زمان کنونی: 2024/06/26, 10:10 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/06/26, 10:10 AM



ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 9 رأی - میانگین امتیازات: 4.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستانهای بهلول

نویسنده پیام
XxxhatakeaisoxxX
این پروفایل قاچاقه لطفا دنبال نکنید



ارسال‌ها: 773
تاریخ عضویت: Apr 2015
اعتبار: 107.0
ارسال: #14
RE: داستانهای بهلول
آورده اند که بهلول سکه طلائی در دست داشت و با آن بازي می نمو د . شیادي چون شنیده بود بهلول
دیوانه است جلو آمد و گفت :
اگر این سکه را به من بدهی در عوض ده سکه که به همین رنگ است به تو میدهم . بهلول چون سکههاي او را دید دانست که آنها از مس هستند و ارزشی ندارند به آن مرد گفت به یک شرط قبول می کنماگر سه مرتبه با صداي بلند مانند الاغ عر عر کنی !!!شیاد قبول نمود و مانند خر عرعر نمود . بهلول به او گفت :خوب الاغ تو که با این خریت فهمیدي سکه اي که در دست من است از طلا می باشد ، من نمی فهممکه سکه هاي تو از مس است . آن مرد شیاد چون کلام بهلول را شنید از نزد او فرار نمود .
2015/10/14 11:36 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
داستانهای بهلول - veena - 2015/10/09, 06:16 PM
RE: داستانهای بهلول - veena - 2015/10/09, 06:18 PM
RE: داستانهای بهلول - veena - 2015/10/09, 06:20 PM
RE: داستانهای بهلول - veena - 2015/10/09, 06:23 PM
RE: داستانهای بهلول - XxxhatakeaisoxxX - 2015/10/14 11:36 PM



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان