پارک انیمه
داستان ماموریت ناممکن - نسخه‌ی قابل چاپ

+- پارک انیمه (https://animpark.icu)
+-- انجمن: انیمه های محبوب - Popular Anime (/forum-7.html)
+--- انجمن: کاپیتان سوباسا (/forum-9.html)
+---- انجمن: ترجمه (/forum-108.html)
+---- موضوع: داستان ماموریت ناممکن (/thread-11882.html)

صفحه‌ها: 1 2 3 4


داستان ماموریت ناممکن - .:shaghayegh:. - 2014/03/16 09:13 PM

سلام بچه ها این تاپیک ترجمه داستان ماموریت غیر ممکنهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهنظر بدیدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهاگه بده ببخشید اولین ترجممهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
واما داستان
فصل اول
یکی دیگه از روزهای معمولی بیروح در شهر کوچک و ساحلی نانکاتسو فرا رسیده بود
شهر فوتبال پسند نانکاتسو مورد هجوم سکوت قرار گرفته بود
تنها صدایی که شنیده میشد صدای برخورد موج به کناره ساحل بود
خروس شروع به خواندن کرد
و توپ به تیرک عمودی دروازه برخرد کرد
دوباره
بهترین درروازبان فوتبال دنیا توپ را دور کرد
دوباره
صدای مهاجم در حالی که زیر لب به دروازبان فحش میداد
صدای هم تیمی دیگر در حالی که سعی میکرد اونو کنترل کنه
بله تمرین معمولی تیم ملی ژاپن
گنزو به خوابگاه برگشت خسته از زندگی روتین هرروز به خوابگاه برگشت
کاکرو اونجا بود و کاری جز گوش دادن به اهنگ انجام نمیداد
سوباسا و تارو نگران اون دو بازیکن به خوابگاه رفتند
زمین لرزید
اونا چجوری میتونن تکون خورد زمینو توی خوابگاه احساس کنند؟
به سادگی
انگار زمین فقط زیر پای ان چهار سوپراستار فوتبال باز شده بود
چهار فریاد از ترس و کمک
و اونا برده شدند
و همه چیز به حالت عادی برگشت
بچه های تیم تلاش میکردند تا بهترین بازیکنانشونو پیدا کنند
واکاشی مازو با نگرانی به خاطر گم شدن کاکرو دور اتق راه میرفت
سانایی سعی میکرد همه ی توجهشو روی این حقیقت جلب کنه که سوباسا گم شده نه اینکه دیوونه بشه یا دور اتاق راه بره
بعد سه تا دیگه از بازیکنا گم شدند
سانایی:چرا باید اونا گم بشن؟اونم الان که ما به بازیکن خوب نیاز داریم
کازو تاچی بانا:الان منظورت اینه که ما خوب نیستیم؟
سانایی:یه چیزی تو همین مایه ها
.
.
.
.
.
.
.
دختری با موهای قهوه ای بلند:سلام
دختری با موهای بلند مشکی:هی شماها
حدس بزنید چی شده؟دیروز برای جشن افتتاحیه بزرگ ترین فروشگاه شهر 5تا بلیط گرفتم
همه به بلیط هایی که دست دختر مو قهوه ای بود خیره شده بودند
بذارید تیمو بهتون معرفی کنم
یوکی:یکی از دانش اموزان میکان های.یه فوتبالیست دیوونه و کسی که عاشق خریده و در نقش دروازبان بازی میکنه
اون یه دوست خوبه و کاپیتان تیمه موهای قهوه ای تیره و چشمای زمردی داره
کریزی:دختری با موهای بلند مشکی یکی از فوتبالیست های همون تیم که در نقش مهاجم وسط بازی میکنه
یه دوست بامزه با چشمای کهربایی
سوکو:کسی که مشتاق کارگردانیه و عاشق اینه که دوربینشو همه جا با خودش ببره دوست داره اینه که همه ی کارای دوستاشو ضبط کنه
اون موهای نسبتا بلند صورتی و چشمای یاقوتی داره
لینا:مغز گروه کسی که عاشق خرید و شناست موهای کوتاه ابی تیره و چشمای فندقی داره
ریزا:جوون ترین و دیوونه ترین فرد گروه خیلی اهل حال با موهای خیل بلند مشکی و چشمای ابی
این از همه
سوکو:بهتره بعدا بریم خرید
بقیه هم موافقت کردند
وبعد
زمین باز شد و همه در ان کشیده شدند
.
.
.
.
.
کلاور:زود باش مندی
سم:هی تو تنها کسی نیستی که به مشاوره نیاز داری
الکس:اگه همین الان درو باز نکنی خودم درو میشکنم
مندی:بسیار خب همین الان وسواسیااااااا
الکس:هی ما وسواسی نیستیم
اونجا صحبتشون گرم گرفته بود که
زمین باز شد همه حتی مندی به داخل ان کشیده شدند
.
.
.
.
.
مارتین:هی دیانا جاوه رو دیدی؟
دیانا:نه لطفا بذار ارامش داشته باشم میخوام خوندنفصل 12 کتاب جغرافی رو قبل از شروع شیمی تموم کنم میفهمی؟
مارتین:اها فهمیدم تو نمیتونی یک ثانیه بدون خوندن کتاب زنده بمونی!میتونی؟
دیانا:چی داری میگی؟معلومه که میتونم
مارتین:واقعا؟
دیانا:البته
مارتین:خب خوبه!یه مبارزه رو بهت پیشنهاد میکنم!یک هفته کامل کتاب نخون اونوقت من هرچی شکلات و شیرینی و کاکائو که میتونی بخوری رو بهت میدم
این قضیه توجه دیانا رو کاملا جلب کرد
کاملا
مارتین میدونه که دیانا دیوونس زمانی که بحث شکلات پیش میاداون نمی تونی مبارزه رو ببازه
دیانا:تو شکست خواهی خورد
بلند شد و کتاب رو روی مبل رها کرد
مارتین:ولی اگه منبردم وتو توی این مدت کتاب خوندی باید تمامی تکالیف شیمی و جبر منو به مدت یک ماه انجام بدی
ولی اول باید جاوه رو پیدا کنم بعدا حسابتو میرسم خرخون مارتین اینو گفت و شروع به دویدن کرد
دیانا:من خرخون نیستم و دنبال مارتین دوید
مارتین:باشه باشه هرچی تو گفتی درسته
دیانا لب و لوچه خودشو اویزون کرد(سخن مترجم:اه دختره لوس)
بعد از اون ساعت زنگ خورد یعنی اینکه از مرکز با اونا تماس گرفته شده
اونو برداشت.مارتین این توانایی رو بدست اورده بود که از اون برای پیدا کردن
پرتالی که به مرکز وصل میشه استفاده کنه.
پایان فصل اول
چطور بود؟
ترشی نخورم چیزی میشم یا نه؟



RE: داستان ماموریت ناممکن - zari.f - 2014/03/16 09:55 PM

جالب بود ادامه بدهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه


RE: داستان ماموریت ناممکن - __x__maria__x__ - 2014/03/16 09:56 PM

بذار اول انتقادمو بکنم بعد ازت تعریف میکنم تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
اولا یه اشتباه تایپی داشتی! (اتاق رو نوشتی اتقتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/21.gif)
دوم من وسطای داستانو نفهمیدم! حالا نمیدونم مشکل از کتابه یا مترجم محترم! یا شایدم مشکله خودم باشهتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/5.gif
ولی در کل به نظرم واسه اولین کارت خیلی خووووبه
ایشالا کارای بعدی بهتر هم میشه ^_____^
تو میتونیییییییییتصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gifتصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gifتصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gif
 


RE: داستان ماموریت ناممکن - .:shaghayegh:. - 2014/03/16 10:23 PM

مرسی عزیزم
خیلی تو ذوق زنی
مشکل از خودته^_^


RE: داستان ماموریت ناممکن - Yuri - 2014/03/16 10:40 PM

افرین خیلی خوبه موفق باشی مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه


RE: داستان ماموریت ناممکن - Roya - 2014/03/17 08:43 AM

آفرین ابجی خیلی قشنگ ترجمه کرده بودی .
به عنوان اولین کارت عالیه ( راستش باورم نشد اولین کارته مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه )
فقط بعضی جاهاش فعلا تکرار شده بودن . درستشون کنی بهتر میشه ؛)


RE: داستان ماموریت ناممکن - Aisan - 2014/03/17 09:19 AM

برای شروع خوبه
اگه مشکلی هم داشت طوری نیست
اما خوب بود.آفرین


RE: داستان ماموریت ناممکن - Sweet Aida - 2014/03/17 10:46 AM

آورین آورین!
اولین ترجمه ت عالـیــــــه


RE: داستان ماموریت ناممکن - .:prince jun misugi:. - 2014/03/17 01:13 PM

ا---ف---ر----ی-----ن
ادامه بده شقایق جون---------------------------------------ن


RE: داستان ماموریت ناممکن - .:shaghayegh:. - 2014/03/23 02:27 PM

مرسی بچه ها لطف دارید
فصل دومش در راه تا یکی دو روز دیگه
منتظر باشید