زمان کنونی: 2024/05/17, 11:33 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/05/17, 11:33 AM



ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امتیازات: 4.71
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان افسانه قهرمانان La Légende de Heroe's

نویسنده پیام
nazanin
kojiro hyuga

*


ارسال‌ها: 883
تاریخ عضویت: Jul 2010
اعتبار: 31.0
ارسال: #131
RE: داستان افسانه قهرمانان La Légende de Hero's
دانلودش كنيم يا مياد رو سايت؟؟؟؟
تكليف چيست؟؟؟
2010/08/14 08:22 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Storm
مدیر روابط عمومی



ارسال‌ها: 2,429
تاریخ عضویت: Jul 2010
اعتبار: 426.0
ارسال: #132
RE: داستان افسانه قهرمانان La Légende de Hero's
(2010/08/14 08:22 PM)nazanin نوشته شده توسط:  دانلودش كنيم يا مياد رو سايت؟؟؟؟
تكليف چيست؟؟؟


فکر کنم میاد تو سایت .
2010/08/14 08:24 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
farshad
キャプテン翼の生成



ارسال‌ها: 10,334
تاریخ عضویت: Jul 2010
اعتبار: 1019.0
ارسال: #133
RE: داستان افسانه قهرمانان La Légende de Hero's
بزار بیاد رو سایت بهتره اما دانلودشم کنی کلی با دیدن رو سایت تفاوت داره. از نظر سایز عکسا و ترتیب قرار گرفتن عکسا میگم.
2010/08/14 08:33 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
nazanin
kojiro hyuga

*


ارسال‌ها: 883
تاریخ عضویت: Jul 2010
اعتبار: 31.0
ارسال: #134
RE: داستان افسانه قهرمانان La Légende de Hero's
باشه پس دانلود ميكنيم!!
2010/08/14 08:47 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
farshad
キャプテン翼の生成



ارسال‌ها: 10,334
تاریخ عضویت: Jul 2010
اعتبار: 1019.0
ارسال: #135
RE: داستان افسانه قهرمانان La Légende de Hero's
ببخشید دیر جواب دادم چون دستم به پیام گنزو بند بود .اگه خوشت اومد نظر بزار تا ببینم این داستان قشنگتر بود یا داستان اولیه.
2010/08/14 08:48 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Storm
مدیر روابط عمومی



ارسال‌ها: 2,429
تاریخ عضویت: Jul 2010
اعتبار: 426.0
ارسال: #136
RE: داستان افسانه قهرمانان La Légende de Hero's
(2010/08/14 08:48 PM)farshad نوشته شده توسط:  ببخشید دیر جواب دادم چون دستم به پیام گنزو بند بود .اگه خوشت اومد نظر بزار تا ببینم این داستان قشنگتر بود یا داستان اولیه.


دیگه چه کار کنم . کار داشتم باهات
2010/08/14 08:50 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
farshad
キャプテン翼の生成



ارسال‌ها: 10,334
تاریخ عضویت: Jul 2010
اعتبار: 1019.0
ارسال: #137
RE: داستان افسانه قهرمانان La Légende de Hero's
نه بابا هر کاری داشتی فقط کافیه پیام بزنی. من به سرعت همه ی مشکلاتت رو زودتر از هر کسی که فکرشو کنی میامو حل میکنم.
2010/08/14 08:51 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
nazanin
kojiro hyuga

*


ارسال‌ها: 883
تاریخ عضویت: Jul 2010
اعتبار: 31.0
ارسال: #138
RE: داستان افسانه قهرمانان La Légende de Hero's
گنزو خوشت مياد پ.خ بزنيا....فك كنم علاقه ي شديدي به اين پ.خ ها داري!!!
پ.خ هات چند تاست ؟؟؟؟800 تا؟؟؟
2010/08/14 09:02 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Carrow
سوپر کاربر

*


ارسال‌ها: 2,142
تاریخ عضویت: Jul 2010
اعتبار: 316.0
ارسال: #139
RE: داستان افسانه قهرمانان La Légende de Hero's
افسانه ی قهرمانان - قسمت هفتم

بیمارستان فوروکاوا-اوساکا...

تق تق ... بفرمایید تو.
آیامی : دکتر استاپل؟
دکتر استاپل : آه آیامی ، آیامی ، خیلی خوش اومدی .
آیامی : ممنون دکتر. شنیدم که تازه به ژاپن برگشتید.
دکتر آستاپل : بله درسته ، 1هفته ای هست که اومدم. با من کاری داشتی که به دیدنم اومدی؟
آیامی : بله دکتر، میخواستم با سوباسا ، تارو و آکیتا آشنا بشید.
دکتر استاپل : خیلی خوشوقتم که با 3 جوان قوی ملاقات میکنم.
آیامی :دکتر قراره ما تو بازی فینال فردا با تیم نانکو ، شرکت کنیم . میخواستم اونا رو چکاپ کامل کنی تا مطمئن بشیم که اونا از آمادگی کامل برخوردار باشن.
دکتر استاپل : لطفا از اینطرف...
1 ساعت بعد ...دکتر استاپل : شما میتونید 1ساعتی منتظر بشید تا جواب آزمایشات آماده بشه.
آیامی : بسیار خب ممنون دکتر ما 1 ساعت دیگه برمیگردیم.سوبا ، تارو ، آکیتا بیاین بریم تریا یه نوشیدنی بخوریم.
اونها به تریا رفتند و مشغول نوشیدن آبمیوه شدند که دیدند همه ی مردم بیرون تریا جمع شدند و دارن 1 نفرو تشویق میکنند. ما هم رفتیم ببینیم چی شده که با یه نمایش دهنده ی فوتبال روبرو شدیم. کارش حرف نداشت. حرکات این بازیکن اونقدر ماهرانه بود که حتی ماهرترین بازیکنا هم نمیتونن انجامش بدن.
بالاخره نمایش تموم شد و وقتی همه رفتند به سراغ این بازیکن رفتیم و پرسیدیم:
آیامی : یه دقیقه صبر کن پس___ر...اسمت چیه؟ تا حالا تو یه مسابقه بازی کردی؟ اهل کجایی؟
پسر جواب داد : اسمم رامپیونه ... خداحافظ
آیامی : ولی هی صبر کن ...
سوباسا : ولش کن آیامی اون دیگه رفت.
آکیتا : یعنی اون کی بود.ممکنه بازم این بازیکنو ملاقات کنیم؟
((رامپیون عضو تیم ملی اسپانیا قهرمان لیگ اروپا و تکنیک : دریبل 4 تیکه ی مورب، صاحب شوت صاعقه ی مرگبار ))

آیامی : بیاین بریم بیمارستان . تا الان دیگه باید جواب اومده باشه.
بیمارستان اوساکا – دفتر دکتر استاپل ...
دکتر استاپل : نتیجه ی آزمایشات نشون میده که اونا از هر لحاظ آمادگی دارند اما چیز عجیبی در عکسا مشاهده کردم. ماهیچه های پای این 3 نفر قویتر از افراد معمولیه و این چیز خوبیه اما باید بگم فشار بیشتر از حد توان ماهیچه باعث آسیب دیدگی میشه.
تق تق ... بله؟
پرستار آساکو : دکتر شما رو پای تلفن میخوان.
دکتر استاپل : ببخشید بچه ها باید برم.
آیامی : دکتر برای مسابقه ی فینال فردا بیا.
دکتر استاپل : باشه حتما میام که بازی رو از نزدیک ببینم. بنظر بازی جالب میاد. فردا میبینمتون.
بچه ها : ممنونیم دکتر استاپل . خداحافظ.
ساعت 8 شب هتل گرانویا –اوساکا...

.jpg  Hotel Gravia.jpg (اندازه: 19.42 KB / تعداد دفعات دریافت: 64)
مربی ساباتا : بچه ها 15 دقیقه دیگه تو زمین بازی در قسمت شرقی هتل میبینمتون و جلسه رو همونجا برگذار میکنیم.

ساباتا : بچه ها بالاخره اومدین. بیاین بشینین تا جلسه رو شروع کنیم. ما فردا با قویترین تیم یعنی نانکو بازی میکنیم و من مطمئنم که مستونیم این بازی رو ببریم. من به شما اعتماد دارم و میدونم که ناامیدم نمیکنید ولی همونطور که میدونید دروازبان نانکو هیبارو خیلی قویه و گل زدن به اون به این آسونیا نیست.
آیامی : نگران نباشید مربی! ما حتما به راهی برای گل زدن به اون پیدا میکنیم . اونو به ما بسپرید. ا گه با هم اتحاد داشته باشیم حتما میتونیم شکستشون بدیم.
بچه ها : بله...درسته ما شکست نمیخوریم. تا آخرین نفس مبارزه میکنیم.
مربی ساباتا : بسیار خب حالا میرم که لیست اعضای اصلی رو مشخص اعلام کنم.
سوباسا تو چیزی میخوای بگی؟
سوباسا از جاش بلند شد و گفت : از همه ی شما متشکرم که باعث شدید ما به این مرحله از مسابقات برسیم. من تمام سعیمو میکنم تا به اصلیترین هدفم که قهرمانی جهانه دست پیدا کنم اما اول باید تو بازی فردا پیروز بشیم تا به عملی کردن این آرزو نزدیکتر بشیم و این اولین قدم ما در رسیدن به این هدفه.
آکیتا : من از همون اول که دیدمت فهمیدم که تو میتونی تیم ما رو از تیم ضعیفی که قبلا داشتیم نجات بدی و به تیم قوی تبدیل کنی. من از هیچ کمکی به تو دریغ نمیکنم دوست من.
مربی ساباتا : بچه ها همه با حرف سوباسا موافقن؟
بچه ها : بله.......
سوباسا : بسیار خب پس بریم که یه تمرین حیابی قبل از بازی بکنبم.
فوتبالیستاش پشت سر من ...
مربی ساباتا در حالیکه به هتل بر میگشت با خودش میگفت : حالا دیگه هیچ نگرانی ای ندارم . اونا واقعا قوی هستند و این طرز تفکرشون باعث میشه ت ابه هر چیزی که میخوان برسن. اونا بنظر من اولین نسل طلایی فوتبال ژاپن هستند.اونا باعث میشن تا ژاپن قدرتشو به نمایش بزاره و افراد بیشتری به فوتبال روی بیارن و منم تا اون روز منتظر میمونم تا این آرزو به تحقق بپیونده.
ورزشگاه قبل از شروع بازی _ گرم کردن بچه های نانکاتسو...




لیست بازیکنان اصلی شرکت کننده در زمینو مشاهده میکنید که عبارتند از :



این بازی تعیین کننده ی سرنوشت جام سراسری بین مدارس کشوره و بعد از این مسابقه تیم ملی برای مسابقات لیگ اروپا به فرانسه اعزام میشه تا اونجا هم شاهد پیروزی های تیم ملی کشورمون باشیم.
من که امیدوارم در مسابقات ملی بچه ها خوش بدرخشن.


گزارشگر : بالاخره داور شروع بازی رو اعلام میکنه و تارو به سوباسا پاس میده ولی سوباسا سر جاش ایستاده و تکون نمیخوره یعنی چه اتفاقی افتاده؟3 بازیکن از نانکو به دستور کوجاپیر با تکل به سمت سوباسا حمله ور میشن. آفرین سوباسا چون در این لحظه سوباسا با یه حرکت از بالای سر این 3 بازیکن میپره و به سرعت به سمت کوجاپیر میره.
آیامی : سوباسا هنوز زوده ....
آکیتا : مواظب باش سوباسا.......
کوجاپیر : بیا جلو زود باش...ه____ه
گزارشگر : چی شد سوباسا با اون روبرو نشد و به تارو پاس داد.
کوجاپیر : ترسیدی با من روبرو بشی؟
سوباسا : نه فقط این یه درس بود که بدونی فوتبال همیشه به تن به تن بودن نیست.
گزارشگر : سوبایا اینبار ترجیح داد تا با کوجاپیر درگیر نشه و توپو به تارو پاس بده.تارو به آیامی یه پاس بلند میده و فرصت مناسبی رو برای زدن گل اول فراهم میکنه.
آیامی:خودم گل اولو میزنم شوت ماه تابان بگیر....

گزارشگر : عجب شوت اعجاب آوری میزنه . حالا هیبارو_____ء

اوووووووووووووووووپچ (صدای گرفتن توپ)


گزارشگر : این دروازبان وقعا استثناییه . اون تونست براحتی توپو مهار کنه.اون شوتی رو دفع کرد که تا پیش از این هیچکس قادر به گرفتنش نبود و هرگز شکست نخورده بود.
آیامی : اون چطور تونست توپو بگیره؟ این غیر ممکنه. اون آدم نیست.
گزارشگر : هیبارو توپو به وسط میدان میفرسته ولی قبل از رسیدن توپ به چیهیرو این آکیتاست که میاد توپو صاحب میشه و میخواد شوت کنه.
آکیتا : حالا نوبت منه آماده باش که این توپو بگیری . شوت سرابی

گزارشگر : هیبارو بازم تونست شوتو مهار کنه.
آکیتا : چی؟ بازم گرفتش.
گزارشگر : توپو برای با دست به وسط میدان جاییکه کنیجیرو وایساده میفرسته اما بازم ایزاوا توپو با تکل میگیره و مهلت پاس دادن رو از اون صلب میکنه و بلافاصله به تارو پاس میده. تارو با 1و2 با سانو خودشو به پشت 18 میرسونه.
تارو : هر چقدرم قوی باشی من باید گل بزنم... تارو به آیامی پاس میده و هیبارو که دستش رو خونده بود از دروازه میاد بیرون که جلوی توپو سد کنه اما توپ تغییر مسر میده و به سوباسا میرسه. بله درسته اون یه پاس چرخشی بود. حالا هیبارو فهمید و به سرعت سر جاش برمیگرده اما اونم شوت نمیکنه و به عقب جاییکه در محوطه ی پنالتی قرار داره پاس میده . در اینلحظه هیبارو حواسش پرت سوباسا شد و تارو به توپ میرسه.
تارو : شوت Bumrrang rove Shoot شوت بومرنگ سرگردان


هیبارو : میگیرم___ش مهار____ش میکنم !!!

.jpg  Dragon Hand.jpg (اندازه: 30.96 KB / تعداد دفعات دریافت: 57)
تارو : نه_______________________________________بازم گل نشد.
سوباسا : اشکال نداره هنوز نیمه ی دوم وقت هست . بالاخره بهش گل میزنیم.
هیبارو به سرعت توپو به کوجاپیر میده و کوجاپیر مثل تیری که از کمان رها شده باشه با قدرت ایزاوا و سانو رو که تکل کردند به هوا پرتاب میکنه.

آیامی : متوقفش کنید اون نباید گل بزنه....متوقفش کنید . توپشو بزنید. بجنبید بچه ها ....
مدافعین : امکان نداره بزاریم یوگا گل بزنه . ما مدافعین فولادینیم.
اون آماده میشه که شوت کنه در اینلحظه کوجاپیر شوت میکنه اما سوباسا و تارو با ضربه ی 2 نفری شوت قدرتمند اونو برمیگردونن و توپ با سرعت باورنکردنی به پشت دروازه ی هیبارو میره و دیوار پشت دروازه خورد میشه. تماشاگرا همه متحیر دارن توپو نگاه میکن. واقعا توپ سنگینی بود اما حیف شد که بیرون رفت.
هیبارو بازی رو آغاز میکنه. کاشیمی جلو میره . توپو به کنیجیرو پاس میده. ایزاوا تکل میکنه . کنیجیرو دومرتبه توپو پاس میده و این چیهیروه که داره از سمت راست جلو میره. سمپای رفت که توپو بگیره. اون تکل میزنه و نزدیکه که توپو صاحب بشه. نه چیهیرو میپره و توپو محم به سمت کوجاپیر شوت میکنه. کوجاپیر دوباره میخواد شانسشو امتحان بکنه. اینبار دیگه گل میزنم. شوت اژدهای غرانمو بگیر...
آیامی : بچه ها...
هایاتا : بسپرش به من. بیا سمپای . زودباش تاکازوگی...
گزارشگر: نگاه کنید هایاتا و سمپای و تاکازوگی با بدنشون جلوی توپو سد کردن اما موثر نبود و اونها هر کدوم به طرفی پرت شدند. حالا....موریزاکی با یه شیرچه توپو گرفت. علتش هم این بود که از ضرب توپ کاسته شد.

آیامی : نه ....این امکان نداره. باورم نمیشه اونا دوباره جلوی توپومو گرفتند.
2010/08/20 10:12 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Carrow
سوپر کاربر

*


ارسال‌ها: 2,142
تاریخ عضویت: Jul 2010
اعتبار: 316.0
ارسال: #140
RE: داستان افسانه قهرمانان La Légende de Hero's
افسانه ی قهرمانان - قسمت هشتم

چیهیرو : کاپتان...
گزارشگر : دوباره موریزاکی بازی رو شروع میکنه. توپو به سانو پاس میده. سانو از سمت چپ جلو میره . یه پاس بلند به تارو. تارو 2 نفرو جا میزاره.
تارو : نفهمیدم چی شد؟!!! توپ کجاست.
گزارشگر : بینندگان عزیز چه اتفاقی افتاد . توپ زیر پای تارو ناپدید شد. نگاه کنید توپ زیر پای کوجاپیره . اون چطوری تونسته به این سرعت توپو طوری بگیره که حتی ما هم نفهمیدیم. باید صحنه ی آهسته رو بعد از پایان نیمه بازبینی کنیم.
کوجاپیر : باید گل بزّ_____نم........
آیامی : خیلی بد شد...
گزارشگر : سوباسا اینبار میره که تن به تن با اون روبرو بشه.
کوجاپیر : تویی سوباسا ، اگه میتونی بیا جلو_____
سوباسا : خیلی خب خودت خواستی بگیر که اومدم.
آکیتا : صبر کن سوباسا ....خطرناکه پس---ر...
افراد تیم نانکو : برو کاپیتان شکستش بده............
تماشاگرا : یوگا .....یوگا ......یوگا ..... یوگا .....
سوباسا .....سوباسا ...... سوباسا .....
گزارشگر : سوباسا با آکیتا روبرو میشه . انگار میخوان همزمان به توپ ضربه بزنن.
ائنا هر 2 همزمان به توپ ضربه زدند اما از شدت قدرت ضربه هر 2 به یه طرف پرت میشن و توپ بی هدف حرکت میکنه . سوباسا نمیتونه از جاش بلند شه . کوجاپیر هم همینطور. هر 2 بی حس شدند.ایزاوا میره که توپو بگیره اما کنیجیرو هم پشت سرشه.
سانو : مواظب کنیجیرو باش...

گزارشگر : اون از پشت سر تکل میزنه و توپو به چیهیرو میرسونه . حالا...کوجاپیر پاش خوب شده و بلند میشه و به سرعت جلو میره.سوباسا هم همینطور اونم میره که تعقیبش کنه.چیهیرو به کوجاپیر پاس میده ولی سوباسا زمین میخوره و کوجاپیر با یک برگردون محکم به توپ ضربه میزنه.
هایاتا ، سمپای ، تاکازوگی با بدنشون میپرن که توپو از گل شدن حتمی نجات بدن . وای نه شوت یوگا اینبار قویتر شده و با وجود برخورد با 3 بازیکن نانکاتسو داره به سمت موریزاکی میره.
سوباسا : موریزاکی ....
گزارشگر : چی شده . موریزاکی از جاش تکون نمیخوره. بنظر ترسیده . الان توپ میره تو دروازه....گووووووول میشه نه ، نه بینندگان غزیز توپ بعد از برخوزد با اون 3 بازیکن کمی منحرف شد و به تیرک دروازه برخورد کرد و توپ ترکید.
عجب ضربه ای به توپ زد که کم بود تماشاگرا رو اونقدر به وجد بیاره که خودشون بیان تو زمین و کوجاپیر و از اونجا تشویق کنن.
داور هم در این لحظه وقت بازی رئ نگه میداره و صوت پایان نیمه ی اولو به صدا در میاره و فرصتی میشه تا تیم نانکاتسو یه نفس راحتی از حمله ی کوجاپیر بکشه.

.jpg  3.jpg (اندازه: 28.21 KB / تعداد دفعات دریافت: 51)

بازیکنان 2 تیم به رختکن میرن تا خستگی در کنن و ما هم مشتاقانه منتظر نیمه ی دوم هستیم. بازی تازه داره داغ میشه. من و همکارانم در شبکه ی سراسری فعلا دقایقی از حضورتون خداحافظی میکنم و بعد از دیدن پیامهای بازرگانی برمیگردیم.
رختکن تیم نانکو ...
کوجاپیر : گوش کنید بچه ها ، ما تو این نیمه تا آخرین نفس باید حمله کنیم و نزاریم اونا بهمون گل بزنن . نباید بهشون مهلت بدیم.از وقتی هیبارو دروازبان تیم شده باعث شده تا حملات من قویتر و بهتر بشه.
هیبارو : اونا رو بمن بسپر . نمیزارم حتی 1 گل هم بزنن.
کوجاپیر : تو این نیمه چیهیرو ، کنیجیرو و ساوادا در گوش راست و کوئیکه و کنیجیرو در گوش چپ و خودمم که وسط بازی میکنم. استراتژی ما حمله در وقت دفاع و دفاع در وقت حمله.
رختکن تیم نانکاتسو ...

.jpg  4.jpg (اندازه: 100.92 KB / تعداد دفعات دریافت: 51)
آکیتا : لعنتی ، اون دروازبان خیلی قویه . ما نمیتونیم بهش گل بزنیم .
آیامی : با اینکه اقرار میکنم تا حالا دروازبانی به خوبی اون ندیدم ولی ما باید راهی پیدا کنیم تا تو این نیمه هم گل بزنیم و هم گل نخوریم. سوباسا نظرت چیه؟
سوباسا : تارو ، آکیتا یادتونه ما اون کتابها رو پیدا کردیم که مربوط به تکنیک های پیشرفته ی فوتبال بود و تکه کاغذی به عنوان راهنما پیدا کردیم که نوشته شده بود نحوه ی تمرین این فنون به چه شکله.ما اونروز برای تمرین همونجا موندیم ولی چیز زیادی متوجه نشدیم.
آکیتا : درسته . اما چی میخوای بگی؟ منظورت چیه.
تارو : درسته من متوجه شدم و یه فکری بنظرم رسیده.
آیامی : خب زود باش بگو.
تارو : ما میتونیم قدرتامون رو ترکیب کنیم مثلا شوت سیمرغ سوباسا با شوت سرابی ، شوت سیمرغی با شوت اژدهای آتشین یا حتی شوت بومرگ من و با شوت سرابی و ...
فکر میکنم شاید با این روش موفق بشیم به اون گل بزنیم.پآکیتا : اما دکتر استاپل گفت که اینکار ممکنه خطرناک باشه و آسیب جدی بهمون وارد بشه.
سوباسا : ما چاره ای نداریم و در حال حاضر این بهترین راهه.
آیامی : پس بریم که قدرتمونو نشون بدیم بچه ها .
بچه ها : پیروزی....پیروزی....پیروزی.....ه____ی.
ورزشگاه جایگاه تماشاگران:
گزارشگر : با عرض سلامی دوباره سری میزنیم به ورزشگاه اوساکا جاییکه بازی تیم نانکو و نانکاتسو کماکان هیچ گلی رو رد و بدل نکردند.
بازیکنان وارد زمین میشن و سر پستاشون قرار میگیرن. باید ببینیم که تو این نیمه ی سرنوشت ساز نتیجه چه خواهد بود. بنظر تیم نانکو هم سیستم بازیشو عوض کرده.
داور داره توپ جدید بازی رو آزمایش میکنه چون تو نیمه ی قبل با شوت قدرتمند کوجاپیر نابود شد و حالا تور دروازه ها رو چک میکنه و داورها خودشون رو با هم هماهنگ میکنن و سر جاهاشون برمیگردند تا بازی شروع بشه.
داور شروع بازی رو اعلام میکنه و ما هم امیدواریم شاهد بازی زیباتر و جذابتر از این 2 تیم باشیم.
تارو توپو به عقب جاییکه اوراب در سمت چپ ایستاده پاس میده.اوراب داره به سمت جلو میره و به سمپای پاس میده و همینطور اونقدر پاس رد و بدل میشه تا تو زیر پاهای ایزاوا بیفته . کاشیمی و ساوادا تکل میکنن و توپو از ایزاوا میگیرن . کوجاپیر منتظر پاسه. ساوادا به کوجاپیر پاس میده و اون درموقعیت شوتزنی قرار گرفته.
تارو : من یه فکری دارم هایاتا ، زوگیتو با زانو با سرعت به سمت توپ بریدد اینجوری ممکنه جلوشو بگیریم. عجله کنید.
کوجاپیر : چی تا حالا کسی نتونسته جلوی شوت منو بگیره چه برسه به شما بچه ها ...
شوت اژدهای غران ....

.jpg  12.JPG (اندازه: 46.12 KB / تعداد دفعات دریافت: 48)
گزارشگر : آه توپ گل نشد . به چهره ی بهت زده ی کوجاپیر نگاه کنید مثل اینکه خودشم باورش نمیشد که گل نشه.
توپ جلوی پای تارو میفته و یا یه دریبل کاشیمی رو جا میزاره. کوئیکه میاد که توپو تکل کنه.
گزارشگر : تارو یا یه دربی سر پا اونو جا میزاره و به به سرعت یه پاس بلند میفرسته برای سوباسا و آیامی . اونا میخوان با هم شوت کنن .
هیبارو : مهم نیست اونا نمیتونن گل بزنن.

آیامی . سوباسا ...
هیبارو : خداحافظ.....
سوباسا : چی ؟ تو ......
آیامی : اون گرفتش یعنی چه؟ اون چطور تونست جلوشو بگیره.
گزارشگر : پس از شوت دونفری سوباسا و آیامی تارو و آکیتا شوت میکنن .
تارو . آکیتا ....آکیتا شوت کرد و بعدش تارو برگردون زد باید ببینیم گل میشه؟!
نه بازم گل نشد و هیبارو لایی نمیخوره.
اینبار سوباسا و تارو میخوان باهم شوت کنن.
عجب دروازبانیه این فشار این حملاتو چطور تحمل میکنه.
هیبارو : بازم نمیتونید گل بزنید ....چی شد توپ داره ار مسیر اصلیش منحرف میشه. نمیزارم....
.jpg  17.jpg (اندازه: 4.09 KB / تعداد دفعات دریافت: 44)
گزارشگر : چه حیف شد توپ به کرنر رفت. اینبار هیبارو نتونست توپو کامل بگیره . فکنم دیگه خسته شده.
هیبارو : زود باش کوجاپیر فقط تویی که میتونی گل بزنی برو جلو.......
گزارشگر : حالا این کوجاپیره که میخواد دوباره شوت کنه . همش توپ یا روی این دروازست یا روی اون دروازه. عجیبتر اینکه تا حالا هیچ گلی رد و بدل نشده. دفاع نانکاتسو خیلی عالی عمل کرده.
کوجاپیر : من تسلیم نمیشم. اینقدر شوت میکنم تا بالاخره دروازرو در هم بشکنم...
شوت اژدهای غران ....
گزارشگر : نه این امکان نداره بازم گل نشد و توپ به موریزاکی رسید. حالا بازی به نقطه ی حساس رسیده فقط 10 دقیقه تا پایان مونده . آیا نتیجه 0-0 باقی میمونه . چون این بازی فیناله طبق روال همیشگی مسابقات سراسری که همیشه بوده باید هر 2 تیم رو برنده اعلام کنن یا اینکه 2 وقت اضافی بزارن. بسته به نظر فدراسیون داره.
موریزاکی بازی رو آغاز میکنه و به اوراب پاس میده.
آکیتا : به من پاس بده اوراب.
گزارشگر : آکیتا میخواد چیکار بکنه. اون توپو از اوراب دریافت میکنه و داره جلو میره. چیهیرو تکل میزنه و نمیتونه توپو بگیره. کاشیمی اونم نمیتونه توپو بگیره. آکیتا تا کی قصد داره توپو نگه داره. اون داره یکی یکی بازیکنان نانکو رو دریبل میکنه.
کیوکه و ساوادا با هم تکل میزنن و آکیتا براحتی با سرعتی که داره از بین پاهای اونا رد میشه. هی بالاخره به تارو پاس داد.
آکیتا : تارو میسپرمش به تو.
تارو : باشه. سوباسا ، آیامی آماده باشید.
گزارشگر : طبق صحبت تارو آیامی و سوباسا خودشونو به جلوی دروازه میرسونن. تارو از فاصله ی نسبتا دوری میخواد به سمت هیبارو شوت کنه .
2010/08/20 10:36 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  داستان سفر چهار بازيكن طلايي به شهر انيم پارك Nanami Misaki 160 48,398 2018/11/04 04:09 PM
آخرین ارسال: Mi Hi
documents داستان كاپتان سوباسا گالكسی به مناسبت تولد 1 سالگي انجمن farshad 19 14,149 2015/06/08 10:59 PM
آخرین ارسال: Salmanfz
zجدید داستان بچه های پارسه Kojiro 021 69 24,135 2015/06/06 06:01 PM
آخرین ارسال: Salmanfz
documents داستان کاپتان سوباسا در ترنمنت جهانی Captain Tsubasa In World Tournament farshad 128 103,388 2015/06/06 05:39 PM
آخرین ارسال: Salmanfz
documents داستان سوباسا در سرزمین نفرین شده farshad 29 23,278 2014/05/22 12:04 PM
آخرین ارسال: HikaruMatsuyama



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان