پارک انیمه
داستان ماموریت ناممکن - نسخه‌ی قابل چاپ

+- پارک انیمه (https://animpark.icu)
+-- انجمن: انیمه های محبوب - Popular Anime (/forum-7.html)
+--- انجمن: کاپیتان سوباسا (/forum-9.html)
+---- انجمن: ترجمه (/forum-108.html)
+---- موضوع: داستان ماموریت ناممکن (/thread-11882.html)

صفحه‌ها: 1 2 3 4


RE: داستان ماموریت ناممکن - .:shaghayegh:. - 2014/03/23 08:08 PM

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهفصل دوممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
گروه میکان های روی یک پادری صورتی فرود امدند
ریزا در حالی که بلند شد کلاهش رو درست کرد و گرد و خاک دامن قرمز و زردش،بلوز یقه ب ب ایش با یه روبان قرمز ش رو تکوند
کت قهوه ایشو درست کرد کاملا بلند شد تا خاک کفش و جورابش زو هم بتکونه و گفت:چی شده؟؟؟؟؟
ریزا بعد از اینکه مطمئن شد کاملا تمیز شده:اونجارو
لینا:اه ریزا ما توی یه اشغال دونی نیفتادیما پس نیازی نیست خودتو در این حد تمیز کنی
ریزا:فقط میخواستم مطمئن بشم از همه نظر تمیزم
کریز:اره و اتاقتم زباله دانه
یه کسی گلوشو صاف کرد
دخترا دورو برشونو نگاه کردن تا ببینن کیه
اونا مردی رو با سلام مشکی مشکی دیدند کچل نبود اما هی زیادم مونداشت
عصر بخیر دخترا به سازمان حمایت از انسان ها خوش امدید
یوکی:ما اینجا چیکار میکنیم؟
خب شما در سازمان حمایت از انسان ها هستید من سم هستم اینا هم الکس و کلاور اند
ما جاسوسان این سازمان هستیم و افتخار میکنیم که اولین کسانی باشیم که به شما تبریک میگیم....خوش اومدید
این حرفارو دختری با موهای نارنجی رنگ و به همراهانش اشاره کرد
سوکو:سلام ولی ما اینجا چیکار میکنیم؟
سپس یه ورودی دیگه باز شد و 3 تا پسر پائین افتادند
اون پسری که موهای نسبتا بلند داشت پرسید:ما کجاییم؟
پسر دیگه که موهای فرفری داشت گفت که هیچ چیز یادش نمیاد
یوکی:هی پسرا ما قبلا شمارو جایی ندیدیم؟
کریزی:اوه اره شماها ایزاوا،کیزوگی و تاکی از نانکاتسو هستید!اینجا چیکار میکنید؟
ایزاوا:دقیقا نمی دونیم
کلاور درحالی که به ایزاوا دست میداد به اونا خوش امد گفت
این روشن بود که کلاور دوباره عاشق شده بود
کیزوگی:چرا؟
الکس:برای اینکه شما جاسوسان جدید سازمان حمایت از انسان ها هستید
بعدا ز اون یه پرتال دیگه باز شد
ازش یه خانوم با موهای کوتاه زبر بیرون اومد
مرسی که اجازه دادی تا زمانی که تعمیرات مرکز تموم بشه اینجا بمونیم جری
جری:مشکلی نیست ام او ام!
همه باهم:ام اوام!!!!!!!!
جری:خب همون طور که میبینید ام او ام از دوستای منه ایشون یه سازمان مخفی رو تاسیس کردند که اسمش مرکزه .این مرکز با پدیده های غیرطبیعی مقابله میکنه
الکس در حالی که به بیلی دست میزد:هی ببینید این یه هواپیمای خوشگل و سبزه که شبیه فضایی هاست
چرا ما یه همچین ماشینی نداریم؟
ام او ام(همون خانومی که موهای کوتاه زبر داشت):چون که این یه ماشین نیست !یه فضایی واقعیه
الکس:اوه اره میدونستم!وبیلی رو زمین گذاشت
یه پرتال دیگه باز شد
پسری با موهای بلوند همراه با دختری با موهای شکلاتی و مردی وحشی با پلیور زرد وارد شدند
پسر گفت:وای نمی دونستم این همه ادمیم
ام او ام:چی باعث شد اینقدر دیر بیای جاسوس مارتین؟
سم:سلام!به سازمان حمایت از انسان خوش اومدید

مارتین:سازمان حمایت از انسان؟فکر میکردم بهش میگیم مرکز
ام او ام:مارتین میشه لطفا دهنتو ببندی؟
یه چیزی از پشت میز جری تکون خورد
کلاور در حالی که گارد گرفته بود پرسید کی اونجاس؟
مندی:اها من میدونستم چیزی مشکوکه
شما بچه ها جاسوسای این سازمانید!من نمی تونم برای گفتن این موضوع به همه صبر کنم
تاکی:حالا مگه این کیه؟
الکس:امممممممم..........فقط رقبمون در مدرسه
جری:ما باید از جاسوس دیگه ای استفاده میکردیم
سم:لطفا اونو عضو نکنید ما میتونیم با یه عضو جدید کار کنیم ولی با همچین هیولایی نه
سم ،الکس و کلاور عاجزانه او جری درخواست میکردند که اونو عضو نکنه
یوکی از مندی پرسیدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهشنهادی نداری؟
مندی:تنها پیشنهادی که بلدم بدم رفتن به خریده
جری:بعد بیرونش میکینم!فعلا زمان ماموریتتونه
الکس:فقط لطفا مطمئن شید مغزشو شست و سو دادید باشه؟؟؟؟
جری:امروز ما قراره روی گم شدن ناگهانی 4تا از سوپر استار های فوتبال دنیا تحقیق کنیم

این فیلم چگونگی دزدیده شدن یا گم شدن این 4 بازیکن اپنی رو نشون میده
5تا از شما به عنوان لیدر تشویق کننده گان کار میکنید 2 نفر به عنوان گزارشگر یکی از پسرا مربی و بقیه بازیکن



RE: داستان ماموریت ناممکن - Yuri - 2014/03/23 08:33 PM

واو خیلی اکشن و باحال بود ایوللللللللللللللللللللللللمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه


RE: داستان ماموریت ناممکن - .:shaghayegh:. - 2014/03/23 08:34 PM

مرسی
ترشی نخورم چیزی میشم؟


RE: داستان ماموریت ناممکن - Nazi MF - 2014/03/23 08:41 PM

واقعا ترجمت عالیه....تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
ایشالا یه مترجم حرفه ای میشی...تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/11.gif
از ترجمه هات مشخصه!!! تصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gif
آفرین ادامه بده.تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/3.gif


RE: داستان ماموریت ناممکن - Sweet Aida - 2014/03/23 08:49 PM

ترجمت خوبه عزیزم!
موفق باشی


RE: داستان ماموریت ناممکن - Aisan - 2014/03/23 09:47 PM

خوب بود!
اما هیچ چیز مثل فیلم نمیشهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه


RE: داستان ماموریت ناممکن - .:prince jun misugi:. - 2014/03/24 02:01 PM

خیلی خوب بود موفق باشی


RE: داستان ماموریت ناممکن - luna - 2014/03/24 10:28 PM

خیلی خوبه ادامه بدهتصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gif


RE: داستان ماموریت ناممکن - .:shaghayegh:. - 2014/03/28 03:35 PM

مرسی بچه ها لطف دارید
البته ببخشید مرحله 1 المپیاد قبول شدم
باید درس بخونم زیاد وقت ترجمه ندارم
ایشالا فصل بعدی یکم وقت دیگه میزارم


RE: داستان ماموریت ناممکن - X Phoenix X - 2014/03/28 03:43 PM

ببخشیدمن یه خرده گیج شدم وسط داستان....تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/34.gifانگارازیک جایی پریده بودی به یه جای دیگهتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/34.gif
داستانش جالب به نظرمیاد
ولی اگه بخوای نظرموبدنی
بایدبگم  برای باراول خیلی خوبه.....منتهابایدیکم روی توصیف حرکات وجمله سازی هات بیشترفکرکنی