بحث و تبادل نظر درباره انیمه Shingeki no Kyojin S2

[Javadjj]

به برادر کنی اسپرینگر بابت از دست دادن تمامی خاندانش تسلیت عرض میکنم و امیدوارم که غم آخرتون باشه ولی حیف که نیست
برای جانباز رشید و فرمانده دلاور میادین حق علیه باطل جناب اروین اسمیت نیز توفیقات روز افزون آرزو میکنم و امیدوارم که خورشید نیمه شب بتواند این جزیره تاریک را روشن بفرماید
برای ارن و میکاسا و آرمین نیز بابت جان باختن هانس اجر و صبر جمیل خواستارم
برای روح تمامی گذشتگان این آرک از پیر و جوان ، نظامی و غیر نظامی نیز طلب آرامش دارم. 
از تمامی دوستان تیم ترجمه و دانلود نیز بابت زحماتشان قدردانی میکنم.
همچنین تیم سازنده انیمه در ژاپن.
----------------------------------------------
یکی از مواردی که در انیمه زیاد دیده میشه علاقه زیاد دست اندر کاران برای اسپویل هست و چه در سری اول که در تیتراژ آنی را شاخص نشون داد و چه سری دوم فهمیده شد و البته در این سری که اصلا زد یه جورایی همه رو لو داد تا چند ماه بعد از همین حوادث فعلی انیمه که خیلی قضایا داره ولی باز یه چیزایی حتی برای مانگا خوان ها هم عجیب هست مثل حیوونایی که توی سینه شون یه قلب سرخ دارن و در کنار تایتان هیولایی هرچی سر راهشون هست از بین میبرن که شامل آدم ها باشن! توی این قسمت آخری هم که یک تیزر با صفحات رنگی مانگا از ماجراهای فصل سوم نشون داد که گنگ ولی خب گویا بود.
این سری یکی از بهترین تیتراژها رو داشت البته آغازی و تیتراژ پایانی که یک داستان باستانی هست و ... . 
میکاسا حس میکرد که واقعا لحظه آخر عمرش هست و میخواست دل رو بزنه به دریا ولی مگه این ارن میذاره؟ به خدا این ارن اصلا بویی از انسانیت نبرده ولی یه تیکه اش رو خوشم اومد که گفت: لازم باشه هرچقدر دلم(دلت) بخواد بازم شال رو دورت میپیچم! توی ترجمه های فارسی و انگلیسی خیلی گشتم ببینم که آیا منظور لازم باشه بوده یا اینکه حتماً میپیچم! خب اگه بگه لازم باشه این ارن اصلا بشر نیست واقعاً 
توی انیمه هم نسبت به مانگا برخورد ارن با میکاسا خیلی خوب بود در حالی که توی مانگا ارن تقریبا با قهر از میکاسا فاصله گرفت. دیدیم که توی انیمه فقط دماغ مبارک رو بالا کشید و وایستاد
البته انیمه احساسات میکاسا رو خوب نشون داده ولی شاید برداشت من باشه که وخامت اوضاع رو به اندازه مانگا خوب نتونسته نشون بده و البته یه جا هم زیاده روی کرده مثلا توی مانگا نفهمیدیم که دقیقا جان کریشتاین چجوری بیهوش شد ولی توی انیمه بیچاره اصلا قطع نخاع شد !! آرمین هم از ترس حتی شمشیرش رو تکون نمیداد و فقط جلو نگه داشته بود ! در حدود شاید 10 صفحه از مانگا رو جا انداخته و یه سره رفت توی مقر و ملت گرم صحبت و تجزیه و تحلیل شدن! نویسنده اون صفحه ها رو الکی که نکشیده بالاخره باید جایی نشون داده بشه شاید در بخش درس عبرتهایی برای ارن ! نتایج بررسی دهکده کنی اسپرینگر هم همینطور! بیچاره کنی با اشک مقر رو ترک کرد ولی حالا برای ادامه کار یک درد و هدف خاص داره. اون زمان با ساشا و کریستا و یومیر احتمالا با تشویق ها جان کریشتاین که تحت تأثیر مرگ مارکو بود به گروه شناسایی ملحق شدن . عجیبه وقتی قسمت سوم جایی که کنی برای نابودی دهکده اش گریه کرد رو دوباره نگاه کردم دیدم راینر عوضی دست گذاشت روی شونه کنی و زد زیر گریه و جالبه برتولد چجوری داشت نگاهش میکرد!! در کل پیشنهاد میکنم یه بار دیگه انیمه رو از اول تا آخر با دقت ببینید و حتی به سرفه و هاع گفتن طرف هم دقت کنید خیلی از گره ها وا میشه! مثلا باید از هرکسی پرسید که چرا تو به گروه شناسایی ملحق شدی و اصلا برای چی؟ جواب این سوال برای هر شخصی راهش و هدفش رو مشخص میکنه
از بین همه اینها من بیشتر به جان کریشتاین علاقه دارم که از شهر تروست بود و میخواست پلیس بشه ولی خودش با خودش عهد کرد و ملحق شده به واحد شناسایی و الان یه هدف و ایدئولوژی واقعا خاص و برتر داره که باعث میشه رو به جلو حرکت کنه و همین هدف و ایدئولوژی نیز تکلیف بقیه رو روشن میکنه. توی دیوار سینا همه پلیسها از ترس غول زن فرار میکردن ولی جان با اشتیاق فراوان رفت و جالبه که لیوای میگه برای مردن نرو! پیش بینی خودم : بهتون قول میدم در آینده این جان اگه ترشی نخوره یه چیزیش میشه هاهاها ! هانس برای رسیدن به آن روزهای خوب با اینکه مهارت بالایی نداره ولی بر ترسش غلبه میکنه و میزنه به قلب دشمن! اروین اسمیت هم همینطور و ... 
ولی بقیه که فراری هستند هم مفت مفت نفله میشن مثل پلیسها چون شاید همه اش در حال فرار هستند.
راستی یادم رفت . بهتون گفته بودم که از اول انیمه رو ببینید و من فکر میکنم که توی قسمت مرگ والدین میکاسا آقای ییگر دست پسرش رو گرفته بوده تا ببره با میکاسا آشنا بشه. میگفت خانواده آکرمن یه دختر همسن تو دارند با این دختره دوست شو !!!! باباهه یه پلانی داشته 
توی این فصل یه چیزهایی هم از عذاب وجدان راینر و تصاویری مربوط به مارکو دیدیم البته پای مارکو هنوز وسط کشیده نشده و آخرین بار تو فصل اول قسمت 24 که دلایل غول بودن آنی رو ذکر میکنند اشاره میشه که آنی وسایل مارکو رو داشته و ارن میگه مارکو چه ربطی به قضیه داره و آرمین عرق میکنه و جان کریشتاین نگاهی عجیب داره که در همین حال لیوای نمیذاره و میگه بریم سراغ مدرک بعدی !!! 
توی این قسمت آخری هم دوتا موسیقی متن قشنگ اضافه شده بود که دومی یعنی همون لالایی از نظر من بهتر بود و خیلی گیرایی داشت.
.
همین یه جمله و التماس دعا. فصل اول 25 قسمت بود چون میدونستند که از کجا شروع شده و تا کجا رسیده. فصل دوم هم میدونستند که از کجا شروع شده ولی نمیدونستند که تا کجا باید برن جلو پس احتیاط کردند و خیلی خیلی هم احتیاط کردند. اما الان وقتی که میگه فصل سوم در سال 2018 میاد پس دیگه در کنار خوشحالی باید کمی هم ماتم و عزا بگیرید