افسانه ی قهرمانان - قسمت هفتم
بیمارستان فوروکاوا-اوساکا...
تق تق ... بفرمایید تو.
آیامی : دکتر استاپل؟
دکتر استاپل : آه آیامی ، آیامی ، خیلی خوش اومدی .
آیامی : ممنون دکتر. شنیدم که تازه به ژاپن برگشتید.
دکتر آستاپل : بله درسته ، 1هفته ای هست که اومدم. با من کاری داشتی که به دیدنم اومدی؟
آیامی : بله دکتر، میخواستم با سوباسا ، تارو و آکیتا آشنا بشید.
دکتر استاپل : خیلی خوشوقتم که با 3 جوان قوی ملاقات میکنم.
آیامی :دکتر قراره ما تو بازی فینال فردا با تیم نانکو ، شرکت کنیم . میخواستم اونا رو چکاپ کامل کنی تا مطمئن بشیم که اونا از آمادگی کامل برخوردار باشن.
دکتر استاپل : لطفا از اینطرف...
1 ساعت بعد ...دکتر استاپل : شما میتونید 1ساعتی منتظر بشید تا جواب آزمایشات آماده بشه.
آیامی : بسیار خب ممنون دکتر ما 1 ساعت دیگه برمیگردیم.سوبا ، تارو ، آکیتا بیاین بریم تریا یه نوشیدنی بخوریم.
اونها به تریا رفتند و مشغول نوشیدن آبمیوه شدند که دیدند همه ی مردم بیرون تریا جمع شدند و دارن 1 نفرو تشویق میکنند. ما هم رفتیم ببینیم چی شده که با یه نمایش دهنده ی فوتبال روبرو شدیم. کارش حرف نداشت. حرکات این بازیکن اونقدر ماهرانه بود که حتی ماهرترین بازیکنا هم نمیتونن انجامش بدن.
بالاخره نمایش تموم شد و وقتی همه رفتند به سراغ این بازیکن رفتیم و پرسیدیم:
آیامی : یه دقیقه صبر کن پس___ر...اسمت چیه؟ تا حالا تو یه مسابقه بازی کردی؟ اهل کجایی؟
پسر جواب داد : اسمم رامپیونه ... خداحافظ
آیامی : ولی هی صبر کن ...
سوباسا : ولش کن آیامی اون دیگه رفت.
آکیتا : یعنی اون کی بود.ممکنه بازم این بازیکنو ملاقات کنیم؟
((رامپیون عضو تیم ملی اسپانیا قهرمان لیگ اروپا و تکنیک : دریبل 4 تیکه ی مورب، صاحب شوت صاعقه ی مرگبار ))
آیامی : بیاین بریم بیمارستان . تا الان دیگه باید جواب اومده باشه.
بیمارستان اوساکا – دفتر دکتر استاپل ...
دکتر استاپل : نتیجه ی آزمایشات نشون میده که اونا از هر لحاظ آمادگی دارند اما چیز عجیبی در عکسا مشاهده کردم. ماهیچه های پای این 3 نفر قویتر از افراد معمولیه و این چیز خوبیه اما باید بگم فشار بیشتر از حد توان ماهیچه باعث آسیب دیدگی میشه.
تق تق ... بله؟
پرستار آساکو : دکتر شما رو پای تلفن میخوان.
دکتر استاپل : ببخشید بچه ها باید برم.
آیامی : دکتر برای مسابقه ی فینال فردا بیا.
دکتر استاپل : باشه حتما میام که بازی رو از نزدیک ببینم. بنظر بازی جالب میاد. فردا میبینمتون.
بچه ها : ممنونیم دکتر استاپل . خداحافظ.
ساعت 8 شب هتل گرانویا –اوساکا...
Hotel Gravia.jpg (اندازه: 19.42 KB / تعداد دفعات دریافت: 64)
مربی ساباتا : بچه ها 15 دقیقه دیگه تو زمین بازی در قسمت شرقی هتل میبینمتون و جلسه رو همونجا برگذار میکنیم.
ساباتا : بچه ها بالاخره اومدین. بیاین بشینین تا جلسه رو شروع کنیم. ما فردا با قویترین تیم یعنی نانکو بازی میکنیم و من مطمئنم که مستونیم این بازی رو ببریم. من به شما اعتماد دارم و میدونم که ناامیدم نمیکنید ولی همونطور که میدونید دروازبان نانکو هیبارو خیلی قویه و گل زدن به اون به این آسونیا نیست.
آیامی : نگران نباشید مربی! ما حتما به راهی برای گل زدن به اون پیدا میکنیم . اونو به ما بسپرید. ا گه با هم اتحاد داشته باشیم حتما میتونیم شکستشون بدیم.
بچه ها : بله...درسته ما شکست نمیخوریم. تا آخرین نفس مبارزه میکنیم.
مربی ساباتا : بسیار خب حالا میرم که لیست اعضای اصلی رو مشخص اعلام کنم.
سوباسا تو چیزی میخوای بگی؟
سوباسا از جاش بلند شد و گفت : از همه ی شما متشکرم که باعث شدید ما به این مرحله از مسابقات برسیم. من تمام سعیمو میکنم تا به اصلیترین هدفم که قهرمانی جهانه دست پیدا کنم اما اول باید تو بازی فردا پیروز بشیم تا به عملی کردن این آرزو نزدیکتر بشیم و این اولین قدم ما در رسیدن به این هدفه.
آکیتا : من از همون اول که دیدمت فهمیدم که تو میتونی تیم ما رو از تیم ضعیفی که قبلا داشتیم نجات بدی و به تیم قوی تبدیل کنی. من از هیچ کمکی به تو دریغ نمیکنم دوست من.
مربی ساباتا : بچه ها همه با حرف سوباسا موافقن؟
بچه ها : بله.......
سوباسا : بسیار خب پس بریم که یه تمرین حیابی قبل از بازی بکنبم.
فوتبالیستاش پشت سر من ...
مربی ساباتا در حالیکه به هتل بر میگشت با خودش میگفت : حالا دیگه هیچ نگرانی ای ندارم . اونا واقعا قوی هستند و این طرز تفکرشون باعث میشه ت ابه هر چیزی که میخوان برسن. اونا بنظر من اولین نسل طلایی فوتبال ژاپن هستند.اونا باعث میشن تا ژاپن قدرتشو به نمایش بزاره و افراد بیشتری به فوتبال روی بیارن و منم تا اون روز منتظر میمونم تا این آرزو به تحقق بپیونده.
ورزشگاه قبل از شروع بازی _ گرم کردن بچه های نانکاتسو...
لیست بازیکنان اصلی شرکت کننده در زمینو مشاهده میکنید که عبارتند از :
این بازی تعیین کننده ی سرنوشت جام سراسری بین مدارس کشوره و بعد از این مسابقه تیم ملی برای مسابقات لیگ اروپا به فرانسه اعزام میشه تا اونجا هم شاهد پیروزی های تیم ملی کشورمون باشیم.
من که امیدوارم در مسابقات ملی بچه ها خوش بدرخشن.
گزارشگر : بالاخره داور شروع بازی رو اعلام میکنه و تارو به سوباسا پاس میده ولی سوباسا سر جاش ایستاده و تکون نمیخوره یعنی چه اتفاقی افتاده؟3 بازیکن از نانکو به دستور کوجاپیر با تکل به سمت سوباسا حمله ور میشن. آفرین سوباسا چون در این لحظه سوباسا با یه حرکت از بالای سر این 3 بازیکن میپره و به سرعت به سمت کوجاپیر میره.
آیامی : سوباسا هنوز زوده ....
آکیتا : مواظب باش سوباسا.......
کوجاپیر : بیا جلو زود باش...ه____ه
گزارشگر : چی شد سوباسا با اون روبرو نشد و به تارو پاس داد.
کوجاپیر : ترسیدی با من روبرو بشی؟
سوباسا : نه فقط این یه درس بود که بدونی فوتبال همیشه به تن به تن بودن نیست.
گزارشگر : سوبایا اینبار ترجیح داد تا با کوجاپیر درگیر نشه و توپو به تارو پاس بده.تارو به آیامی یه پاس بلند میده و فرصت مناسبی رو برای زدن گل اول فراهم میکنه.
آیامی:خودم گل اولو میزنم شوت ماه تابان بگیر....
گزارشگر : عجب شوت اعجاب آوری میزنه . حالا هیبارو_____ء
اوووووووووووووووووپچ (صدای گرفتن توپ)
گزارشگر : این دروازبان وقعا استثناییه . اون تونست براحتی توپو مهار کنه.اون شوتی رو دفع کرد که تا پیش از این هیچکس قادر به گرفتنش نبود و هرگز شکست نخورده بود.
آیامی : اون چطور تونست توپو بگیره؟ این غیر ممکنه. اون آدم نیست.
گزارشگر : هیبارو توپو به وسط میدان میفرسته ولی قبل از رسیدن توپ به چیهیرو این آکیتاست که میاد توپو صاحب میشه و میخواد شوت کنه.
آکیتا : حالا نوبت منه آماده باش که این توپو بگیری . شوت سرابی
گزارشگر : هیبارو بازم تونست شوتو مهار کنه.
آکیتا : چی؟ بازم گرفتش.
گزارشگر : توپو برای با دست به وسط میدان جاییکه کنیجیرو وایساده میفرسته اما بازم ایزاوا توپو با تکل میگیره و مهلت پاس دادن رو از اون صلب میکنه و بلافاصله به تارو پاس میده. تارو با 1و2 با سانو خودشو به پشت 18 میرسونه.
تارو : هر چقدرم قوی باشی من باید گل بزنم... تارو به آیامی پاس میده و هیبارو که دستش رو خونده بود از دروازه میاد بیرون که جلوی توپو سد کنه اما توپ تغییر مسر میده و به سوباسا میرسه. بله درسته اون یه پاس چرخشی بود. حالا هیبارو فهمید و به سرعت سر جاش برمیگرده اما اونم شوت نمیکنه و به عقب جاییکه در محوطه ی پنالتی قرار داره پاس میده . در اینلحظه هیبارو حواسش پرت سوباسا شد و تارو به توپ میرسه.
تارو : شوت Bumrrang rove Shoot شوت بومرنگ سرگردان
هیبارو : میگیرم___ش مهار____ش میکنم !!!
Dragon Hand.jpg (اندازه: 30.96 KB / تعداد دفعات دریافت: 57)
تارو : نه_______________________________________بازم گل نشد.
سوباسا : اشکال نداره هنوز نیمه ی دوم وقت هست . بالاخره بهش گل میزنیم.
هیبارو به سرعت توپو به کوجاپیر میده و کوجاپیر مثل تیری که از کمان رها شده باشه با قدرت ایزاوا و سانو رو که تکل کردند به هوا پرتاب میکنه.
آیامی : متوقفش کنید اون نباید گل بزنه....متوقفش کنید . توپشو بزنید. بجنبید بچه ها ....
مدافعین : امکان نداره بزاریم یوگا گل بزنه . ما مدافعین فولادینیم.
اون آماده میشه که شوت کنه در اینلحظه کوجاپیر شوت میکنه اما سوباسا و تارو با ضربه ی 2 نفری شوت قدرتمند اونو برمیگردونن و توپ با سرعت باورنکردنی به پشت دروازه ی هیبارو میره و دیوار پشت دروازه خورد میشه. تماشاگرا همه متحیر دارن توپو نگاه میکن. واقعا توپ سنگینی بود اما حیف شد که بیرون رفت.
هیبارو بازی رو آغاز میکنه. کاشیمی جلو میره . توپو به کنیجیرو پاس میده. ایزاوا تکل میکنه . کنیجیرو دومرتبه توپو پاس میده و این چیهیروه که داره از سمت راست جلو میره. سمپای رفت که توپو بگیره. اون تکل میزنه و نزدیکه که توپو صاحب بشه. نه چیهیرو میپره و توپو محم به سمت کوجاپیر شوت میکنه. کوجاپیر دوباره میخواد شانسشو امتحان بکنه. اینبار دیگه گل میزنم. شوت اژدهای غرانمو بگیر...
آیامی : بچه ها...
هایاتا : بسپرش به من. بیا سمپای . زودباش تاکازوگی...
گزارشگر: نگاه کنید هایاتا و سمپای و تاکازوگی با بدنشون جلوی توپو سد کردن اما موثر نبود و اونها هر کدوم به طرفی پرت شدند. حالا....موریزاکی با یه شیرچه توپو گرفت. علتش هم این بود که از ضرب توپ کاسته شد.
آیامی : نه ....این امکان نداره. باورم نمیشه اونا دوباره جلوی توپومو گرفتند.