ایفای نقش شهر مرگ2

[مین جی]

جان:اهان.پس اینطور...
دوباره چوب رو به حالت تهاجمی بالا اورد.

[!Emily]

(آنا که نگران برنارد بود چوب بیسبال رو از جان میگیره و محکم میکوبه رو سر برنارد)یالا بگو ببینم برنارد کوجاست؟

[Ryoma]

آخ سرم چرا میزنین آخه . من نمیدونم

[!Emily]

(آنا دوباره میزنه سره برنارد قلابیه)یالا بگو برنی کجاس و اگر نه من میدونم و تو
در ضمن میخوام انتقام آستوس رو هم از تو بگیرم(یاد آستوس میفته و بغض گلوش رو پر میکنه ولی خودش رو کنترل میکنه)

[مین جی]

جان:ببین انا جان. دست خودتو الوده نکن هانی.برنارد هم اینو نمی خواد.
بعد خیلی ریلکس چوب رو از دست انا میگیره.
جان:برو یه جا دیگه.این صحنه ها واست خوب نیست.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
خب..خب...
جان جوری برنارد رو ریلکس و سرد می زد که خودشم بود اسم جد جد جد جد جد جد بزرگش رو می گفت.

[Ryoma]

برنارد : وای خدا باشه باشه می گم ببخشید معذرت می خوام تو رو خدا اونو داخل یه غار بغل اون درخته انداختم .توروخدا ولم کنین

[!Emily]

(آنا که تحمل دیدن این صحنه های خشن رو نداشت چشم هاش رو میبنده)

[shizuko yagami]

بچه ها...من احساس میکنم یه منبع خون بزرگ اونجاس...میرم تغذیه کنم.

[!Emily]

(آنا درحالی که چشم هاش رو از ترس بسته بود رو به شیزو گفت)حالم رو بهم زدی
(نخندین بچه کلا 16 سالشه)

[مین جی]

جان:اره...همینه!همینو می خواستم بشنوم.ببین من یه پا دکتر برای افراد فراموشکارم!اینم کارتم!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بعد به سمت غار دوبدیم و اونو همونطور دست بنده اونجا رها کردیم.
در غار
جان:برنییییی!!!!!'