نامه های جودی آبوت به بابا لنگ دراز

[niloufar.alz]

نامه ی دوم جودی به بابا لنگ دراز: ( اول اکتبر)

بابا لنگ دراز عزیز:
من کالج رو دوست دارم و تورو هم دوست دارم به خاطر این که منو اینجا فرستادی. خیلی خیلی خوش حالم ، اونقدر هیجان زده ام که به سختی خوابم میبره. نمی تونی درک کنی چقدر اینجا با « گریر هوم »
تفاوت داره. هیچ وقت فکر نمی کردم که توی دنیا هم چین جایی وجود داشته باشه. متاسفم برای هرکی که دختر نیست و نمی تونه اینجا بیاد. مطمئنم کالجی که تو وقتی پسر جوونی بودی و توش درس خوندی اینقدر زیبا نبوده.
اتاق من بالای یه برج هست که قبل از اینکه درمانگاه جدید رو بسازن مرکز درمانی بیماری های مسری بوده. سه تا دختر دیگه هم توی همین طبقه هستن. یه سال آخری که عینک میزنه و همیشه از ما می خواد که کمی ساکت باشیم و دو سال اولی که اسماشون « سالی مک براید » و « جولیا رالدج پندلتون » هست. سالی موهای قرمز و بینی سر بالا داره و کمی مهربونه. جولیا از یه خانواده ی درجه یک توی نیویورکه و تا حالا توجهی به من نکرده. اون دوتا اتاقشون یکیه ، اما من و سال آخریه هر کدوم اتاق مستقلی داریم. اصولا سال اول ها نمی تونن اتاق مستقلی داشته باشند ، اما من بدون این که بخوام دارم. شاید مسئول ثبت نام فکر کرده که درست نباشه که یه دختر با اصول تربیت شده با یه دختر سر راهی یه اتاق باشن.
می بینی چه مزیت هایی داره!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
اتاق من توی ضلع شمال غربی هس که دو پنجره با یه چشم انداز داره. بعد از هیجده سال زندگی توی خانه ی بی سرپرستان با بیست و دو هم اتاقی خیلی آرامش بخشه که تنها باشی. این اولین فرصت برای آشنا شدن با جروشا آبوته. فکر کنم داره ازش خوشم میاد. تو چی فکر می کنی؟

اگه خوشتون اومد لطفا اعتبار و تشکر بدینمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه( و هم چنین نظر یادتون نرهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)
در ضمن اگه دوست داشتین بگین ادامشم بذارممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه