پارک انیمه
ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - نسخه‌ی قابل چاپ

+- پارک انیمه (https://animpark.icu)
+-- انجمن: فعالیت های گروهی (/forum-30.html)
+--- انجمن: ایفای نقش (/forum-338.html)
+---- انجمن: بایگانی (/forum-410.html)
+---- موضوع: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من (/thread-24373.html)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - white knight - 2016/06/23 12:23 AM

گفتم :پس میریم پیش مارتین
نگاهی سوالی به اررو وماریا انداختم اما معلوم بود آن ها روش های خودشان برای انتقال را بیشتر دوست دارند دست وویلا را گرفتم و هردو به جنگل تله پورت شدیم درختان جنگل تو در تو بودند ونور کمی داخل آن راه پیدا میکرد...


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - Hitara - 2016/06/23 12:24 AM

صبر کن ببینم اون جان نیست.....او....اون یه.....اون یه شکارچی شیطانه.....پس تو بد دردسری افتادیم

 


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - مین جی - 2016/06/23 12:26 AM

من ارورا را در محفظه ی ستاره ای گذاشتم و بعد به دنبال ان ها به جنگل رفتیم.بعد پشت سر ان ها ظاهر شدیم!
ماریا:من از طریق ستاره ها موقعیت رو شناسایی می کنم تا ببینم مارتین کجاست.))


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - Aisan - 2016/06/23 12:27 AM

بی تفاوت به شکارچی نشسته بودم
دیگر چیزی مهم نبود...


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - aika_chan - 2016/06/23 01:04 AM

(یونو در حالی که داشت یکی از سر های بریده شدش(به نام یوکی رو لمس میکرد)
یوکی!میخوام یه گوجه سبز دیگه بیارم!امیدوارم بتونی به بقیه توضیح بدی چرا یه مدت میخوام برم(و لبخندی به سر بریده شده آویزان از سقف اتاقش میکنه)
(با خودش میگه)من چند وقته که برق رو روشن نکردم؟مهم نیس!بعد از اضافه کردن یک گوجه سبز جدید به اعضای خانوادم جشن میگرم و برق رو روشن میکنم(و با چکمه های بلند مشکیش که روی کف چوبی خونه تق تق میکنن از اتاقش خارج میشه)


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - Death - 2016/06/23 08:29 PM

بعد از گفتن حقیقت ... پیش کیتارا میروم ... انگار که یه شکست روحی بزرگ بهش خورده .... فعلا رهاش می کنم .... 
و اما هیتارا .... اونم بهتره رها کنم ... بعدا کارمو انجام میدم ... الان مشکل اصلی پریس بود .... من هنوز به قول مادرش عمل نکرده بودم. .....


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - Aisan - 2016/06/23 08:47 PM

تا کی میخوای بازیچه باشی؟!
دیگر از این بی هدفی خسته ام،یک گلوله حرام شکارچی میکنم و از جا بلند میشوم..
باید نیروهای شیطانی زودتر از موعد احضار شوند...


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - مین جی - 2016/06/23 09:38 PM

بعد ارورا گفت:باید کار ها رو تقسیم کنیم تا راحت تر مارتین رو پیدا کنیم.))
سری تکان دادم بعد من و ارورا از نظر پرس و وویلا که جلویمان بودند پنهان شدیم.
در ناکجا اباد:فضایی میان جو زمین و فضا


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - Miikasa Ackerman - 2016/06/23 09:45 PM

"نگاهی به اطراف میکنم،چیزی در ذهنم جرقه میزند
اگه خواستی بیای پیش ما و کونای(شاگرد)من بشی این پارچه رو به ماهی فروشا کنار بندر بده گوجه سبز نارس
دقیقا باید پیش یونو میرفت به سمت پایین رفت که ماریا جلوی او را گرفت"


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - مین جی - 2016/06/23 09:55 PM

ماریا:فراموش نکن چرا اینجاییم!
باید پیش هم بمونیم.
ارورا اخم می کند...