پارک انیمه
بازی با اتش - نسخه‌ی قابل چاپ

+- پارک انیمه (https://animpark.icu)
+-- انجمن: فعالیت های گروهی (/forum-30.html)
+--- انجمن: نویسندگی (/forum-34.html)
+--- موضوع: بازی با اتش (/thread-11996.html)



بازی با اتش - Milanna - 2014/03/26 03:14 PM

دروددددددددددددددددددد
خب از بیکاری به سرم زد بیام یه داستان بنویسم.
امیدوارم خوشتون بیاد...فعلا این رو داشته باشین....واسه دست گرمیه
____________________________________________
_ امم...مربی...اون کیه؟
و با دست به کسی که به تیر دروازه تکیه داده بود اشاره کرد. مربی با  خنده گفت:
_ اهان اون؟...اون خواهر زادمه برای تعطیلات تابستون اومده پیشم....
بعد با تشویش ادامه داد:
_ زیاد باهاش حرف نزنید بچه ها....قاطی داره یه خورد...
تعجب کرد. چرا یه نفر باید اینطوری راجب خواهر زادش حرف بزنه؟ از نظر اون این کار خیلی غیر معقول بود.
صدای سوت مربی اون رو از افکارش بیرون اورد:
_ بچه ها 5 دور، دور زمین میدوین بعدش آلن نرمش میده.
همه به صف شدن و شروع کردن به دویدن. در طول این دویدن ها ناخوداگا نگاهش به طرف تیر دورازه کشیده میشد. دلش تاب میزد برایای اینکه بفهمه اون کسی
که چهرش زیر کلاه سویشرت مشکی رنگ قایم شده کیه. دور چهارم تمام شد. دور پنجم را از نزدیکی تیر دروازه ای که اون شخص مرموز بهش تکیه داده بود شروع  کردن.
نزدیک تیر بود که یک دفعه اون شخص حرکت کرد. مثل اینکه میخواست به اون طرف زمین بره.
سرعتش زیاد بود برای همین وقتی اون شخص اومد نزدیکش نتونست خودش رو کنترل کنه و محکم بهش برخورد کرد.
و بعد  صدای جیغ دختری که داشت زیرش دست و پا میزد:
_ بلند شو پسره گنده
__________________________________________________________
اینو نوشتم که نمونیدتو خماری....تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
چرت شد خودم میدم....هول هولکیه دیگهتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/21.gif
تشکر و اعتبار فراموش نشه....نظر هم که باید بدین...وگرنه ادامش نمیدمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/24.gif


No

Error.