گفتگو در مورد مانگای ناروتو [خطر اسپویل]

[Mohabat69]

چپتر 589
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

مادارا سوسانوی صحیح خودش رو اجرا می کنه
سوسانو بزرگ و قدرتمند بود و ظاهرش که تنگو که توی معابد کونوها و ژاپن عبادت میشه
اونوکی یا همون تسوچی کاگه وقتی که تصویر تنگو رو دید دستش پایین افتاد
سوناده میگه یعنی بین پدر بزرگ و من اینقدر تفاوت بوده ...یعنی واقعا هاشیراما در مقابل این یارو جنگیده
سوسانوی مادارا یک تنگو از نوع انسانی (یامابوشی تنگو ، تاپیک الهیات ژاپن) بود
دارای دو بال بزرگ که با آنها دو شمشیر نگه داشته می شوند با ضربه ی یک شمشیر کوه ها رو به دو نیم کرد
مادارا : یک برش از این توانایی بریدن تمام مخلوقات رو دارد تنها یک بیجو توانایی مقابله با این رو داره
اونوکی : کی ؟ واقعا تو این قدرت رو داشتی ؟ پس چرا اون موقع...
مادارا : کدوم آدم بزرگسالی با یک بچه به صورت جدی بازی می کنه؟
کابوتو در حال متوقف کردن ادوتنسی هست
ساسکه در آخرین لحظات حرف های عجیبی می زنه که ایتاچی متوجه نمی شه
ساسکه : من اینجا اومدم که چند چیز رو مطمئن بشم که یکی حرف های توبی (نگفت مادارا) و دانزو بود
زمانی که من با تو بودم گذشته رو به یاد آوردم احساس بچه گی ام رو با برادری که دوستش داشتم
اما الان ما دوتا دوباره استفاده شدیم (برای متوقف کردن ادوتنسی به خاطر کونوها) و من بیشتر می تونم تو رو درک کنم

چیزی که باعث دیوانگی ساسکه شده بود حرف توبی بود که برای ایتاچی زندگی تو مهمتر از کونوها بود و به همین خاطر تو رو نکشت
اما اینجا ساسکه فهمید که ایتاچی به خاطر کونوها حاضره دوباره بمیره و برادرش رو تنها بگذاره
به خاطر کونوها ساسکه باید دوباره برادرش رو از دست بده همون کونوها که به خاطر اون همه چیز رو از دست داد


همین طور نفرت من از کونوها بیشتر از قبل شد
همون طور که تو از کونوها محافظت می کنی من به همون مقدار می خواهم نابودش کنم....خدا حافظ
اینجا ایتاچی خر شد و ساسکه تا زمانی که ایتاچی کاری ازش بر نمیاد این رو نگفت (کاملا زیرکانه)
ادوتنسی در حال متوقف شدن ..... نبرد توبی و ناروتو که خبری نبود و فقط ناروتو از دهان و سرش خون می آمد
صحنه ی مادارا رو نشون نداد بعضی ها می گویند که مادارا می تونی مثلا با ایزاناگی از ادو تنسی فرار کنه
من که میگم اون می میره

ایتاچی : اما من هنوز می تونم یک کار رو انجام بدم
ایتاچی در حالی که به سمت ساسکه می رفت دستش حالتی داشت
که انگار دوباره می خواهد پیشونی ساسکه رو انگشت بزنه
یا اینکه می خواهد برای آخرین بار اون رو بغل کنه.... یا هزار تا نظریه مثلا انتقال حافظه یا قدرت جدید ....
پایان این چپتر مانگای ناروتو بسیار غم انگیز بود
می گم من ترجمه نمی کنم ها .... اینا فقط توضیحات هست