بیوگرافی جنسیس راپسدوس

[an Uchiha]

نام:جنسيس راپسُدوس (Genesis Rhapsodos )

محل تولد:دهكده بارونا

رتبه در شينرا :جنگجوي سطح 1

وابستگي هاي خانوادگي:فرزند خوانده ي خوانواده اي صاحب ملك در بارونا

سلاح ها و سبك جنگي:رپيِر ( شمشير قرمز)و جادو


----------------------------------------------


تونانايي هاي جنسيس هم تراز با سفيروت شناخته مي شود وي هم از نظر بدني و هم از نظر جادويي به خوبي آموزش ديده و هر دو را بطور يكسان در جنگ به كار مي برد.شمشير مورد علاقه ي او رپير ، شمشيري قرمز رنگ و بلند و كمابيش شبيه به ماسامونه ي سفيروت،است.وي قادر است تا جادويش را به شمشيرش منتقل كند كه نتيجه ي آن درخشش شمشير با هاله اي سرخ رنگ و ظاهر شدن خطوط باستاني بر روي آن است. وي بيشتر از جادوهايي با ماهيت آتش مانند الكتريسيته و رعد و برق و خود آتش استفاده مي كند چنانكه به جادوگر سرخ مشهور شده. وي همچنين مي تواند مَتِريا احضار كند ( احضار هيولاهايي كه به فرماتن احضاركننده بجنگند)

زمانيكه بال وي ظاهر شد توانايي هاي ديگري نيز پيدا كرد از جمله پرواز كردن و استفاده از پر ها به عنوان خنجرهاي پرنده در مبارزات.
همچنين پس از قدرتمند كردن رپير وي مي تواند خنجرهايي جادويي از جنس انرژي بوجود آورده و با آنها مبارزه كند.

مهم ترين تكنيك جنسيس آپوكاليپس ( Apocalypse ) است كه در طي آن وي تاجي قرمز رنگ در بالاي سر حريف ايجاد مي كند كه از خود انرژي ساتع مي كند و دشمن را نابود مي سازد.

وي همچنين به خاطر سلول هاي جنوايي كه در بدن دارد قادر است مانند كپي هايي مشابه خود درست كند البته فقط از انسانها و ميزان شباهت آنها به جنسيس بستگي به ميزان قدرت آنها دارد هرچه انساني كه به عنوان كپي به كار مي رود قويتر باشد به جنسيس شبيه تر است.

مختصري از زندگي

تولد: جنسيس در آزمايشگاه دكتر هولاندر و گيليان متولد شد بدين صورت كه پس از تزريق سلولهاي جنوا به بدن گيليان آن سلولها را به بدن جنسيس منتقل كردند تا وي توانايي هاي جنسيس را بدست آورد اما متاسفانه شينرا جنسيس را نمونه اي نا موفق ارزيابي كرد و و ي را به خانواده اي روستايي در بارونا سپرد تا از وي مراقبت كنند.



شخصيت و اعتقادات:

شخصيت جنسيس را مغرور ، بچه گانه و تا حدي خوش گذران توصيف كرده اند . وي به دليل فرزند خوانده بودن تا حدي احساس مي كند كه به وي خيانت شده و اين يكي از اصلي ترين دلايل وي براي ترك شينرا بوده است . علت شهرت وي در شينرا زيبايي ظاهري و سبك مبارزه ي او مي باشد ؛ با وجود اين وي هيچ علاقه اي به معاشرت با افرادي غير از انجيل و سفيروت از خود نشان نمي دهد . همچنين جنسيس هميشه در حال خواندن كتابي به نام

loveless

مي باشد كه كتاب شعري است كه نمايشنامه هاي زيادي از روي آن نوشته شده است . گفته مي شود كه جنسيس از كودكي براي تفسير اين كتاب تلاش بسياري كرده و همچنين اعتقاد دارد كه خودش و دوستانش شخصيت هاي داستان اين كتاب هستند كه در صورت عمل به گفت هاي كتاب به هديه ي الهي كه وعده ي آن در كتاب داده شده است دست مي يابند.

وي پس از آگاهي از نحوه ي تولدش و آغاز بيماري به اميد يافتن درمان عليه شينرا به قيام برخاست كه هولاندر كه پروژه اش توسط شينرا متوقف شده بود ( پروژه اي كه منجر به تولد جنسيس و انجيل شده بود) به وي پيوست و آنها با هم شروع به ساختن ارتشي از كپي هاي جنسيس كردند.پس از مدتي جنسيس هولاندر را بي مصرف تشخيص داده و براي درمان خود به دنبال جنوا مي گردد. جنسيس كسي است كه سفيروت را از نحوه ي تولدش آگاه مي كند.

مرگ:جنسيس نمي ميرد بلكه در مواجهه با زك در زيرزمين هاي بارونا زمانيكه زك به مجسمه الهه ( الهه ي
loveless) مي رسد درحاليكه شمشير انجيل و سلولهاي سفيروت را با خود دارد با جنسيس درگير مي شود. در پايان اين درگيري بيماري جنسيس كاملا بهبود مي يابد . در پايان زك او را پرتاب مي كند و جنسيس در جايي فرود مي آيد كه جريان زندگيدر آنجاست و الهه كه عزم راسخ وي را براي كامل كردن وظيفه ي خود به عنوان يك جنگجو مي بيند به او اجازه ي زندگي دوباره را مي دهد اما ضعيف تر از آنچه كه در گذشته بود.پس از آن دو جنگجوي سطح 1 به او پيشنهاد انقلابي ديگر عليه شينرا را مي دهند كه جنسيس رد مي كند و خود را در غارهاي زيرين ميدگار طلسم مي كند تا زمانيكه دنيا به وي احتياج پيدا كند. البته در بازي اگر بازيكن تمام فايل هاي
G را جمع كند به پاياني متفاوت ميرسد كه در آن سيلي وارد زير زمين ( جايي كه جنسيس در آن است) مي شود و صدايي ايجاد مي كند كه جنسيس را بيدار مي كند و وي براي نجات دنيا از غار خارج مي شود ولي از آنجايي كه ديرگ آف سايبرسوس آخرين سري ماجراهاست وضعيت جنسيس پس از آن نامشخص است.

پـــــــــــــــــــایــــــــــــــــــان....!