ایفای نقش عید و دنیای انیمه ها

[پرنسس کارولین]

دلم به حال اشکای السا سوخت دستشو گرفتم و پرواز کنان همینجور که توهوا معلق بودیم اوردمش روی کوه اشکاشو پاک کردم ....انگار دوباره جک شده بودم ...بهش گفتم:السا ..منم دوستت داشتم ...ولی الان دیگه قلبی ندارم 
(دستشو گذاشتم رو قلبم گفتم ):میبینی قلبم دیگه نمی تپه دیگه حالا من مثل یک سنگ سردم ...زمانی که دستمو ول کردی تمام رنج وکینه ودردهات اومد برای من وتمام مهربونی و شادی وخوشحالی وصفات خوبم اومد برای تو وهمچنین خاطرات خوبم اومد برای تو ....اگه قراره کسی رنج بکشه من باشم راضیم ...
من الان با خوبی وبدی درجنگم داره بدی به من پیروز میشه متاسفم