Noctis_P
ارسالها: 5,627
تاریخ عضویت: Jul 2015
اعتبار: 604.0
|
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
فکر شیطانی به ذهنم میرسد...هیچکس قدرت های من را نمی داند و تا حالا مانند یک احمق رفتار کرده ام اما حالا
زیرلب می گویم:وقتشه خودمون رو نشون بدیم
آتشی سرخ دورم را فرا می گیرد بین ارورا و ماریا قرار می گیرم حالا هر نیرویی پرتاب کنند در آتش ذخیره می شود
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2016/06/23 10:51 PM، توسط Noctis_P.)
|
|
2016/06/23 10:50 PM |
|
white knight
ارسالها: 1,236
تاریخ عضویت: Dec 2014
اعتبار: 560.0
|
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
بالاخره مارتین را پیدا کردیم با وویلا دست به سینه دور از آن ها ایستاده ایم ارورا و ماریا در حال جنگ هستن ومارتین تلاش میکنم آن دورا متوقف کند آه میکشم :اگه اینجوری پیش بره قبل اینکه بتونیم کاری کنیم خودمون خودمون رو نابود میکنیم نه؟
وویلا سرش را بعلمت مثبت تکان میدهد:باید جنگ بینشون رو متوقف کنیم.
|
|
2016/06/23 10:54 PM |
|
مین جی
اونی که همیشه بهت لبخند می زنه
ارسالها: 2,941
تاریخ عضویت: May 2015
اعتبار: 431.0
|
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
از حالت دفاعی ام خارج می شوم . و می ایستم.(در اون لحظه چهرهی معصومانه همیشگیم
را نداشتم و چهره ی سرسخت خود را بروز داده بودم.)
ماریا:ممنون مارتین!داشت خستم می کرد.
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2016/06/23 10:56 PM، توسط مین جی.)
|
|
2016/06/23 10:55 PM |
|
Noctis_P
ارسالها: 5,627
تاریخ عضویت: Jul 2015
اعتبار: 604.0
|
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
با متانت خاصی می گویم:امیدوارم دیگه این کارتون رو تکرار نکنین
|
|
2016/06/23 11:04 PM |
|
مین جی
اونی که همیشه بهت لبخند می زنه
ارسالها: 2,941
تاریخ عضویت: May 2015
اعتبار: 431.0
|
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
با استحکام و سرسختانه می گویم:منم همین طور. سپس نگاهی به ارورا می کنم.
و ادامه میدم:امیدوارم متوجه باشین که داشتین ماموریت رو به خطر مینداختین فرمانده.
اگه به فکر خودتون نیستین به فکر گروه باشین و از فکر اون کار بیرون بیاین.سپس وقارم رو حفظ می کنم و سرم رو به نشان برای لحظاتی پایین میارم.
از دور پرس و وویلا میان.
|
|
2016/06/23 11:11 PM |
|
ღ♪ℓ¡αŋα♪ღ
ارسالها: 97
تاریخ عضویت: Feb 2016
اعتبار: 12.0
|
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
سرم را به علامت تاسف تکان میدهم و روبه همه میگویم : کارمون ساختست ، با وضعی که ما الان با خودمون داریم انتظار دارید واقعا بتونیم دربرابر اون نیروهای شیطانی بجنگیم ؟!
...
|
|
2016/06/23 11:23 PM |
|
white knight
ارسالها: 1,236
تاریخ عضویت: Dec 2014
اعتبار: 560.0
|
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
در ادامه حرف خواهرم میگم:ما اومدیم اینجا تا از سرزمینمون و مردمش دفاع کنیم پس این بار آخریه که اینطور میشه اگه کسی نمیتونه این ماموریت رو انجام بده بهتره همین حالا بگه.
منظورم باخودم هم بود با اتفاقاتی که برام پیش آمده بود ووجود کیتارا باید محکم باشم.
|
|
2016/06/23 11:28 PM |
|
مین جی
اونی که همیشه بهت لبخند می زنه
ارسالها: 2,941
تاریخ عضویت: May 2015
اعتبار: 431.0
|
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
ماریا:چیزی نشده...
با تحکم می گم:کسی می خواسته از روی اشتباه پیش یونو بره که جلوش گرفته شده...
به اندازه ی کافی هم خودشو سرزنش می کنه نیازی به قوت قلب کسی نداره(همون سرزنش
به حالت کنایه)
اخم خاص استار ها رو نثار دیگران کردم و اونقدر با تحکم و قدرت این حرف رو زدم که کسی جرئت نکرد دیگه حرفی از روی سرزنش به ارورا بزنه.از این کارم خیلی راضی بودم!و اصلا از زدن این حرف اظهار پشیمونی نکردم .به نظرم دفاعیه خوبی بود...
حداقل کسی دیگه جرئت زیر سوال بردنش رو نداست ولی هنوز هم حرف هایی برای زدن مانده بود...
|
|
2016/06/23 11:32 PM |
|
Noctis_P
ارسالها: 5,627
تاریخ عضویت: Jul 2015
اعتبار: 604.0
|
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
نفسم را محکم بیرون می دهم و می گویم:از روی اشتباه (مکث می کنم)یا عمد....مشکل ما این نیست ،مشکل ما اینه که هر کس دیگران رو نصیحت می کنه و وقتی نوبت خودش میرسه خلاف حرفش عمل میکنه
|
|
2016/06/23 11:37 PM |
|
مین جی
اونی که همیشه بهت لبخند می زنه
ارسالها: 2,941
تاریخ عضویت: May 2015
اعتبار: 431.0
|
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
ماریا:درست میگی پرس و مارتین.من از طرف خودم و ارورا عذر می خوام.دیگه تکرار نمیشه.این بار بیشتر سعی می کنم تا گروه رو حفظ کنم(با این حال که من کار بدی نکردم ولی چشم دیدن اینو نداشتم که ببینم کسی فرمانده ی گروه رو زیر سوال ببره پس خودمو مجرم نشون دادم.هر چند همه میدونستن اشتباه از من نبود و کارم به موقع بود... به پرس هم اشاره ای کردم و متوجهش کردم که به جای سرزنش ارورا من رو زیر سوال ببره... حداقل اینجوری ارورا از سنگینی نگاه دیگران خلاص میشد)
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2016/06/23 11:41 PM، توسط مین جی.)
|
|
2016/06/23 11:38 PM |
|