زمان کنونی: 2024/06/01, 10:26 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/06/01, 10:26 AM



ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 22 رأی - میانگین امتیازات: 4.59
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بازگشت آلمان

نویسنده پیام
SĪĿƐИƇƐ
SĪĿƐИƇƐ



ارسال‌ها: 426
تاریخ عضویت: Sep 2013
ارسال: #221
RE: بازگشت آلمان
قرار بود این یکی قسمت اخر باشه کهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2014/03/11 06:36 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Schneider
Kaiser Soze



ارسال‌ها: 792
تاریخ عضویت: Oct 2011
اعتبار: 1021.0
ارسال: #222
RE: بازگشت آلمان
(2014/03/11 06:36 PM)aref_98 نوشته شده توسط:  قرار بود این یکی قسمت اخر باشه کهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
حق با توئه اما به دلیل طولانی شدن متن داستان مجبور به این کار شدم.البته همین الانش هم قسمت آخرش طوریه که اندازه 2-3 قسمت عادی میشه...به هر حال چیز زیادی نمونده که ننوشته باشمش و تا چن روز آینده انشالله میزارم قسمت آخرو.
2014/03/11 06:53 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Kojiro 021
کاربر فعال پارک انیمه



ارسال‌ها: 156
تاریخ عضویت: Oct 2013
اعتبار: 114.0
ارسال: #223
RE: بازگشت آلمان
ممنون عالی بود.
2014/03/14 10:23 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
RYOMA ECHIZEN
جاسوس منفجره

*


ارسال‌ها: 616
تاریخ عضویت: Mar 2014
اعتبار: 53.0
ارسال: #224
RE: بازگشت آلمان
چه قدر زحمت کشیدی واقعا!
2014/03/15 02:02 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Schneider
Kaiser Soze



ارسال‌ها: 792
تاریخ عضویت: Oct 2011
اعتبار: 1021.0
ارسال: #225
RE: بازگشت آلمان
خب بالاخره روز موعود فرا رسید.قسمت آخر رو به دلیل طولانی بودن تو دوتا قسمت براتون میذارم.
از همه دستانی که روی دکمه های تشکر و اعتبار کلیک میکنن ممنونم اما چیزی که واقعن باعث خوشحالی من میشه نظرات شماست.



بعد از این صحبتها اشنایدر که پیراهن خودش رو پوشیده بود به سمت زمین میره.حس عجیبی تمام وجودش رو گرفته بود که غیر قابل توصیف میومد.از آخرین مسابقش خیلی زمان گذشته بود و در اون لحظه تمام خاطراتش رو مرور میکرد.

تعویض در تیم آلمان.شماره 9منفرد مرگوس باید زمین رو ترک کنه و باید دید چه کسی جاشو میگیره.شماره 11 کارل ه...چی؟!بله!!!بازیکن تعویضی کاپیتان اسبق ژرمنها یعنی کارل هاینز اشنایدر هست که بعد از 4 سال دوری از فوتبال وارد زمین خاهد شد.بسیاری بر این باور بودن که او هرگز به مستطیل سبز بازنخاهد گشت اما همونطور که بارها گفتیم و شنیدیم فوتبال ورزش غیرقابل پیشبینی هست.به هر حال مرگوس به کنار زمین میاد و اشنایدر جاشو پر خاهد کرد.

مرگوس مات و مبهوت به اشنایدر نگاه میکرد و زیر لب چیزی گفت.

-کا...کاپیتان

اشنایدر هم در حالی که دست اون رو گرفته بود و میفشرد با چشمهای آبیرنگ و براقش به منفرد نگاه کرد...

-من برگشتم....به امید موفقیت.

باید دید اشنایدر در این بیست و چند دقیقه باقی مونده آیا قادر به تغییر نتیجه هست یا خیر.البته بازیکنهای هر دو تیم از حضور اشنایدر در این لحظات بازی به طور کلی گیج و سردر گم شدن ....از وسط زمین دوباره شروع میشه.توپ در اختیار اشمیت قرار داره و پاس میده به شستر.شستر هم با دریبل سوئدیها پیشروی میکنه.اشنایدر هم در گوشه دیگر زمین در حال حرکت هست.با این وجود شستر به فلیشر پاس میده باید ببینیم سرنوشت توپ چه خاهد شد.اما فلیشر با دقت زیادی مارک شده و مدافعها اجازه نمیدن توپ به دستش برسه.حالا سوئدیها توپ رو در اختیار دارن و دوباره ضد حمله رو ترتیب میدن.توپ در اختیار ستاره این بازی یعنی استفان لوین قرار داره و همینطور جلو میره.اما اشنایدر در میانه های راه خودش رو به اون میرسونه.

-خیلی جالب شد اشنایدرفک میکردم تا الان مرده باشی؟حیف بد موقع اومدی یعنی درست زمانی که قراره تو این بازی از جام جهانی حذف بشین.

-خب میبینی که زندم...و مطمئن باش ایندفعه این تیم آلمانه که برندس!!!

اشنایدر با یه حرکت سریع توپ رو در اختیار میگیره.با سرعت سرسام آوری به سمت دروازه سوئد در حرکته.مدافها رو یکی پس از دیگری دریبل میکنه و جلو میره.واقعن نمیشه تشخیص داد که اینهمه مدت از فوتبال دور بوده.حالا چهار مدافع مسیرش رو سد کردن و اجازه کار رو به اون نمیدن.اما اشنایدر شوت میکنه.توپ سرعت زیادی داره و شباهتی هم به فایرشوت نداره.در مجموع گل شدنش بعید به نظر میرسه.دروازبان هم از قبل برای گرفتن توپ آماده شده و سعی میکنه توپ رو مهار کنه اما در آخرین لحظه جهت توپ تغییر میکنه و گل.بله این نوع شوت که به نون فایر هم معروفه یکی از ضربه های مورد علاقه اشنایدر هست اما مدتی بعد از رفتنش به فراموشی سپرده شد.در حالیکه چیزی بیشتر از 15 دقیقه به پایان بازی زمان نداریم کاپیتان سابق آلمانها موفق به جبران یکی از دو گل خورده میشه.البته سوئدیها تمام تمرکزشون رو برای زیرنظر گرفتن فلیشر گذاشته بودن و اشنایدر آزادی عمل زیادی داشت.اما به نظر میرسه اشنایدر با گذشته فرقی نکرده و همون روش خاص خودش رو برای گل زدن داره.بازی دوباره به جریان در میاد و سوئدیها اینبار با پاسهای کوتاه سعی در امتیاز گرفتن دارن اما شستر اجازه کار رو به اونها نمیده و با یه پاس عالی فلیشر رو صاحب توپ میکنه.فلیشر هم به سمت دروازه سوئد میتازه.یه یک دو با اشمیت اما بی فایدس.دوباره مدافعها اون رو بلوک میکنن و اجازه شوت زدن بهش نمیدن.اشنایدر در اون سمت زمین در موقعیت عالی قرار داره با این وجود فلیشر باز هم توپ رو به اون پاس نمیده و خودش شوت میکنه.توپ بعد از برخورد با یکی از مدافعان به بیرون میره.زمان در حال گذره و آلمان باید کرنر بزنه.اشمیت توپ رو به شستر پاس میده و شستر هم از گوشه زمین شوت میکنه.توپ با سرعت متوسطی در حال بیرون رفتن هست ااما اشنایدر سعی در متوقف کردنش داره.البته ارتفاع توپ خیلی زیاده.اشنایدر به هوا بلند میشه و در زوایه بسته شوت میکنه.توپ به شکلی دوار از کنار دروازبان میگذره و بعد از برخورد با تیرک وارد دروازه میشه.و اشنایدر تازه نفس با این گل نتیجه بازی رو برابر میکنه.بازیکنها دوباره سر جای خودشون قرار میگیرن اما اشنایدر در جای اصلی خودش قرار نگرفته و به انتهای زمین آلمان یعنی درست کنار دروازه ژرمنها ایستاده.

-لعنتی..شما اجازه دادین تا اون نازیها نتیجه رو مساوی کنن.حالا تنها کاری که میکنین اینه که توپ رو جلو دروازه به من برسونین.اشنایدر مطمئن باش کسیکه شکست میخوره ما نیستیم.

-سوئدیها با دقت خاصی پاسگاری میکنن و خط دفاع آلمانها رو به راحتی سردرگم کردن حالا توپ به لوین میرسه.

-برگردین خونه نازیهای کثیف....

لوین از نزدیک دروازه یه شوت پر قدرت میزنه اما اشنایدر که انگار از قبل از این کار اون خبر داشته جلو شوت قرار داره.ضربه خیلی محکمه و اما اشنایدر با یه شوت پر قدرت جواب شوت لوین رو میده و حالا این توپه که زوزه کشان به سمت دروازه سوئد در حرکته.دروازبان خشکش زده و توپ با سرعت زیاد وارد دروازه میشه وتور رو میدره. آلمان با هت تریک اشنایدر موفق میشه که یکی از دو فینالیست این دوره باشه.ضربه آخر اشنایدر هم واقعن دیدنی بود که از ترکیب لوین شوت استفان و فایرشوت تشکیل شده بود....

بازیکنهای تیم آلمان با خوشحالی به رختکن برمیگردن و هر کدوم به نحوی برگشتن اشنایدر به تیم رو تبریک میگن.

-تا حالا کجا بودی؟

-باورم نمیشه که برگشتی.

-با اینوجود که خیلی وقته بازی نکردی امروز عالی بودی.

همه دور کارل جمع شده بودن و همهمه راه انداخته بودن که اشنایدر دست سنگینی رو روی شونش حس کرد.برگشت و چهره مولر رو که با لبخند و باندی که بالای پلکش بسته بود به اون نگاه میکرد.

-به خونه خوش اومدی کاپیتان.

-مولر....

اشنایدر و مولر یکدیگر رو در آغوش کشیدن و به نجوا خوش و بشی با هم کردن.همه از برگشتن اشنایدر خوشحال بودن به جز فلیشر که گوشه رختکن ساکت و تنها نشسته بود.چند ثانیه بعد مربی وارد رختکن شد.

-تبریک میگم بچه ها ما به فینال رسیدیم.کارتون عالی بود.

-درسته مربی اما این رو مدیون اشنایدر هستیم.

-نباید فقط به اشنایدر یا هر بازیکن دیگه ای تکیه کنیم.بازی تیمی یادتون باشه.راستی پلک مولر هم با دوتا بخیه درست شد و میتونه تو فینال کنارمون باشه...باید دید برنده ژاپن و برزیل چه کسی خاهد بود...

با گذشت 10 دقیقه از بازی برزیل و ژاپن هنوز هیچکدوم موفق به گلزنی نشدن.هر دو تیم خوب عمل کردن اما برزیل تهاجمیتر بازی میکنه.توپ در اختیار سانتانا هست پاس میده به تونی،تونی جاخالی میده و توپ به کومبرا میرسه.کومبرا با استفاده از سرعت بالایی که داره دوسه نفری رو دریبل میزنه و جلو میره و حالا جلو دروازه واکی قرار گرفته.با تمام قدرت شوت میکنه واکی به سمت توپ میپره اما سرعت توپ خیلی زیاده و واکی موفق به گرفتن توپ نمیشه و توی دروازه.بعد از گذشت 15 دقیقه برزیل قفل دروازه ژاپن رو باز میکنه و رکورد گل نخوردن واکی رو میشکونه......حالا بازی ترکیبی تاچیبانا رو شاهد هستیم.کازو بالای تیرک افقی ایستاده و توپ رو برای کاکرو میفرسته.کاکرو هم شوت معروف خودش یعنی شوت چنگال ببر رو به سمت دروازه برزیل شلیک میکنه.سالیناس تا حدی قافلگیر شده، به سمت توپ میپره اما سرجیو به سختی قبل از اون جلو توپ رو سد میکنه.عجب قدرتی داره این مدافع.تا به حال هیچ مدافعی نتونسته بود جلو این شوت رو بگیره.با سوت داور نیمه اول تموم میشه.

-بچه ها عملکردتون تو نیمه اول ضعیف بود البته کار تیمیتون خوب بود اما کافی نبود.میسوگی تو نیمه دوم به جای ایزاوا وارد زمین میشه.ما فقط یه گل عقبیم پس جبرانش نباید اونقدرا هم سخت باشه.

-چشم مربی.ما برای بردن اومدیم...

و با حرفهای امیدوار کننده سوباسا بازیکنها به زمین برمیگردن.

در همون ابتدای بازی ژاپن بازی رو تهاجمی آغاز میکنه.پاسگاری عالی بین زوج طلایی ژاپن رو شاهد هستیم.در کمتر از یک دقیقه این دو نفر به جلو دروازه برزیل میرسن.سوباسا آماده زدن شوت میشه اما سرجیو اجازه کار رو به اون نمیده اما سوباسا شوت میکنه،نه این یه پاس چرخشی به عقب برای کاکرو بود.حالا خط دفاع برزیل به کلی بهم ریخته و کاکرو به محض دریافت توپ شوت میکنه در بین راه تارو و سوباسا هم قدرت و جهت توپ رو تغییر میدن سالیناس هم به سمت توپ شیرجه میره و توپ رو میگیره اما قدرت توپ به حدی زیاده که با توپ داره به داخل دروازه میره اما هرطور شده موفق میشه جلو توپ رو بگیره و در آخرین لحظات اون رو به کرنر میفرسته!!بیشتر شبیه یه معجزه به نظر میاد.سودا ضربه کرنر رو میزنه و توپ به سمت دروازه در حرکته.سوباسا و سالیناس به هوا بلند میشن اما این سالیناسه که موفق به گرفتن توپ میشه....حالا توپ در اختیار بازیکنان برزیل قرار داره و به سمت دروازه ژاپن پیش میرن.پپه به ریوال ریوال به سانتانا سانتانا به نی و نی به کوبرا پاس میده.کومبرا جلو دروازه آماده شوت زدن میشه و شوت میکنه که واکی بدون واکنش ایستاده و توووی دروازه..اما پرچم کمک داور به نشانه ی آفساید بالا رفته و گل قابل قبول نیست.مهارت میسوگی تو تله آفساید واقعن مثال زدنیه.چیزی به پایان مسابقه نمونده و سوباسا با تمام توان به سمت دروازه برزیل حمله میکنه.

-این آخرین فرصته...این شوت باید گل بشه.

سوباسا توپ رو به سمت هوا شوت میکنه کسی علت این کارش رو متوجه نمیشه...حالا توپ دوباره به سمت خودش برمیگرده و اینبار با تمام توانش به توپ ضربه میزنه.سرجیو میخاد جلو شوت رو بگیره اما به طرفی پرت میشه حالا فقط سالیناسه که میتونه دروازه تیمش رو نجات بده.به سمت توپ شیرجه میزنه و با دو دستش توپ رو مشت میکنه اما توپ باز هم به مسیر خودش ادامه میده ولی میخوره به تیرک دروازه و در برگشت به کومبرا میرسه کومبرا هم مثل پلنگی عصبانی با سرعت تمام به طرف دروازه ژاپن میتازه.هیچ کس قادر به گرفتن توپ نیست و این کومبراس که از پشت 18 قدم آماده شوت زدن میشه.اما واکی جلو هر شوتی که از این فاصله زده بشه رو میتونه بگیره.ضربه خیلی سنگینه و یه توپ یه جورایی نامرئی به نظر میاد اما واکی با چشمهای بسته به سمت توپ شیرجه میره و موفق میشه توپ رو مشت کنه اما در برگشت توپ دوباره به کومبرا میرسه اما اینبار او به هوا بلند میشه و با یه برگردون پرقدرت موقعیت گل دوم رو برای برزیل به ارمغان میاره.واکی به سمت توپ میپره اما موفق نمیشه و گل.مدعی قهرمانی چهار سال گذشته در خاک خودش با دو گل شکست رو پذیرا میشه.برزیلیها ورزشگاه رو از جا میکنن بهتره بریم و گپ و گفتی با بازیکنان هر دو تیم داشته باشیم.

-اول از همه به سراغ ستاره این بازی آرتور آنتوس کومبرا میریم.

-خب کومبرا نظرت در مورد بازی چی بود؟

-بازی خوبی بود.

-یکم بیشتر توضیح بده.

-ژاپنها خیلی زور زدن که ما رو شکست بدن اما برزیل برای قهرمانی اومده و اینکه نه ژاپن،نه هیچ تیم دیگه ای نمیتونن جلو قهرمانی ما رو بگیرن.

و با گفتن این حرف به سمت رختکن براه افتاد.

-خب سوباسا چی شد که باختین؟

-باختیم...اما این شکست تجربه بزرگی رو برای ما به ارمغان آورد.ما خیلی برای بردن تلاش کردیم اما نشد.البته هر باختی آغاز پیروزی میتونه باشه.

-چه جالب..بریم تا نظر گنزو واکابایاشی رو هم جویا بشیم...

-بازی چطور بود؟

- خب بود اما برزیل از ما قویتر بود.

-باختتون بیشتر تقصیر کی بود؟

-تقصیر رو نمیشه گردن کسی انداخت به هر حال همه سعی خودشونو کردن.

-آره و تو هم خوب جلو شوتها رو گرفتی.نظرت راجع به فینال چیه؟

-امیدوارم هر تیمی شایستگیشو داره قهرمان بشه اما خودم طرفدار آلمان هستم.چون به هر حال مدت زیادی رو اونجا گذروندم و اینکه اشنایدر بهترین دوست غیرژاپنی منه....چه جالب همین الان هم داره میاد اینجا.

اشنایدر در همین لحظات از گوشه زمین به سمت دسته بازیکنهای ژاپن رفت وگزارشگر فرصتی رو برای مصاحبه با اون پیدا کرد.

-خب بیننده های عزیز شانس با ما یاره و همینطور که میبینید کاپیتان اسبق آلمان رو هم در این لحظه داریم.

-سلام.اشنایدر بودی دیگه نه؟

-سلام بله اشنایدر بودم،هستم و خاهم بود.مگه یادت رفته ؟داری پیر میشی ها!!!

-نه فقط میخاستم مطمئن بشم!!!به هر حال نظرت راجع به بازی پسفردا چیه؟

-خب من نظر خاصی ندارم و معتقدم این بازیه که برنده رو مشخص میکنه اما در رابطه با حرف کومبرا باید بگم که بهتره زیاد رو حرفش مطمئن نباشه.بهتره یه ورزشکار اخلاقش هم ورزشی باشه.درسته برزیل تیم پرقدرتیه اما اینطور حرف زدن به نظر من زیاد قشنگ نیست.

-پس زیاد به بردنت مطمئن نیستی؟البته باخت 4 سال پیشتون خیلی ناامیدکننده بود شایدم خط حمله برزیل زانوهاتو شل کرده؟

-ممکنه هم حق با تو باشه اما آلمان حرفشو تو زمین میزنه.فعلن خداحافط من و واکی خیلی وقته همو ندیدیم.

با رفتن گزارشگر اشنایدر با بازیکنهای ژاپن خوش وبشی کرد و بعد با واکی به گوشه خلوطتری از زمین رفتن.

-بازی قشنگی بود واکی. تو هم خیلی عالی بازی کردی.

-ممنون اما حیف شد که نتونستیم فینالو با شما مسابقه بدیم.هنوز سگک دستم درد میکنه.ضربه های کومبرا خیلی سنگینتر از اونچیزی بود که فکر میکردم.خیلی مواظبش باشین.

-آره منم ضربه هاشو دیدم ولی باید به مولر امیدوار باشیم.فکر میکنی بتونه جلوشو بگیره.

-مولر دروازبان خوبیه اما فکر نمیکنم از من بهتر باشه.بهتر خط دفاعتونو مستحکمتر کنید.راستی حواستون به سرجیو هم باشه.در حقیقت شوت سوباسا باید گل میشد.خیلی روش کار کرده بود بهش میگفت سایکلون خود منم هر کاری کردم نتونستم جلوشو بگیرم اما دیدی که لویس با بدنش تونست ضرب توپو بگیره تا برای سالیناس قابل محار باشه.راستی به هیچ وجه نباید باهاش درگیر بشین دیدی که با پای براین چه کار کرد.

مرسی بیشتر حواسمو جمع میکنم.چه ضربه پر قدرتی چرا سوباسا بیشتر ازش استفاده نکرد؟

-ضربه ی قوی ایه اما دکتر بهش گفته بود هرگز ازش استفاده نکنه چون ممکنه تاندون پاشو پاره کنه.تو اون لحظه هم با این شوت از خودگذشتگی زیادی به خرج داد اما قسمت ما برد نبود.بازی به کنار خودت مشغول چی هستی...

بعد از چند دقیقه صحبت اشنایدر و واکی با هم خداحافظی کردن.اما اشنایدر حتا نمیدونست که آیا مربی اجازه ورودش به بازی فینال رو میده یا نه.همون شب تیم آلمان تمرین داشت.اینبار اشنایدر و شستر و مرگوس در یک سمت و مولر و فلیشر و کاتز در زمین دیگه بازی میکردن.بقیه بازیکنها هم بین ایندو تیم تقسیم شده بودن.بازی 1 بر 0 به نفع گروه فلیشر بود و چیزی به پایان بازی تمرینی نمونده بود.حالا اشنایدر صاحب توپ بود و با سرعت و تبحر بالا به سمت دروازه مقابل پیش میرفت.فلیشر تکل سنگین و خشنی رو به قصد گرفتن توپ روی اشنایدر رفت.اما اشنایدر با پرشی به موقع اون رو هم جا گذاشت.حالا فقط مولر مونده بود.

-ما دوستهای خوبی هستیم مولر اما فوتبال شوخی بردار نیست بگیر که اومد....

اشنایدر با تمام قدرت شوت میکنه و توپ به شکلی آتشین وارد دروازه میشه.مولر موفق به گرفتنش نشد و با تعجب از اشنایدر در مورد این شوت پرسید.

-عجب سرعت و قدرتی!!!مطمئنم این فایرشوت نبود چون فایرشوتو میتونم بگیرم اما این خیلی سریعتر بود.

-تقریبن همون فایرشوته اما سرعت و قدرتشو بیشتر کردم خودم بهش نیوفایر میگم دلم نمیخاس تو بازی دیروز ازش استفاده کنم.

با این حرفهای اشنایدر فلیشر به شدت عصبانی شد اما چیزی نگفت.حدود 30 ثانیه بیشتر از بازی نمونده بود که فلیشر با سرعت بازی رو شروع کرد و به سمت دروازه اشنایدر پیش میرفت.اینبار اشنایدر بود که باید توپ رو از فلیشر میگرفت.

-شاید شوت زدنت قوی باشه اما حریف من نمیشی.

اشنایدر برای گرفتن توپ تکل مخصوص خودش رو اجرا کرد اما فلیشر از اون هم رد شد منتها بدون توپ!!!بله اشنایدر در عین خونسردی توپ رو طوری از زیر پای فلیشر کشید که اون حتا متوجه هم نشد.

-لعنتی خودم نشونت نمیدم.

اما فلیشر مثل شیری گرسنه به سمت اشنایدر دوید و از پشت تکل خشن و غیر قانونی روی اشنایدر رفت.اما اشنایدر به مسیر خودش ادامه داد و با یه حرکت خشن اما قانونی فلیشر رو به سمتی پرتاب کرد.چیز زیادی به پایان بازی نمونده بود که اشنایدر از جایی نزدیک به وسط زمین شوت کرد.مولر به سمت توپ پرید و موفق به مشت کردن توپ شد.اما توپ به شستر رسید و شستر هم دوباره توپ رو در اختیار اشنایدر قرار داد و این بار هم اشنایدر از فاصله ا نزدیکتر شوت کرد.اما در جهت مخالف.مولر تونست خودشو جمع و جور کنه و به سمت توپ شیرجه زد.اما در همین لحظه توپ جهت خودش رو عوض کرد و گل.

-عالی بود اشنایدر.بیا اینم بازوبند کاپیتانی.همین حالاشم فقط شایسته خودته.

فلیشر با اومدن اشنایدر از اول مشکل داشت چون احساس میکرد یه جورایی جای اونو گرفته و در این لحظات از شدت خشم دندونهاشو به هم میفشرد.

-اما اشنایدر برای فینال بازی نمیکنه...شاید برای نیمه دوم بیاد اما این هم قطعی نیست.

-چرا مربی؟بذارین اونم بازی کنه.اینطوری که نمیشه.

-ای بابا ساکت..یکی یکی حرفهاتونو بزنین.مرگوس اول تو بگو.

-ببخشید مربی اما من با تعویض شدنم با اشنایدر مشکلی ندارم و احساس میکنم اگه اشنایدر تو این بازی هم به جای من بیاد تو زمین بهتر باشه.

-نه این به تو مربوط نمیشه.شستر تو چی میخای بگی؟

شستر،اشمیت،کاپیلمن و تمام بازیکنهای آلمان بجز فلیشر و حتا کاتز هم حرف مرگوس رو تکرار کردن.اما مربی سر حرف خودش ایستاده بود.

-مربی من از شما به خاطر حرف اون روزم معذرت میخام و خاهش میکنم بذارید من تو بازی فینال کامل بازی کنم.واقعن ازتون اینو میخام.

اسکار با اخلاق اشنایدر آشنا بود و میدونست اون به این راحتی برای چیزی خاهش نمیکنه چن لحظه گذشت و بالاخره حاضر شد اشنایدر رو برای بازی به زمین بفرسته.

فردای اون روز اشنایدر به دیدن الی رفت و چند ساعتی رو با هم گذرندون اما الی یه مقدار نگران به نظر میرسید.موقع برگشت به هتل اشنایدر هم خیلی خوشحال بود و خیلی هم استرس داشت.به هتل که رسید یکی از آلبومهای مدرن تاکینگ رو با صدای بلند پخش کرد.حس عجیبی داشت با تمام وجود منتظر مسابقه فردا بود.احساس کرد کسی در میزنه به سمت در رفت و بازش کرد.الی بود.

-چی شده؟چرا اومدی اینجا؟

-اونا دنبالمن.بذار بیام تو.

الی وارد اتاق شد و اشنایدر درو بست.

-کیا؟برای چی؟

-طلبکارهای پدرم.راستش من به خاطر فرار از دست اونها به آلمان برگشته بودم.بعد از ورشکستگی پدرم اونها دنبال من هستن چون فکر میکنن اینجوری راحتتر موفق به گرفتن طلبشون میشن.در این لحظه صدای در بلند شد.اشنایدر اسم کسی که در زده بود رو پرسید و متوجه شد که طلبکارها هستن پس درو باز نکرد.اما اینبار در محکمتر زده شد به حدی که پدر اشنایدرو از اتاق عقبی پیش اونها کشوند.ریچارد خیلی سریع با انتظامات هتل تماس گرفت و ماجرا رو براشون تعریف کرد اما طلبکارها درو شکستن و وارد اتاق شدن.طلبکارها 3 نفر بودن و با اشنایدر و پدرش درگیر شدن.دعوا بالا گرفته بود اما اشنایدر موفق به زدن یکی از طلبکارها شد و رفت سراغ نفر بعد.نفر بعدی با چاقو به سمت اشنایدر حمله کرد اما اشنایدر اجازه نداد به هدفش برسه و چاقو رو به گوشه ای انداخت.نفر اول که تازه حالش جا اومده بود چاقو رو برداشت اما اینبار به سمت الی حمله ور شد.چاقو رو بالا برد و به سمت الی حمله کرد.اما اشنایدر جلوشو گرفت که باعث شد چاغو به شونش فرو بره.گارد محافظ هتل هم حالا دیگه رسیده بودن و این باعث فرار 3 مهاجم شد.ضربه خیلی کاری نبود اما خونریزی میکرد.

-هیچکس نباید از این ماجرا خبردار بشه پدر.الی تو هم به کسی چیزی نگو.
پایان قسمت 21

2014/03/16 05:26 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 اعتبار داده شده توسط : Mohabat69(+2.0) ، احمد(+2.0) ، ناتوروزا(+2.0) ، yotab(+2.0) ، mahya ozora(+2.0) ، Sweet Aida(+2.0)
Manaka
Çalıkuşu



ارسال‌ها: 2,722
تاریخ عضویت: Jan 2014
اعتبار: 768.0
ارسال: #226
RE: بازگشت آلمان
بابا تو یه پا نویسنده ای ها این قسمتشو که خوندم خیلی دوست داشتم پس میرم از اول میخونم مرسیییی خیلی خوب بود
2014/03/16 05:28 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Schneider
Kaiser Soze



ارسال‌ها: 792
تاریخ عضویت: Oct 2011
اعتبار: 1021.0
ارسال: #227
RE: بازگشت آلمان
و اینهم از قسمت بیست و دوم یعنی قسمت آخر...



بعد از این صحبتها اشنایدر به بیمارستانی که در اون نزدیکی واقع بود رفت و دستش رو بخیه زد و خیلی سریع برگشت به هتل.فردای اون روز خیلی زود از راه رسید و بازیکنها به ورزشگاه رفتن.اشنایدر کمی خون از دست داده بود و به خاطر اتفاقات شب گذشته ذهنش بهم ریخته بود اما سعی میکرد طبیعی رفتار کنه.

با دیدار نهایی جام جهانی امسال در خدمتتون هستیم.دیداری جنجالی بین دو تیم برزیل و آلمان.برزیل نایب قهرمان دوره گذشته که با شکست قهرمان دوره قبل مقتدرانه به فینال رسید.و آلمانی که با خوش اقبالی موفق به حضور در این مسابقه شد.نظرسنجی اینترنتی سایت ما پیروزی 69درصدی برزیل و 31 درصد هم برای آلمان رو نشون میده.باید دید در طول بازی چه خاهد شد...

سرود ملی هر دو تیم به پایان رسیده و بازیکنان هر دو تیم وارد زمین شدن و در جای خودشون قرار دارن.داور سکه رو پرتاب میکنه و توپ به برزیل میرسه.

اشنایدر دستش رو به سمت کومبرا گرفت و میخاست اول بازی به نشانه دوستی و بازی جوانمردانه با اون دست بده.اما کومبرا دست اون رو پس زد.

-امیدوارم جام مال تیمی باشه که استحقاقشو داره.

-من حوصله این بچه بازیها رو ندارم.اومدم تا با جام برگردم خونه.تو هم میتونی همینطور الکی الکی امیدوار باشی.

بازی شروع میشه سانتانا توپ رو در اختیار داره و با دقت به سمت جلو در حرکت هست.یکی دو نفری رو جا میذاره و توپ رو به کومبرا پاس میده.کومبرا هم با سرعت خاص خودش پیشروی میکنه اما قبل از اون باید از سد فلیشر که از خط حمله به اون قسمت از زمین اومده باشه.فلیشر یه تکل پر قدرت میزنه کومبرا از تکل فلیشر جا میخوره اما با یه جاخالی عالی خودشو جمع و جور میکنه.حالا دیگه به نزدیک محوطه جریمه رسیده.

-حواستو جمع کن مولر...

کومبرا باز هم ضربه مورد علاقش یعنی مچ شوت رو به سمت دروازه آلمان میزنه.مولر سعی در گرفتن شوت داره و به سمت توپ شیرجه میزنه که نمیتونه توپو بگیره اما توپ به تیرک میخوره و به بیرون میره....

عرق سردی به پیشونی مولر نشسته بود چرا که قدرت و سرعت شوت بیش از چیزی بود که انتظارش رو داشت.

-لعنتی!!سرعت شوتش خیلی زیاده حتا از شوتهای فلیشرهم قویتره...باید خیلی سریعتر عکس العمل نشون میدادم...

اولین موقعیت برزیل با بدشانسی از دست رفت.حالا آلمان ضربه کاشته رو میزنه و توپ به اشمیت میرسه.اشمیت هم توپ رو به کاتز پاس میده.کاتز با روش خاص خودش موفق به دریبل زدن په په و سانتاماریا میشه و توپ رو به فلیشر میرسونه.البته موقعیت اشنایدر بهتر بود اما کاتز به هر سختی بود توپ رو به فلیشر رسوند.فلیشر با تمام توانش به سمت دروازه برزیل میتازه و دوسه نفر رو هم دریبل میزنه و حالا شوت میکنه.یه شوت الماسه که سرعت و قدرت خیلی زیادی هم داره...سرجیو از مسیر توپ خیلی دوره و کاری نمیتونه انجام بده.حالا سالیناس به سمت توپ شیرجه میزنه و توپ رو دودستی محار میکنه.کاری که هیچ دروازبانی موفق به انجامش نشده بود و آخرین دروازبانی هم که سعی در گرفتن این شوت داشت گرفتن این شوت به قیمت جراحی مچش تموم شد.به هر حال قدرت و سرعت واکنش سالیناس مثال زدنیه...با وجودی که چیزی بیش از 20 دقیقه از شروع بازی نگذشته هیجان بازی خیلی بالا رفته.بازی با پرتاب سالیناس شروع میشه.دیرسل به سرجیو و سرجیو هم توپ رو برای تونی در میانه زمین میفرسته...خط حمله تیم برزیل به سمت دروازه آلمان در حال پیشروی هستن توپ یه بار دیگه به کومبرا میرسه و کومبرا هم با تمام قدرت شوت میکنه.مولر سعی در متوقف کردن توپ داره اما به توپ نمیرسه و گگگللللللللل برای برزیل.بدون شک کومبرا ستاره این دور از مسابقات خاهد بود.ویژگی شوتهای کومبرا سرعت بالاشون هست بطوری که اکثر دروازبانها مدعی میشن که بر اثر سرعت بالا،توپ از رو به رو غیرقابل دیدن میشه.

بازی رو سفیدپوشان آغاز میکنن اما اینبار با جدیت بیشتری به سمت دروازه برزیل حمله میکنن.توپ در اختیار شستر قرار داره و شستر هم توپ رو به اشنایدر پاس میده اشنایدر با تمام سرعت به سمت برزیل در حرکته.سرجیو هم پا به پاش در حال حرکت هست که با یه تکل سریع تعادل اشنایدر رو به هم میزنه.اما اشنایدر در آخرین لحظه به فلیشر پاس میده و فلیشر هم با یه شوت محکم پاس اشنایدرو جواب میده.توپ با درخشش خاصی به سمت دروازه برزیل در حرکته .سالیناس شیرجه میزنه و موفق میشه توپ رو با مشت محار کنه و به وسط زمین بفرسته...سانتانا یکه و تنها در قلب زمین ژرمنها قرار داره و به سمت دروازه به پیش میره...کومبرا هم با استفاده از سرعت زیادش به اون میرسه اما سانتانا پاس نمیده و خودش شوت اسکای وینگ رو روانه دروازه آلمان میکنه.مولر به هر سختی که هست توپ رو مشت میکنه اما کومبرا در برگشت به توپ ضربه میزنه و گل.دومین گل برزیل هم با این شوت کومبرا در واپسین دقایق نیمه اول به ثمر میرسه....ژرمنها یه بار دیگه به سمت دروازه برزیل در پیش هستن.فلیشر یه تنه به قلب خط دفاع برزیل حمله کرده و مدافعین رو یکی بعد از دیگری جا میذاره.حالا فقط سرجیو و سالیناس هستن که بین اون و گل اول آلمان فاصله انداختن.فلیشر سعی داره شوت کنه اما سرجیو روش تکل میره.

-بکش کنار تا حالتو جا نیاوردم گنده بک.

-مگه خابشو ببینی.

فلیشر با تمام قدرت شوت میکنه اما سرجیو با تکل سریعش جلوشو میگیره و توپ به اون طرف زمین جایی که اشنایدر قرار داره کمونه میکنه و داور آوانتاژ میده.

-این آخرین فرصته و باید گل بشه!!!آماده شو...

اشنایدر با تمام توانی که داره شوت میکنه.توپ تمامن نارنجی رنگ شده دررست مثل شعله آتیش و با سرعت زیادی به سمت دروازه برزیل در حرکته.سالیناس سعی در مهارش داره اما سرعت توپ خیلی زیاده.سالیناس با هر دو دستش توپو مشت میکنه و موفق میشه مسیر توپو عوض کنه و توپ با اختلاف ناچیزی داخل تابلو تبلیغات فرو میره.در همین لحظه صدای سوت داور هم به نشانه پایان نیمه اول این دیدار به صدا در میاد.در گوشه ای از زمین فلیشر روی زمین افتاده و نمیتونه از جاش بلند شه.با برانکارد او رو از زمین خارج میکنن.

-کارتون تا الان عالی بود بچه ها اما برای نیمه بعد باید بیشتر از این از خودتون مایه بذارین.درسته تیم برزیل خیلی از تیم ما قویتره اما باز هم شما باید سعی خودتونو بکنید.

-ببخشید مربی اما به نظرم شما دارین بچه ها رو برای باخت آماده میکنین.در حالی که هنوز هم میشه برای بردن جام امیدوار بود!!!

-نه اشنایدر من فقط توقع غیرواقعی از بچه های تیم ندارم.تا همینجا هم که اومدیم به مقام دومی جهان رسیدیم.تازه دکتر تیم میگه فلیشر نمیتونه برای نیمه دوم بازی کنه پس ما باید تدافعیتر بازی کنیم تا گل بیشتری نخوریم.

-خب مربی شما حرفتونو زدین اگه اجازه بدین منم چند کلمه ای رو با بچه ها صحبت کنم.

-ما سراپا گوشیم اشنایدر.

-میدونم خیلی وقته که من تو تیم نبودم اما میتونم متوجه خیلی چیزها بشم.تیم ما امروز مثل همیشه نبود.نمیدونم چرا.اما مطمئن باشین که اگه ما بخایم میتونیم بهتر از این بازی کنیم و حتا شاید موفق به بردن جام هم بشیم اما باید بخایم تا بشه.

-ما با وجود فلیشر دوتا گل خوردیم حالا اونم دیگه نداریم.

-درسته اما فوتبال یه بازی یازده نفرس.پس حالا که فلیشرو از دست دادیم باید هر کدوممون بیشتر سعی کنیم تا نبودشو جبران کنیم.کاتز تو و شستر باید با هم متحد بشین.اشمیت،مرگوس شماها هم سعی کنین با من پاسگاری کنین.مدافعها تیم هم بیشتر از خودشون مایه بذارن و نذارن کسی از خط دفاع رد شه.اما تو مولر...میدونم گرفتن شوتهای کومبرا سخته اما اگه بتونی صدای توپو بشنوی میتونی مسیرش رو تشخیص بدی.درست مثل کاری که واکی کرد....به نظر من یا همه یا هیچ چیز..پس بازی تدافعی نباید در کار باشه.ما حمله میکنیم!!!

حرفهای اشنایدر به روح و دل بچه ها مینشست به طوریکه بعد از صحبتهای اون انگار همه جون تازه ای گرفته بودن.و بعد از حرفهای اون یکصدا فریاد زدن.

-ما حمله میکنیم!!!

مربی هم که راهکار اشنایدر توجهشو جلب کرده بود مخالفتی نمیکرد اما همه چیز رو تحت نظر داشت.

نیمه دوم بازی شروع شده و دو تیم منتظر سوت داور هستن.داور به سوتش میدمه و بازی شروع میشه.مرگوس پاس میده به اشمیت و اشمیت هم بعد از یه دریبل موفق توپو برای کاتز میفرسته.کاتز و شستر هم با پاسهای سرعتی به خط دفاع برزیل نفوذ میکنن.امرال با یه تکل خشن میخاد توپ رو از شستر بگیره که شستر با یه پاس عالی اونو ناکام میذاره.توپ به دست اشنایدر میرسه که کسی جز سرجیو مقابلش نیست.اشنایدر سعی داره شوت کنه اما سرجیو روش یه تکل خشن میره و توپو مال خودش میکنه و اشنایدر هم به گوشه ای از زمین پرت میشه.حرکت خشنی بود اما خطا حساب نمیشد.حالا فرصت برای ضد حمله فراهم شده.تونی به زاگالو،زاگالو به کومبرا اما کومبرا خیلی تحت نظره و پاس میده به سانتانا.حالا سانتانا در فاصله ای دور از دروازه آماده شوت زدن میشه و یه اسکاس وینگ پر قدرت رو از همونجا روانه دروازه آلمان میکنه.مولر به سمت توپ شیرجه میزنه و موفق میشه توپ رو مشت کنه.مدافعین هم توپو از موقعیت خطر دور میکنن.

-لعنتی بخیه های زخمم باز شدن...اما نباید این موقعیت رو از دست بدم.

-چی شده اشنایدر جاییت که نشکسته؟!

-چی؟!

-هیچی فقط اگه نمیتونی ادامه بدی میتونم برات یه جای راحت کنار اونیکی رفیقت که نیمه قبل مصدوم شد پیدا کنم!!!

-نه چیزیم نشده.بهتره مواظب خودت باشی سرجیو.

-مواظبم فقط محض یادآوری گفتم تا من اینجا هستم کسی نباید حتا فکر گل زدن به برزیل رو هم تو سرش داشته باشه.

اما اینبار اشنایدر جواب صحبتهای لویس رو نداد و فقط به اون نگاه کرد.چندین متر عقبتر از لویس الی بین تماشاچیها قرار داشت و پرچمی رو نگه داشته بود که روش اسم اشنایدر نوشته شده بود.تو یه آن به یاد مربیش گیرا و نوبا استاد تبتیش افتاده بود و تمام خاطرات اون روزها براش زنده شده بودن.برق عجیبی تو چشمهاش دیده میشد که کمتر کسی شاهدش بود.

آلمانها با سرعت زیادی به سمت دروازه برزیل در حال حرکت هست و توپ در اختیار کاپیلمن قرار گرفته.کاپیلمن آماده شوت زنی میشه و شوت میکنه...اما نه این شوت نبود بلکه یه پاس قوسدار برای کاپیتان تیم کارل هاینز اشنایدر بود.

-بگیرش اشنایدر.

-تئودور..این شوت باید گل بشه چون قدرتش فراتر از یه شوت سادس که با پا زده میشه.من با تمام جسم و روحم و تک تک سلولهای بدنم به این توپ ضربه میزنم و باید گل بشه.

اشنایدر برای شوت زدن آماده شده البته سرجیو هم یه تکل جفت پا رو روی اشنایدر رفته.به نظر بعید میرسه که اشنایدر موفق به زدن شوت بشه.

-به همین خیال باش اشنایدر...کارت دیگه تمومه...

-آماده شو سالیناس....

خدای من اشنایدر شوت میکنه و سرجیو هم با هر دو پا جلو شوتشو میخاد بگیره.البته کارش خطا محسوب میشه چون هر دو پاش رو روی ساق اشنایدر نشونه گرفته و نه توپ.اما نه سرجیو موفق نمیشه و شوت اشنایدر به سمت دروازه سالیناس در حرکته.عجب قدرتی!!!توپ با سرعت سرسام آوری در حرکته به طوریکه دیدنش با دوربینهای ویدیویی هم کار سختی به نظر میرسه.سالیناس سعی میکنه توپو بگیره.اما موفق نمیشه و گل.گگگگگگگلللللل برای آلمان.ضربه به حدی سرعت و قدرت داشت که بعد از پاره کردن تور و برخورد با دیواره تبلیغاتی باعث ترکیدن توپ شد!!!کارشناسها ادعا میکنن که سرعتسنج ورزشگاه نتونسته سرعت توپ در لحظه برخورد رو نشون بده و این به این معناس که توپ سرعتی بالای 400 کیلومتر بر ساعت رو به خودش دیده.تا قبل از این شوت سایکلون سوباسا با 361 و مچ شوت کومبرا با 354 کیلومتربر ساعت رکورد سریعترین شوتها رو داشتن.

-بالاخره موفق شدم.

-اما سرجیو در چند قدمی اشنایدر داره از شدن درد به خودش میپیچه.بله قدرت و سرعت ضربه اشنایدر به حدی بود که هر دو پای سرجیو آسیب دیدن و مجبور به خروج از زمین میشه.

-غیرممکنه..سانتانا ما باید شیوه بازی دونفرمونواجرا کنیم.

-حق با توئه کومبرا،همین حالا انجامش میدیم.

برزیل بازی رو به جریان میندازه.کومبرا و سانتانا با تبحری خاص از بین مدافعین عبور میکنن و به نزدیکی دروازه رسیدن.

-حالا وقتشه سانتانا...

-کومبرا.

سانتانا با تمام توان یه شوت اسکایوینگ به سمت دروازه خودی روانه میکنه...

-بگیرش مولر!!!

اما کومبرا در بین راه اسکایوینگ کارلوس رو شوت میکنه.اما اشنایدر در همون لحظه توپ رو در جهت عکس شوت میکنه.درگیری سختی بینشون هست.اما سرانجام توپ به هوا میره و این اشنایدره که موفق میشه توپ رو در اختیار بگیره.حالا اون به تنهایی به سمت دروازه برزیل در حرکت هست و کسی هم جلودارش نیست درست مثل تیری که از چله کمان رها شده باشه.دو سه نفر سعی در متوقف کردنش دارن اما هر کدوم به سمتی پرت میشن و اشنایدر به راه خودش ادامه میده.حالا تنها کسیکه جلو اشنایدر قرار داره سالیناس قویترین دروازبان جهانه که مصمم هست تا جلو توپ رو بگیره.

-خب اشنایدر شوتهای تو خیلی قوی هستن اما من اینبار جلوتو میگیرم.

عجیبه سالیناس با سرعت زیادی به گوشه چپ دروازه شیرجه میزنه درحالیکه توپ هنوز زیر پای اشنایدر قرار گرفته!!!

-خوبه سالیناس....ممنون آقای نوبا«حقیقت لزومن اون چیزی نیست که چشم انسان میبینه..»بسوزبرزیل!!

اشنایدر یه فایر شوت میزنه اما سالیناس واکنشی نشون نمیده وگل.

-چی؟!منظورش چیه؟مگه من توپو نگرفته بودم؟!!این...این امکان نداره.

-هرگز به چشمهات صددرصد اعتماد نکن سالیناس...هرگز

همین موقع استاد نوبا مشغول تماشای فینال در یکی از کافه های تبت بود.

-آفرین اشنایدر...هرگز فکرش رو هم نمیکردم که به این زودیها بتونی همچین کاری رو انجام بدی...

برزیل 2،آلمان 2 نتیجه ای که هیچکس انتظارش رو نداشت در حالیکه چیزی کمتر از 5 دقیقه به پایان بازی باقی نمونده.

-مردک نادون!!!حالا نشونت میدم یه من ماست چقدر کره میده!!!

برزیل دوباره بازی رو شروع میکنه و سانتانا از همون اول بازی توپ رو به کموبرا پاس میده.

-حالا قدرت واقعی رو نشونتون میدم.

کومبرا با سرعت خدادادی که داره با تمام توان به سمت زمین ژرمنها به پیش میره.حالا کاتز سعی داره متوقش کنه اما موفق نمیشه.چون سرعتش به حدی زیاده که گرفتن توپ ازش محال به نظر میرسه.اشمیت هم سعیش در این راه بی فایدس.حالا این شستر برج مراقبت آلمان هست که میخاد توپ رو تصاحب کنه اما با تنه کومبرا به کناری پرت میشه.تنها مولر نه ببخشید تنها اشنایدر و مولر هستن که جلو اون قرار دارن.عجیبه که اشنایدر خط حمله رو رها کرده و به این قسمت زمین اومده تا با این بازیکن افسانه ای رو به رو بشه.

-تو هیچی نیستی اشنایدر!!هیچی!!

-بهت اثبات میکنم که شکست ناپذیر نیستین.نه تو و نه تیم برزیل.

اشنایدر به شکلی عجیب جلو کومبرا ظاهر میشه و با یه حرکت سریع توپ رو تو شکم کومبرا شوت میکنه.کومبرا به هوا پرت میشه و از شدت درد به خودش میپیچه.چیزی نزدیک 20 ثانیه تا پایان این دیدار نمونده و اشنایدر در جلو دروازه خودی توپ رو در اختیار داره.عجیبه طوری پاشو بالا آورده که انگار قصد شوت زدن داره.اما از همچین فاصله ای اصلن با عقل جور در نمیاد....

-سرم گیج میره...خون زیادی از دست دادم.اگه پنبه و اون باندهای اضافی رو نبسته بودم حتمن تا حالا لباسمو خونی میکرد.اما...اما این آخرین تلاشمه برای بردن جام....خدایا کمکم کن تا بتونم...تا بتونم همتیمیها و مردممو خوشحال کنم.حاضرم که خودم تو این دنیا نباشم اما برای یه بار دیگه هم که شده کشورم آلمان بتونه صاحب این جام بشه.به خاطر آلمان و مردمم!!!

بله حدسم درست بود اشنایدر با تمام وجودش به توپ ضربه میزنه.دیدن توپ با فریم عادی دوربین خیلی سخته و ما تنها قادر به دیدن لکه سیاهرنگی هستیم که با سرعت غیرقابل باوری به سمت دروازه برزیل در حرکته.سالیناس که از دو گل قبل هنوز هم ناراحته خودش رو در مسیر توپ قرار داده و با دو مشت گره کرده از رو به رو به سمت توپ حمله میکنه اما توپ اونو مثل کاغذی کاهی از مسیرش کنار میزنه و بعد از برخورد با تیرک افقی محو میشه.داور هنوز متوجه موضوع نشده و با کمک داورها به سمت دروازه برزیل میرن.توپ تیرک افقی دروازه رو به طور کامل غر کرده و بعد از اون به سمت زمین منحرف شده و به داخل زمین فرو رفته.بله کمک داور لاشه توپ رو از گودالی که بر اثر قدرت شوت درکف زمین دروازه برزیل ایجاد شده بیرون میاره و گل پذیرفته میشه و در همین لحظه با صدای سوت داور آلمان قهرمان این دوره از رقابتهای جام جهانی میشه.بازیکنهای آلمان سر از پا نمیشناسن و از شدت خوشحالی در حال دویدن دور زمین هستن.البته آلمان این قهرمانی رو مدیون ستاره و کاپیتان تیمش اشنایدر بود که الان بر خلاف دیگر بازیکنان که در حال شادمانی هستن تنها به تیرک دروازه تکیه داده و فقط به گوشه ای خیره شده....

جام جهانی رو آلمانیها بالای سر میبرن و فریاد شادی سر میدن.حالا تک تک بازیکنها باید با جام عکس یادگاری بگیرن.اشنایدر با چهره ای جدی جام رو بالای سر میبره و بعد از چند ثانیه اون رو به مولر میسپاره.خیلی عجیبه چون چهرش کمی رنگ پریده به نظر میرسه و انگار حوصله نداره.

-بدش به من اشنایدر...این جام مال ما...چی!!این چیه؟!خون؟!این خون توئه که روی جام ریخته؟!اشنایدر؟!

-چیز مهمی نیست...یه زخم سطحیه.

-سطحی؟!شونت داره خونریزی میکنه!!!یه نفر دکتر خبر کنهههه!!!

و قهرمان قصه ما چند ثانیه بعد نزدیک بود روی زمین بیفته.اما چون مولر از ماجرا با خبر بود نذاشت بیفته زمین و اون رو به گوشه ای برد.

-ممنونم مولر.چیزیم نیست..فقط یه ذره خستم...خابم میاد...

-تو خون زیادی از دست دادی اشنایدر.چرا زودتر نگفتی؟

-اونقدرا هم مهم نیست...تازه اگه میگفتم مربی اجازه بازی بهم نمیداد.

-دکتر رسید بذار الان میدا اینجا.همه چیو بهش بگو.

-عجیبه.چطور این فوتبالیست تونسته تمام این مسابقه رو بازی کنه جای تعجب داره.ما سریعن به خون احتیاج داریم.بین شماها کسی هست که گروه خونیش او منفی باشه؟

-من هستم...خون زیادی هم دارم.هر چقدر لازم داره از من بگیرین.

و دکتر در همون موقع از مولر مقدار خون گرفت و داخل هلیکوپر امداد به اشنایدر تزریق کرد.اشنایدر به بیمارستان برده شد و دو واحد دیگه خون دریافت کرد.اما دکتر بعد از معاینات کاملتر متوجه شد قسمت زیادی از خونریزی اشنایدر داخلی بوده و مجبور به جراحی شونه اون شد.اما ذخیره گروه او منفی بیمارستان تمام شده بود و از بین کسانی که در جمع حضور داشتن تنها 2 نفر میتونستن به اشنایدر خون بدن یکی واکابایاشی که یعد از شنیدن ماجرا خودشو به بیمارستان رسونده بود و دیگری پسری بود گندمگون با قدی متوسط و چشمها و ابروهایی مشکی.این دو نفر بودن که در اون لحظه حاضر به خون دادن شدن. خوشبختانه عمل با موفقیت انجام شد و اشنایدر 2 روز بعد از بیمارستان مرخص شد.با فهمیدن ماجرا اشنایدر آدرس پسر رو پرسید اما هیچکس از اون خبری نداشت و تنها چیزی که از اون در اختیار داشت عکسی بود که داخل موبایل واکی در لحظات عمل گرفته شده بود تا اینکه در فرودگاه توکیو موقع برگشت به آلمان دوباره موفق به دیدن اون پسر شد.

-شما بودین که به من خون اهدا کردین درسته؟

-قابلی نداشت...من پروپاقرصترین طرفدار غیر آلمانی شما و تمیتون هستم.کمترین کاری بود که میشد انجام بدم.

-ممنونم...اما منم دوس دارم این لطفتونو جبران کنم.میدونم شما برای پول این کارو نکردین.پس هر کاری که بخاین حاضرم براتون بکنم.شما زندگی منو نجات دادین.راستی یادم رفت اسمتونو بپرسم.

-مرسی...خجالتم میدین،من نویسنده هستم...راستش بدم نمیاد اگر بشه ماجرای این چهار سال از زندگیتون رو که نتونستین تو تیم ملی حضور داشته باشین و بقیه اتفاقات رو تبدیل به کتاب کنم.البته اگه موافق باشین.اسم بنده هم احمد هست احمد ش*****ی

-البته با کمال میل احمد جان....
گفتم اما بازم میگم اگه خوندینش حتمن نظرتونو در موردش بنویسین چه مثبت و چه منفی برای من خیلی مهمه.


پایان
2014/03/16 05:31 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 اعتبار داده شده توسط : yotab(+2.0) ، ramin 99(+2.0) ، Hashirame Senju(+2.0) ، Mohabat69(+2.0) ، SĪĿƐИƇƐ(+2.0) ، jf1/23(+2.0) ، Kojiro 021(+2.0)
Ali king
علی اشنایدر



ارسال‌ها: 817
تاریخ عضویت: Oct 2013
اعتبار: 212.0
ارسال: #228
RE: بازگشت آلمان
بابا نویسنده;بابا هنرمند
ولی می تونسی توش اصطلاحات هم بکار ببری
2014/03/16 08:19 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
xBeHnaMx
کاربر فعال

*


ارسال‌ها: 748
تاریخ عضویت: May 2013
اعتبار: 32.0
ارسال: #229
RE: بازگشت آلمان
اعتماد بنفست تو حلقم
اما قشنگترین داستانی بود که خوندم واقعا ایول
اما اخرش اشنایدر میمرد قشنگتر میشدا
بعد دوسال تمومش کردی خودت چه حسی داری؟؟
2014/03/16 09:59 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Schneider
Kaiser Soze



ارسال‌ها: 792
تاریخ عضویت: Oct 2011
اعتبار: 1021.0
ارسال: #230
RE: بازگشت آلمان
حقیقتش متوجه حرفت نشدم علی جان.
اما در مورد حرف بهنام باید بگم حقیقتش خودمم میخاستم آخرشو غمگین کنم چون اصولن با پایان تلخ خیلی حال میکنم.اما از اونجایی که کاربرهای این انجمن اکثرشون کمسن و سال هستن این پایانو انتخاب کردم.مرسی از نظرت.2 سال نوشتنش طول کشید...راستش اوایل میخاستم تو 7-8 قسمت خلاصش کنم و بیشتر دلم میخاست تبدیل به مانگا بشه اما یه سری اتفاقات افتاد که نشد یه مدت بنویسمش.که بعد از مدتی به دلیل اشتیاق تعدادی از دوستان از جمله خودت و داش ابراهیم شروع به نوشتن ادامش کردم...
در مجموع تجربه بدی نبود اما فکر نمیکنم دیگه تو سبک فن فیکشن چیزی بنویسم.اما داستاننویسی رو هرگز ترک نمیکنم.(خیلی دیگه رسمی شد)

با تشکر از دوستانی که داستان رو خوندن و نظر هم دادن(یا ندادنمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)
2014/03/17 12:09 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان