو بخورهریچارد اومد اون جا و ازم پرسید من واقعا حالم خوبه؟؟نمیدونم چرا ؟..عجیبه!!! ..حتما خیلی تو کارش استرس داشته ..باید سعی کنم یه مقداری دلداریش بدم


جمعه
امروز یه دستور غذایی راحت پیدا کردم ..نوشته بود همه مواد لازم رو تو یه کاسه بریز و بزن به چاک ..خوب منم ریختم تو کاسه و رفتم خونه ی مامانم ..ولی فکر کنم دستوره اشتباه بود .چون وقتی برگشتم خونه.. مواد لازم همون جوری که ریخته بودمشون تو کاسه ..مونده بودن


شنبه
ریچارد امروز رفت مغازه و یه مرغ خرید و از من خواست که واسه مراسم روز یکشنبه اونو آماده کنم ..ولی من مطمئن نبودم که چه جوری آخه میشه یه مرغ رو واسه یکشنبه لباس تنش کرد و آماده اش کرد ..قبلا به این نکته تو مزرعه مون توجهی نکرده بودم ولی بالاخره یه لباس قدیمی عروسک پیدا کردم و با کفش های خوشگلش ..وای من فکر میکنم مرغه خیلی خوشگل شده بود
وقتی ریچارد مرغه رو دید ..اول شروع کرد تا شماره 10 به شمردن و ولی بازم خیلی پریشون بود ...
حتما به خاطر شغلشه یا شایدم انتظار داشته مرغه واسش برقصه.

وقتی ازش پرسیدم عزیزم آیا اتفاقی افتاده ؟شروع کرد به گریه و زاری و هی داد میزد
..آخه چــــرا من ؟؟چــــــرا من؟

هـــــووووم ..جتما به خاطر استرس کارشه ..مطمئنم
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/10/16 02:41 PM، توسط zari.f.)
2013/10/16 02:36 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
 اعتبار داده شده توسط : ❣sдℜдℋ ℬℜλдηṱ❣(+2.0) ، #*Roxanne*#(+2.0)
losi love
کاربر حرفه‌ای



ارسال‌ها: 684
تاریخ عضویت: Aug 2013
اعتبار: 72.0
ارسال: #2
RE: دفتر خاطرات یک......
چه خاطراتی به به ایولامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2013/12/05 07:18 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
zari.f
anishtain`s adopted daughter



ارسال‌ها: 725
تاریخ عضویت: Sep 2013
اعتبار: 218.0
ارسال: #3
RE: دفتر خاطرات یک......
ممنون که نظر دادین!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2013/12/06 02:14 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
#*Roxanne*#
Miss Johanna Todd



ارسال‌ها: 1,275
تاریخ عضویت: Jul 2013
اعتبار: 190.0
ارسال: #4
RE: دفتر خاطرات یک......
خیلی خوب بود . ممنون مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2013/12/06 02:20 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Shina Uzumaki
کاربر حرفه‌ای



ارسال‌ها: 883
تاریخ عضویت: Aug 2013
اعتبار: 111.0
ارسال: #5
RE: دفتر خاطرات یک......
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
خیلی باحال بود ممنون!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2013/12/06 10:18 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
افسون
I love n.10



ارسال‌ها: 402
تاریخ عضویت: Jan 2013
اعتبار: 236.0
ارسال: #6
RE: دفتر خاطرات یک......
واسه همین میگن اشنایی قبل از ازدواج لازمهتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
2014/08/12 04:14 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
missA
بی حوصله پارک انیمه



ارسال‌ها: 111
تاریخ عضویت: Aug 2014
اعتبار: 3.0
ارسال: #7
RE: دفتر خاطرات یک......
خیلی بامزه بود.بیچاره ریچارد!
 
2014/08/12 07:22 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  از کدوم شخصیت کتاب خاطرات یک بچه چلمن خوشتون میاد و از کدوم شخصیت بدتون میاد؟ cheryl 6 2,258 2021/03/14 09:58 AM
آخرین ارسال: NoboraHaru
documents معرفی کتاب خاطرات یک بچه چلمن shizuko yagami 9 1,697 2016/08/10 10:02 AM
آخرین ارسال: ازاده
  معرفی کتاب خاطرات یک گیشا Anna Bolena 0 444 2016/06/13 01:39 PM
آخرین ارسال: Anna Bolena



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان