پارک انیمه
ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - نسخه‌ی قابل چاپ

+- پارک انیمه (https://animpark.icu)
+-- انجمن: فعالیت های گروهی (/forum-30.html)
+--- انجمن: ایفای نقش (/forum-338.html)
+---- انجمن: بایگانی (/forum-410.html)
+---- موضوع: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من (/thread-24373.html)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - Death - 2016/06/22 11:18 PM

رو به پرس : .... اوضاع رو داری خرابتر می کنی ... همینکه می خواستم سلاحم رو دربیارم ... کیتارا با هیتارا اومد ...


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - Miikasa Ackerman - 2016/06/22 11:20 PM

"خب دیگه این زیادی بود با بخیالی دستانم را جلو میبرم و نور را هدایت میکنم ستاره تکان میخورد
پوفی میکشم و با تمام قدرت جیغ میزنم از دهانم هاله ای سفید رنگ خارج میشود دیواره ها میلرزد
پس از مدتی در هم میشکندمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه،با نور دور خودم یک دایره میکشم و بدون بال به سمت جنگل میروم"


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - white knight - 2016/06/22 11:22 PM

حواس جان پرت شده کیتارا آنجا بود اما گارد جان هم باز بود بهترین موقعیت برای من قصد کشتنش رو نداشتم فقط میخواستم مجبورش کنم اعتراف کنه با سرعت زیادی به سمتش حمله کردم دقیقا زمانی که شمشیرم به جان نزدیک شد صدای گلوله ای فضارا پر کرد گلوله به شمشیربرخورد کرد کیتی بود:نه پرس...


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - ღ♪ℓ¡αŋα♪ღ - 2016/06/22 11:23 PM

فریاد میزنم : هی صبر کن ! اما مارتین دیگر رفته بود !
از خانه خارج میشوم و به سمت جایی میروم که پرس رفته بود ... وقتی که به مکان میرسم 
با ماریا روبرو میشوم که تنها انجا ایستاده بود .... به سمتش میروم میپرسم : بقیه کجان ؟


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - Aisan - 2016/06/22 11:24 PM

از هیتارا میخواهم وضعیت مکان قبل را در دست بگیرد و بعد به سمت آن دو میروم و بینشان می ایستم
اول نگاهی به جان می اندازم و بعد رو به پرس میگویم:
_گفتم خودت رو دخالت نده؛من دیگه کیتارای قبل نیستم.تاوقتی من هستم بهت اجازه نمیدم به جان آسیب بزنی ،هیچ کسی این اجازه رو نداره
و بعد با خود میگویم:اون حالا حالاها مال منه...باهاش کارهای زیادی دارم


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - Hitara - 2016/06/22 11:25 PM

اوضاع خیلی بد بود و هرکدوم نزدیک بود حمله کنن به خاطر همین کنترل بدن پرس و جان رو ازش گرفتم و مجبورشون کردم که بشینن

 


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - Miikasa Ackerman - 2016/06/22 11:25 PM

"دستی به شانه ی وویلا میزنم با ترس برمیگردد":
اروم بابا منممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - Noctis_P - 2016/06/22 11:26 PM

در جنگل آهسته قدم بر میدارم ،سکوتی عجیب حکم فرما بود که اکنون با صدای هوهوی جغد ها و خش خش برگ ها می شکند ،محفظه ای کروی می بینم ،با احتیاط جلو میروم و از نزدیک چیزی که داخل ان است را میبینم و نفسم را در سینه حبس می کنم آهسته و با تردید می گویم:پرسی؟...و بعد دیگران را می بینم کمی دور تر در محفظه ای خودم را میبینم و زیر لب می گویم:امکان نداره


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - Hitara - 2016/06/22 11:26 PM

وقتی کارم رو تموم کردم رو به کیتارا گفتم:کار خطرناکی نکن

 


RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من - ღ♪ℓ¡αŋα♪ღ - 2016/06/22 11:27 PM

در پاسخ به حرف ارورا میگویم : چی اتفاقی افتاده ؟ خواهرم کجاست ؟