ایفای نقش خیالی "کریسیتال"

[dot.]

این ایفا ایده دکسید بیدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

:نمایشنامه:

محتوای مخفی (Click to View)

شهر کریسیتال شهر افسانه ها و خانه اژدهایان، همه

به امید زندگی بهتر و جایگاه و مقام به این شهر می آیند تا شاید روزی اسمشان به افتخار بر سنگ اژدها نوشته شود.شاهان

حکمفرمایی میکنند شاهزادگان می آموزند درباریان خدمت میکنند سربازان میجنگند و کشاوزان کشاورزی میکنند، اما

.... در دل این کشور شاهزاده ای زندگی میکند که نمیخواهد فقط برای حفاظت از خودش شمشیر بکشد میخواهد یک شوالیه باشد تا اسمش نه با اسم شاهی بلکه با لقب شوالیه بر سنگ نوشته شود.در

همین دنیا پسر دیگری زندگی میکند که نمیخواهد کشاورز شود او میخواهد شوالیه شود تا به اهالی روستا نشان دهد که برخلاف عقیده همه میتواند یک شوالیه باشد و اسمش بر سنگ کوبیده شود

:امپراتیس آفرودیته:یی سویا

محتوای مخفی (Click to View)

زنی زیبا و جدی و ملکه محبوب مردم در استفاده از اسلحه بسیار انعطاف پذیره و جنگجوی بسیار قوی هست.

عکس:

محتوای مخفی (Click to View)

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

:شاهدخت دایانا:شیزوکو یاگامی

محتوای مخفی (Click to View)

شاهدخت اول، دختر 16 ساله زیبا و ظریف و زودرنج.البته خیلی مهربونه، اسلحه اصلیش نیزه ست و مبارز قوی هست، تا حدی که رییس پیشاهنگان سلطنتیه.

عکس:

محتوای مخفی (Click to View)

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

:شاهزاده دارسی: Darcy Clark

محتوای مخفی (Click to View)

شاهزاده 14 ساله نافرمان، عاشق بیرون رفتن از کاخه.بین مردم و خصوصا دخترا محبوب و اسم مسعارشم بین مردم"گردباد خورشید"هست.شمشیرزن خیلی ماهریه.

عکس:

محتوای مخفی (Click to View)

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

:سینرا: myjf

محتوای مخفی (Click to View)

سنش نا معلومه و نمونه اون افرادی که قدرت چشمشونو کور کرده و یه پادشاه خیلی ظالم.در واقع فرمانروای کشور"داست اف کریستال" یا دنیای زیرینه.

عکس:

محتوای مخفی (Click to View)

:شاهدخت دنیرا:2rsa

محتوای مخفی (Click to View)

شاگرد اول امور سیاسی و دست راست ملکه، دختر آخر خانواده سلطنتی ساحره ماهر و بسیار خوش چهره

عکس:

محتوای مخفی (Click to View)

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

:دکسید:دکسید

محتوای مخفی (Click to View)

"شوالیه رهگذر"پسر هجده ساله ای فوق العاده قوی و یه شوالیه واقعی.از روستای خودش به پایتخت اومده و برای پول در آوردن مزدوری میکنه.یه مبارزه خیابونی به دوست دارسی تبدیل میشه.

عکس:

محتوای مخفی (Click to View)

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

:رامونا: کوروکو تتسویا

محتوای مخفی (Click to View)

روح سرگردانی از دنیای زیرین که دنبال جسم میگرده و به دلایلی گیر داده بره تو جلد دارسی!

عکس:

محتوای مخفی (Click to View)

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

:تالون:

محتوای مخفی (Click to View)

فرمانده ارشد سینرا، که برای گرفتن انتقام پسرش لینکن، که به جرم خیانت اعدام شد به اف داست کریستال پیوست و پله پله پیشرفت کرد و به قدرت رسید

آرالد:myjf

در مورد ایفا:

:حلقه اژدها:حلقه ای که قدرت جان بخشی و جان گیری داره، 1000 ساله متعلق به کریسیتال بوده و از شاهی به شاه بعدی

میرسیده.اگه حلقه از صاحبش دزدیده بشه صاحبش میمیره.با این حلقه میشه اژدهای محافظ کریسیتال رو کنترل کرد.

به دلایلی سینرا حلقه رو حق خودش میدونه و میخواد اونو از ملکه بدزده.و ضمنا این حلقه،سنگش از جنس سنگ اژدهاست.

عکس حلقه:

محتوای مخفی (Click to View)

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

خانواده کریستال فالوئر:خاندان سلطنتی و صاحب حلقه اژدها، قدیمی ترین خاندان کشور

شخصیت های جانبی:پدرو( پیشکار خانواده سلطنتی )ارالد( وزیر سنیرا )

در صورت تمایل به ایفای نقش و اطلاعات اضافی درباره شخصیت های خالی به پروفایل Darcy Clark یا Dexeed پ.خ ارسال کنید.

[dot.]

:بخش اول ایفا:

شاهزاده دارسی، یا گردباد خورشید شهر نجوایی از یک مسابقه بین المملی بین تمام ملت های هفت گانه در شهر کریستیال میشنود و بر خلاف مخالفت ملکه خود را با نام مستار در مساقه ثبت نام میکند

دکسید هم که تازه وارد شهر شده پولی نداره و باید هر چه سریع تر پول جور کنه که چشمش به پستر مسابقه میفته

از یه طرف خوانواده سلطنتی به دیدن مسابقات دعوت شدن

حالا ببینیم سرنوشت چه برنامه ای برای قهرمانان قصه ما داره

[dot.]

...ایفا شروع شد...

تق تق تق! تق تق!!!

_شاهزاده؟!شاهزاده دارسی؟

پتو رو کشیدم رو سرم و خودمو تو تخت قایم کردم.

_بیدار شید! ساعت از هشت گذشته!

نمیخواستم بیدار بشم، معمولا یکشنبه ها تا ساعت نه میخوابیدم، ولی این دختره( سرتق! )نمیذاشت.

_دارم میام تو.

پتو رو چسبیدم تا بیرونم نکشه.ولی....

_کیک خامه و شکلاااات!

با لباس خواب از توی پتو پریدم بیرون و مشغول شدم.

دختره قرمز شد.

_هان؟ چیه؟

موضوع رو گرفتم و خودم لبو شدم:"ممنون که بیدارم کردی...مرخصی."

خدمتکار دوید بیرون.

_بزنیم به بدن!!!!

[shizuko yagami]

در زدم:شاهزاده دارسی...شاهزاده دارسی!

[dot.]

اه...دایا؟ بیا تو.

[2rsa]

مثل همیشه صبح زود بیدار شده بودم تا امور رسیدگی کنم. 
خدمتکار یه استکان چایی برام ریخت وگفت: «خوشحالم شما به فکر کاراتونید. مردم از شما به نیکی یاد میکنن.» 
اهی کشیدم : «اینا وظیفمن.» 

[shizuko yagami]

آه کشیدم و رفتم تو:سلام,برادر عزیزم!
مث همیشه روی تخت دراز کشیده بود:فک نمیکنی بهتر باشه یزره تحرک داشته باشی و به مادر و بقیه کمک کنی...
باید موضوع مسابقه رو بهش بگم!

[dot.]

من درک نمیکنم کله سحر تحرک به چه کارم میاد.و همچین اون کلاسای مسخره...

[2rsa]

خدمتکار: «بهتره کارتونو زودتر تموم کنید، قرار بود تمرین جادوگری کنید. و چندتا سِحر بسازید.» 
درحالی که داشام گزارش کارهای سلطنتی میخوندم گفتم: «نیازی نیست به فکر باشی. خودم میدونم چیکاز کنم.» 

[shizuko yagami]

-برادر با شما بودم!!پاشید بریم!راستی مادر بهتون گفت...