پارک انیمه
کاربر گمشده.Lost User - نسخه‌ی قابل چاپ

+- پارک انیمه (https://animpark.icu)
+-- انجمن: فعالیت های گروهی (/forum-30.html)
+--- انجمن: نویسندگی (/forum-34.html)
+---- انجمن: داستان های سایت (/forum-267.html)
+---- موضوع: کاربر گمشده.Lost User (/thread-27321.html)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6


کاربر گمشده.Lost User - NoboraHaru - 2017/01/09 01:03 PM

به نام خدا عزیزان این داستان زاده ذهن بندست و به نظراتتون لازم دارم.

بلاخره خسته و کوفته به پروفایلم برگشتم.روی صندلیم نشستم.نفس عمیقی کشیدم.ساعت سه بعد از ظهر بود. برام عجیب چقدر عجیب راحت وارد قلعه شدم.هیچکی تو ی ضلع12 نبود.برام عجیب بود.چه خبره. رفتم سمت مانیتورم.روشنش کردم.اه اینم که نت نمیده.چه خبره مگه.رفتم سمت در که یکهو یادم افتاد رادیو رو روشن کنم.روشنش کردم ودرکمال تعجب صدای وب پرنس بود.یکهو گفت:متاسفانه باید اعلام کنم ضلع 12 کاملا تحت محاصره قرار گرفته و از کنترل ما خارج شده.ویروس ضلع 12 رو تخریب کرده.عرق سردی تنم رو فرا گرفت روی زانو هام فرود اومدم.نفسهام هم به شمارش افتاده بود.نمی تونستم از جام تکون بخورم.صدایی شنیدم.جسمی مثل نوک یک پرنده مدام به شیشه پنجره میکوبید.فورا به لب پنجره رفتم.هیچ چیز نبود.خوبی پنجره های پارک انیمه اینه که اصلا داخل رو نشون نمیده حتی درشب.یاد هیولای کاربرخور مدیر کل افتادم.معمولا تو کنترل پنل من میخوابید و میچرخید.در کنترل پنلم رو باز کردم.سریع دویدم تو.هیولا واسه خودش خوابیده بود.خیلی عجیبه البته من واسه پروفایلم سیستم امنیتی کار گذاشته بودم.رادیو اسامی کاربرهای مرده در حال اعلام شدن بود.از من حرفی نزد.فقط گفت:ما تمام مدت دنبال یه کاربر گشتیم برخی از اجساد رو پیدا کردیم احتمال میره که((Sephiroth)) همون بهاره هم کشته شده باشه.ولی جسدشو هنوز پیدا نکردیم متاسفانه احتمال مرگش قویتره.روی زانو هام افتادم.با هق هق و چهره ی درهم فرو رفته و خیس اشک و با صدایی خفه زمزمه کنان گفتم من زنده ام من هنوز زنده ام.من نمردم.
تصمیم خودمو گرفتم باید از اینجا خارج میشدم.اینجا نسبتا امنه چون ویروسها فکر میکنن این بخش رو کامل داغون کردن.از داخل تنظیمات کنترل پنل.دکمه ی حالت مخفی بودن رو فعال کردم.هیولای کاربر خور رو هم پشت موتور جست و جو سوار کردم. اینطوری میشد کاری کرد.تو پروفایل هر کاربر یه موتور وجود داره که مخصوص گشت و گذار ضروریه.مثلا عین همین حالا.هیولا اصلا ککشم نمی گزید فقط عین ادمایی که حرفتو تایید میکنن سر گنده و گرد بامزشو تکون میداد.مرحله اول نقشه رو برای هیولا و خودم زمزمه میکردم.خب ما میریم درگاه12 بعد ویروس نگهبان رو با موتور زیر میکیریم سلاحشو برمیدارم.همینطور رمز عبورش و کد فعالیتشو.همینطور در راه روی دراز و طولانی مشغول راندن موتور شناور روی هوای جستجو بودم.بعضی از در ها و پنجره ها باز بودن و نور خورشید از لابلا شون میتابید.بلاخره به قسمت درگاه رسیدم.به نظر میرسید جز اوار و خاک وخل چیز دیگه ای اونجا نبود.چراغ هشدار روشن بودو صدای هشدارم روشن.روی صفحه مانیتور بیلیبورد سایت رو دیدم. عجب تحت تعقیب.
درست زیر عکسم که روی بیلبور چسبیده بود نوشته شده بود تحت تعقیب.اهان پس ویروسا از زنده بودنم مطلعن.خوب.این خیلی بده.طبق معمول هیولای کاربرخور فقط سرشو تکون داد و دوباره به حالت عادیش برگشت.یاد قسمت نویسندگی افتادم.همیشه میونبرش توی حافظه ی موتور جست و جو بود. به قسمت درگاه ورود نگاهی انداختم.اهی از ته دل کشیدم و اشکام سرازیر شد.اخه چرا خونه ی کن همیشه مورد تهاجم قرار میگیره.یاد مین جی و Noctis_p افتادم.
ویاد... هعی.روزگار.حوصلم پوکیده بود.
بس که این زنگ الارم رو شنیدم.یهصدایی اومد.درسته خودشه.جلوی هیولای کاربر خور رو گرفتم. و گفتم من سلاحشو میگیرم بعدشم میکشمش.عجب این که ویروس نیست.البتهحرفمو پس میگرم..ولی چی واردشون کرده اینجا.
به نظر نیمه جون می اومد.با اینکه در حالت مخفی بودیم ولی این ویروس حضورمو حس کرده بود.
بلاخره یه راه پیدا کردم دریچه ورود به انجمنHTTP به نظرم فقط یه دیوار سنگی جلوم بود ولی مدتی میشد پشت دریچش قایم شد.
یکم به عقلم امید وار شدم.عجب.فروشگاه.باید برم داخلش. برق فروشگاه هم مدام قطع و وصل میشد. واقعا وضعیت بدی بود. یه مدال برداشتم.مدالها جز اینکه عپین تابلو رو در و دیوار میچسبیدن قابلیت سپر شدن رو هم داشتن.
البته باید دنبال یه شمشیر یا یه تفنگ باشم ولی همین تبر هم کارمو راه میندازه. یاد این افتادم هیچکدوم از اعضا تفنگ بریسکوپ نمیخردند چون قیافه قشنگی نداشت ولی هدفش هدف بود. در جا میکشد و نیازی هم به تیر نداشت.
تفنگ رو برداشتمو و دوباره سوار موتور جست و جو شدم.
......................
ادامه دارد....



No

Error.